|
| شرايط مربوط به انسان (ميزبان و ويژگىهاى وى)
|
|
|
|
سياهپوستان کمتر از سفيدپوستان به مالارياى ويواکس حساس مىباشند و اين مقاومت به روشنى در رابطه با فقدان عامل خونى دافى (Duffy) در اين افراد است. گويچههاى سرخ افرادى که گروه خونى دافى منفى (Duffy negative) دارند، نسبت به عفونت با پلاسموديوم ويواکس و پلاسموديوم Knowlesi مقاوم بوده، درحالى که گويچههاى سرخ دافى مثبت به سهولت آلودگى پيدا مىکنند. در نواحى آفريقاى غربى فتوتيپ دافى منفى در افراد بومى حدود ۹۰% مىباشد.
|
|
در يک بررسى که در سال ۱۹۸۰ توسط کاگان انجام شد، نشان داده شد که انگل مالاريا و گروه خونى A در انسان پادگنهاى مشترک دارند و بنابراين در چنين افرادى عفونت مالاريائى توسط
سيستم ايمنى بدن بهتر تحمل مىشود. در مطالعهٔ ديگرى که روى ۴۷۶ بيمار مالاريائى در هندوستان انجام شد، معلوم گرديد که موارد بيمارى در کسانى که گروه خونى A داشتند از ديگر گروههاى
خونى بيشتر مىباشد. با توجه به بررسى فراوانى گروههاى خونى در ۱۳۰۰ فرد سالم در همان جامعه، کمترين موارد ابتلاء در گروه خونى O بود. همچنين مشاهده شده است که عدهاى از افرادى که
هموگلوبين غيرطبيعى دارند (هتروزيگوتهاى حامل Sickle cell trait) نسبت به پلاسموديوم فالسيپارم ــبخصوص در دوسال اول زندگىــ مقاومت نسبى دارند. ژن اين بيمارى در سياهپوستان آفريقا و
ساکنان جنوب شرقى آسيا شيوع دارد. در اين افراد مولکولهاى غيرطبيعى هموگلوبين پس از آنکه اکسيژن خود را از دست دادند، بصورت تودهاى متراکم و کمانىشکل درمىآيند و در نتيجه
گويچههاى سرخ به شکل داس درمىآيند. به نظر مىرسد تروفوزوئيت پلاسموديوم فالسيپارم در مصرف اين هموگلوبين غيرطبيعى دچار اشکال مىشود، بنابر اين رشد آن متوقف مىگردد. گمان
مىرود که کمبود ژنتيکى آنزيم G6PD تاحدى سبب مقاومت در برابر عفونت ناشى از پلاسموديوم فالسيپارم مىگردد.
|
|
|
اگر چه در مناطقى که مالاريا شديد و زياد است، خودنمائى ابتلاء به مالاريا در کودکان بيشتر از اشخاص بالغ است و اين خود، نتيجهٔ تماس دايم انسان با انگل و پيدايش يک حالت ايمنى
نسبى و تعادل بين انسان و انگل مىباشد، با اين حال در کودکان کمتر از ۶ ماه، وفور انگل در خون به طور معمول کمتر از کودکان بزرگتر از شش ماهه تا دو ساله است که دليل آن وجود مقاومت
پَسيو از مادر، يا به احتمالى در اثر هموگلوبين غيرطبيعى (دنبالهٔ هموگلوبين جنيني) يا تغذيه از پستان مادر مىباشد.
|
|
|
جنس به طور مستقيم و طبيعى در حساسيت يا مقاومت نسبت به مالاريا دخالت ندارد، ولى ممکن است از طريق شغل يا نوع پوشش تأثير نمايد؛ چرا که، در بعضى مناطق دختران ــبرخلاف
پسرانــ مجبور هستند که هنگام شب پوشش کامل داشته باشند يا اينکه مردان، شب در محيط باز (مانند نگهبانى مزارع برنج يا ماهيگيري) مشغول هستند، بنابر اين بيشتر در معرض خطر نيش پشه
قرار دارند.
|
|
|
شامل محيط فيزيکي، محيط زيستشناختي، محيط اجتماعى و اقتصادى مىباشند که در انتقال بيمارى تأثير زيادى دارند.
|
|
|
محيط فيزيکى شامل درجهٔ حرارت، رطوبت، مقدار نزولات آسمانى و ميزان آبهاى سطحى و غيره است و در اپيدميولوژى بيمارى تأثير مىگذارند. دورهٔ اسپروگونى پلاسموديوم ويواکس پائينتر از ۱۶ درجهٔ سانتىگراد و اسپروگونى پلاسموديوم فالسيپارم کمتر از ۱۹ درجهٔ سانتىگراد انجام نمىشود. درجهٔ حرارت در طول دورهٔ اسپروگونى انگل هم مؤثر است. براى مثال، دورهٔ اسپروگونى پلاسموديوم ويواکس در ۱۶ درجه سانتىگراد ۵۰ روز و در ۲۶ درجه سانتىگراد ۹ روز طول مىکشد.
|
|
رطوبت نسبى بر طول عمر پشه و فعاليت آن تأثير مىگذارد، به گونهاى که اگر رطوبت نسبى در ساعت ۸ صبح کمتر از ۶۰% باشد احتمال قطع انتقال بيمارى وجود دارد.
|
|
|
ويژگىهاى اجتماعى - اقتصادى فعاليتهاى مختلف مردم و عادتها و رسوم آنان در انتقال بيمارى تأثير زيادى دارد. انتخاب محل سکونت، نصب تورى در و دريچهٔ اماکن و استفاده از
پشهبند و غيره سبب کاهش خطر مالاريا مىشود. بيسوادى و وضع اقتصادى ضعيف، عوامل مساعدى هستند که موارد بيمارى را افزايش مىدهند. بيمار با تغذيهٔ ناکافى قادر به دفع علايم
بالينى نبوده، بيمارى زيادتر عود مىکند. جنگ سبب افزايش اين بيمارى مىشود: مهاجرت، نقلوانتقال، منابع آب و طرز استفاده از آن و وضع مسکن و ساختمانها عواملى هستند که در
فراوانى بيمارى اهميت زيادى دارند.
|
|
|
محيط بيولوژيکى از قبيل وجود گياههاى ويژهاى در لانهٔ لاروى يا بودن دام در منطقه، در تکثير ناقل بيمارى و خونخوارى آن از انسان و انتقال مالاريا تأثير فوقالعاده دارد.
|
|
|
براى آنکه مالاريا در يک منطقه شايع و بومى گردد، سه شرط يا عامل اصلى و اساسى و تعدادى عوامل ثانوى و فرعى مورد نياز است؛ به بيان ديگر، زنجيرهٔ انتقال بيمارى (Chain of causation) از سه عامل
(انگل، ناقل و انسان حساس و پذيرندهٔ بيماري) و تعدادى عوامل ثانوي، مشتمل بر ويژگىهاى فردى و ذاتى (مربوط به انسان، انگل و ناقل) و عوامل محيطى (فيزيکي، شيميائي، بيولوژيکي،
اجتماعى و اقتصادي) که تمام آنها روى عوامل سهگانهٔ اصلى و در نتيجه پايدارى و برقرارى زنجيرهٔ انتقال و اپيدميولوژى بيمارى تأثير مىگذارند.
|
|
|
مالاريا در منطقهاى بومى مىباشد که موارد بيمارى و انتقال آن در سالهاى متوالى - حداقل سه سال - قابل اندازهگيرى و سنجش باشد. آندميسيتهٔ مالاريا درجههاى مختلف دارد:
|
|
- مالاريا زيربومى (هيپوآندميک):
|
ميزان بزرگى طحال در کودکان ۲ تا ۹ سال بين صفر تا ۱۰% مىباشد.
|
|
مالاريا مزوآندميک: ميزان بزرگى طحال در کودکان ۲ تا ۹ ساله هميشه بين ۱۱ تا ۵۰% است.
|
|
- مالاريا فرابومى (هيپر آندميک):
|
ميزان بزرگى طحال در کودکان ۲ تا ۹ ساله هميشه بيش از ۵۰% است و علاوه بر اين، ميزان بزرگى طحال در افراد بالغ هم از ۵۰% تجاوز مىکند.
|
|
- مالاريا تمام بومى (هلو آندميک) (Holoendemic):
|
بزرگى طحال در کودکان ۲ تا ۹ ساله هميشه بيش از ۷۵% ولى در افراد بالغ، بهعلت داشتن ايمنى نسبي، از اين حد پايينتر است.
|
|
مشخص نمودن منطقهٔ مالاريائى از لحاظ آندميسيتى مفيد است، زيرا مالارياى فرابومى (هيپرآندميک) براى جامعه به مراتب از هلوآندميک خطرناکتر بوده، در نتيجه با اجراء برنامه نقص کنترل بيمارى در منطقه هلوآندميک اين امکان وجود دارد که مالاريا به شکل فرابومى (هيپرآندميک) درآيد و در نتيجه مردم کمتر در معرض عفونت قرارگيرند و بيمارى در منطقه، شيوع بيشترى پيدا کند. براساس تخمين تمام عوامل انتقال و واکنش اجتماعهاى انسانى تقسيمبندى عمومىتر ديگرى مورد بحث است که از نظر اپيدميولوژى بيمار به دو نوع مالارياى پايدار (Stable malaria) و مالارياى ناپايدار (Unstable malaria) تقسيم مىشود که با برنامهٔ کنترل يا ريشهکنى مالاريا انطباق دارد، زيرا به طور کلى ريشهکنى مالارياى پايدار از ريشهکنى مالارياى ناپايدار دشوارتر است.
|
|
- ويژگىهاى همهگيرى شناختى مالارياى پايدار:
|
ناقل بيمارى با طول عمر متوسط يا زياد در منطقه وجود دارد؛ عادت خونخوارى ناقل از انسان زياد است و جهت انتقال بيمارى در اکثر ماههاى سال حرارت محيط مناسب مىباشد. بيمارى به طور معمول در شکل فرابومى (هيپرآندميک) يا هلوآندميک ديده مىشود. بنابر اين، هنگام بروز اپيدمى در منطقه بعيد است افراد از ايمنى نسبى پايدار برخوردار شوند. بهاستثناى کودکان، تمام مردم نسبت به عفونت مجدد مقاوم هستند. انگل غالب منطقه، پلاسموديوم فالسيپارم است. کنترل بيمارى مالاريا بسيار مشکل بوده، مبارزه با لارو مؤثر نمىباشد. با وجود آنکه کانونهاى تکثير لارو، کوچک هستند، انتقال بيمارى ادامه مىيابد.
|
|
- ويژگىهاى همهگيرى شناختى مالارياى ناپايدار:
|
ناقل حيواندوست و طول عمر آن در منطقه کوتاه است؛ حرارت محيط براى سير دورهٔ اسپروگونى در اکثر ايام سال نامناسب مىباشد؛ مالاريا در شکل فرابومى (هيپرآندميک) يا مزوآندميک ديده مىشود؛ تغييرهاى فصلى بيمارى محسوس است؛ انگل غالب منطقه پلاسموديوم ويواکس مىباشد؛ احتمال بروز اپيدمى در منطقه زياد است؛ کنترل بيمارى خيلى آسانتر از مالارياى پايدار انجام مىشود؛ مبارزه با لارو با کيفيت مناسب خيلى مؤثر مىباشد.
|
|
در ايران مالاريا در شکل ناپايدار ديده مىشود و فقط در مناطق انتشار آنوفل فلووياتيليس پايدارى متوسط است. پايدارى مالاريا در دنيا به درجههاى مختلف ديده مىشود.
|
|
|
همهگيرى بيمارى بيشتر در مناطق مالارياى ناپايدار شايع است؛ يعنى در مناطقى که کوچکترين تغييرها در هر يک از عوامل انتقال، تعادل را برهم مىزند. در اينگونه مناطق، ايمنى مردم در مقابل بيمارى ناچيز است. همچنين امکان دارد در ضمن، يا تعقيب يک برنامهٔ مبارزه ناموفق، اپيدمى مشاهده شود.
|
|
- راه انتقال بيمارى:
|
۱. انتقال مستقيم و طبيعى (Direct transmission)
|
|
۱-۱. انتقال بهطور طبيعى ازطريق نيش پشهٔ آلوده؛
|
|
۱-۲. انتقال ازطريق جفت مادر. وفور اين نوع انتقال مالاريا به نسبت نادر و اهميت اپيدميولوژى آن ناچيز مىباشد.
|
|
۲. انتقال مستقيم مالاريا توسط انسان (Induced malaria): عفونت مالاريا ممکن است به روش مکانيکى و توسط انسان به طور تجربي، اتفاقى و يا به منظور درمانى صورت گيرد. اين انتقال در تمام حالتهاى تلقيح انگل از راه داخل جلدي، درون ماهيچهاى يا داخل وريدى صورت مىگيرد.
|
|
۲-۱. مالارياى تجربى (Experimental malaria): اين روش براى انجام مطالعههاى ايمنىشناختي، ارزشيابى داروها، روشهاى درمانى و بررسى ديگر ويژگىهاى زيستشناختى انگل مالاريا بکار مىرود.
|
|
۲-۲. مالارياى اتفاقى (Accidental malaria): در اين مورد حالتهاى مختلفى مشاهده مىشود:
|
|
۲-۲-۱. مالارياى اتفاقى در آزمايشگاه به وسيله نيش آنوفلهاى آلوده به پلاسموديوم انسانى و يا پلاسموديوم ميمون مشاهده مىشود.
|
|
۲-۲-۲. مالارياى اتفاقى که در معتادان به هروئين يا مرفين و غيره عارض مىشود و در آن، آلودگى از راه سرنگهاى آلوده منتقل مىگردد.
|
|
۲-۲-۳. مالارياى اتفاقى از راه انتقال خون. مسئله ايجاد مالاريا از راه انتقال خون به علت توسعهٔ برنامههاى انتقال خون و همچنين مراحل نهائى برنامهٔ ريشهکنى مالاريا در بعضى کشورها اهميت بيشترى پيدا کرده است.
|
|
۲-۳. مالارياى درمانى (Malaria therapy): پيش از اين به عنوان وسيلهٔ ايجاد شوک در امراض روانى يا در درمان بعضى عفونتها بکار مىرفت.
|