|
|
|
در اين بخش مىتوان گفت مطلقاً هيچگونه بهرهبردارى انجام نمىشود. بهنظر مىرسد اين مسئله ناشى از دو علت باشد:
|
|
۱. ديدار از حياتوحش مستلزم برنامهريزى دقيق و فراهمآوردن امکانات ضرورى است. تاکنون سامانههائى که اين برنامهريزى را انجام داده و اين امکانات را فراهم کند وجود نداشته است. فعاليت دفاتر خدمات مسافرتى در اين زمينه آنچنان ناچيز بوده است که به واقع اصلاً در قالب آمار نمىگنجد.
|
|
نهادهائى همچون آموزش و پرورش امور فوق برنامه و وزارتخانهها و سازمانها و... نيز که توانستهاند در اينباره فعاليتهائى داشته باشند. هيچ اقدامى انجام ندادهاند. متأسفانه نهاد دولتى متولى امر گسترش ايرانگردى نيز در اين باره هيچ اقدامى عملى مؤثر و مشهودى نداشته است.
|
|
۲. زيستگاه اصلى حيات وحش در ايران پارکهاى ملي، مناطق حفاظت شده و پناهگاههاى حيات وحش است که متولى حفاظت و نيز سياستگزارى براى برنامههاى توريستى از آنها سازمان حافظت محيط زيست است. تاکنون اين سازمان با توجه به نبود يک طرح جامع براى گسترش اکوتوريسم پايدار در قرنطينه نگاه داشتن حيات وحش را وظيفه لازم دانسته و دغدغهاى در جهت فراهم آوردن فرصت براى بازديد مردم از زيستگاههاى طبيعى حيات وحش داشته است. تجربه نشان مىدهد يکى از عوامل عدم تمايل دفاتر خدمات مسافرتى به برگزارى تورهاى ديدار از حيات وحش مقررات بسيار دست و پاگير و بازدارندهاى بوده که سازمان حفاظت محيط زيست در اين باره اعمال مىکرده است.
|
|
| ديدار از چشماندازها و آثار طبيعى
|
|
بهرهبردارىها در اين بخش حداکثر جنبه ملى داشته است. اگرچه در ابعاد محلى تحرک به نسبت خوبى وجود دارد. در سالهاى اخير برگزارى تورهاى دانشجوئى بهطور کلى گسترش علاقه به طبيعت گردى در ميان دانشجويان عامل رونق يافتن بهرهبردارىها در اين بخش بوده است. البته همچنانکه ذکر شد اين بهرهبردارىها هرگز نتوانسته جنبه بينالمللى پيدا کند.
|
|
|
برگزارى تورهاى آموزشى و پژوهشى براى طبيعتشناسى يکى از ارکان عمده سرمايهگذارىهاى توريستى در آن دسته از کشورها است که اقتصاد آنها وابستگى افزونترى به اکوتوريسم دارد با اين وجود در ايران، مطلقاً برگزارى اينگونه تورها معمول نيست. تجربه نشان مىدهد حتى گروههاى آموزشى دانشگاهها در رشتههاى کاملاً مرتبطى با طبيعتگردي، همچون جغرافيا زمينشناسى و محيط زيست نيز آموزش ميدانى در طبيعت را چندان مورد توجه قرار نمىدهند. شمار طبيعت شناسان خارجى نيز که همه ساله به همين منظور عزم سفر به کشور ايران را مىکنند با توجه به نبود زمينههاى لازم سالانه از شمار انگشتان دو دست نيز تجاوز نمىکند.
|
|
|
اگر بخواهيم سنت سيزده بدر را در تحليلهاى آمارى مربوط به اين بخش دخيل کنيم نمايهاى بس خوشبينانه پديد خواهد آمد هر ايرانى سالانه دست کم يک بار صرفاً بهمنظور طبيعتگردى پا به طبيعت مىگذارد. اما از آنچه که اين سنت فقط در يک روز از سال انجام مىشود. عملاً نقش منفى آن در طبيعتگردي، از جهت فشارى که بر ظرفيت زيستى چشماندازهاى طبيعى وارد مىآورد افزونتر است.
|
|
البته شايان ذکر است که سنت به سر بردن ايامى از سال در مناطق ييلاقى يا قشلاقى هنوز در اغلب مناطق کشور وجود دارد که خود عامل ايجاد برخى امکانات اقامتى و رفاهى در اينگونه مناطق بوده است. با اين وجود بهرهبردارى مطلوب از اين بخش منوط به گسترش فرهنگ طبيعتگردى در جامعه و پذيرفتن اين نکته از سوى جمعيت شهرنشين است که طبيعتگردى نياز ناگزير شهرنشينى معاصر بوده است و مسکنى است براى التيام خستگىها، افسردگىها و يکنواختىهاى ناشى از زندگى در محيطهاى شلوغ پر ازدحام و اغلب آلوده شهرى گفتنى است که طبيعتگردى به مفهوم فوق در شرايط حاضر صرفاً توسط درصد معدودى از اقشار تحصيل کرده کشور صورت مىگيرد.
|