|
|
|
در ميان اثرهاى پارسى و تازيِ دانشمندان اين عهد چند بار به کتابهائى بازمىخوريم که در بيانِ 'موضوعات علوم' نوشته و در اين راه از عالمان پيشين، تقليد نمودهاند، اما اساسىترين اين کتابها به عربى و بيرون از ايران تأليف شده است.
|
|
مقارن با شروع اين عهد شکرالله شروانى کتاب رياضالعلوم را در: ۱. تصوف ۲. منطق ۳. هئيت ۴. نجوم ۵. حساب ۶. علم فراست ۷. علم شعر ۸. علم معما ۹. علم انشاء تأليف کرد.
|
|
چند سالى بعد از تأليف کتاب ياد شده، کتاب ديگرى هم به فارسى، ولى مشروحتر، نه ارزشمندتر از آن در ايران نوشته شد و آن کتاب رياضالابرار است اثر حسين عقيلى رستمدارى از دانشمندان سدهٔ دهم هجرى. اين کتاب که به منزلهٔ دائرةالمعارف مشروحى از دانشهاى مختلف متداول ميان مسلمانان است، يک 'فاتحه' دوازده 'روضه' و يک 'خاتمه' دارد و هر يک از اينها به بخشهاى کوچکترى تقسيم مىشود. رستمدارى در نوشتن اين کتاب از يک سوى متأثر است از سنّت علمى عالمان پيشين و تأليفهاى آنان و از سوئى ديگر تحتتأثير عقايد عالمان شيعى و شايد تحصيلات مذهبى و اعتقادهاى شخصى قرار دارد و به همين سبب مقولات تازهاى در قلمرو 'دانش' مىآورد مثل اين دعوى که نخستين امام شيعيان منشاء همه دانشها است و شرحى طولانى در اثبات اين دعوى؛ و وارد کردن تفسير خطبهٔ شقشقيه در کتابى که خاص موضوعات علوم است و غيره. 'علوم غريبه' يعنى انديشههاى خرافى قديم را هم که بهعنوان 'علم' در تمدن اسلامى باقى مانده، در اين کتاب آورده و در کتاب دانشهائى مثل کائنات جوّ و کيميا قرار داده است.
|
|
ديگر از اينگونه کتابها 'رسالة الاعضالات فى فنون العلوم و الصّناعات' است از ميرمحمدباقر داماد استرآبادى که موضوع آن از نامش پديدار است.
|
|
ديگر 'رسالهٔ صناعيّه' تأليف ميرابوالقاسم فندرسکى استرآبادى (م ۱۰۵۰ هـ) که در آن از دانشهاى گوناگون ياد شده است.
|
|
کتاب ديگر از اين مقوله 'فهرستالعلوم' است از ملامحسن فيض کاشانى در شرح انواع و اصناف دانشها، و کتاب ديگر 'انموذجالعلوم' از محقق شروانى ميرزا محمدبن حسن.
|
|
بهترين کتابها در موضوعات علوم که در عهد مورد مطالعهٔ ما تدوين شده آنها است که در خارج از ايران فراهم آمده است. از قديمىترين و بهترين آنها کتاب مشهور 'مفتاحالسعادة و مصباحالسيّادة' است به عربى. مؤلف آن احمد ابن مصطفى معروف به 'طاش کبرىزاده' (طاشکو پروزاده) (۱) مرده به سال ۹۶۸ هـ است. وى در کتاب خود از يک صد و پنجاه رشته از رشتههاى گوناگون دانش بپندار عالمان تمدّن اسلامى، سخن گفته است، و پسرش کمالالدين محمد (م ۱۰۳۲ هـ) اثر پدرش را با افزودن دانشهاى ديگرى که شمارهٔ آنها به پانصد رسيده، به ترکى ترجمه کرد و آن با عنوان 'موضوعاتالعلوم' به سال ۱۳۱۳ هـ.ق در استامبول طبع شده است. آنچه طاش کبرىزاده دربارهٔ تقسيم علوم نوشته جامعترين و بهترين تقسيمى است که در تاريخ تمدين اسلامى تا زمان وى شد.
|
|
(۱) . 'طاشکوپرو' نام محلى است در آسياى صغير 'زاده' براى بيان نسبت است. پس طاشکوپروزاده يعنى اهل طاشکوپرو. اين اسم در تحرير به خط عربى طاش کبرىزاده خوانده شده است.
|
|
کتاب معتبر ديگرى، باز در قلمرو امپراطورى عثمانى، نوشته شده است بهنام 'کشفالظنون عَن اَسامى الکتب و الفنون' تأليف مصطفى بن عبدالله ملقب به 'کابت چلبى' و مشهور به 'حاجى خليفه' (۱۰۱۷-۱۰۶۸ هـ). علت شهرت او به 'خليفه' معاونتش بود در يکى از ادارههاى ارتشى عثمانى. وى مؤلفى پرکار بود و شمارهٔ اثرهايش به بيست و دو کتاب رسيد و از آن ميان کشفالظنون به منزلهٔ دائرةالمعارف بزرگى براى شناخت کتابها و انواع دانشهائى است که ميان مسلمانان رواج داشته است. بر کشفالظنون چند ذيل نوشتهاند که از همه مهمتر ايضاحالمکنون تأليف اسمعيل پاشا (م ۱۳۳۹ هـ.ق) است. حاجى خليفه نام و توضيح نزديک به سيصد علم و فن و ۱۵،۰۰۰ کتاب و ديوان عربى و پارسى و ترکى و ۹۵۰۰ مؤلف را در کتاب خود آورده است.
|
|
|
فعاليتى که عالمان اين عهد طولانى در شرح يا حاشيهنويسى بر کتابهاى منطقى و يا تأليف و تدوين کتابهاى تازه در اين باب داشتهاند، بسيار اندک بود. گروهى از تربيتشدگان اواخر قرن نهم و اوايل قرن دهم که زمانشان مصادف با نخستين سدهٔ پادشاهى صفويان بود، شرحها و حاشيههائى بر کتابهاى منطقى قدما داشته و در حقيقت کار استادان خود را در اين راه دنبال مىکردهاند. از جملهٔ اين کتابها يکى 'شمسّيه' از کتابهاى معروف نجمالدين دبيران (م ۶۷۵ هـ) است که در قرن نهم تا اوايل عهد صفوى، هنوز نگارش شرحهائى بر اين کتاب در روم و ايران ادامه داشت مانند شرح قاضى ميرحسين ميبدى (م ۹۱۰ هـ).
|
|
بر آدابالبحث قاضى عضدالدين ايجى هم قاضى ميرحسين ميبدى و ملاعبدالعلى بيرجندى شرح نوشتند.
|
|
بر آدابالبحث ديگرى از شمسالدين محمدبن اشرف حسينى سمرقندى (م در حدود سال ۶۰۰ هـ) چند شرح نوشته شد.
|
|
بر کتاب 'تهذيب المنطق و الکلام' از علامه سعدالدين تفتازانى (م ۷۹۲ هـ)، جلالالدين دوانى شرح نگاشت. بر اين شرح به سبب اهميتى که يافت چند حاشيه نوشته شد. ديگر از شرحهاى مشهور تهذيبالمنطق شرح مرشد بن امام شيرازى است که آن را بهنام سلطان بايزيد ثانى نوشت و ديگر شرح عبيدالله بن فضلالله خبيصى.
|
|
از جملهٔ کتابهاى منطق که در شمار 'مقدمات' دانشهاى قديم آموخته مىشده کتاب 'کبرى' است به فارسى از ميرسيّد شريف گرگانى که عصامالدّين اسفراينى شرح فارسى بر آن نوشته است.
|