پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

موی فشانم دگر عشق به درها ببرد


موی فشانم دگر عشق به درها ببرد    در همه عالم ز من ناله خبرها ببرد
روی چو گلبرگ تو اشک مرا سیم کرد    مطرب ما این نوا برزد و زرها ببرد
من ز سفرهای خود سود بسی داشتم    عشق تو در باختن سود سفرها ببرد
داشتم از شاخ عمر وعده‌ی برخوردنی    باد فراقت به باغ بر زد و برها ببرد
باز نیاید به هوش عاشق رویت، که او    توش ز تنها ربود، هوش ز سرما ببرد
زلف تو دل برد و هست در پی جان، ای عجب!    بار کجا می‌هلد، دوست، که خرها ببرد؟
داشت دلی اوحدی، نقد و دگر چیزها    این دو بر آتش بسوخت عشق و دگرها ببرد


همچنین مشاهده کنید