اگر کسى واکمن به گوش در خيابان راه برود، بعيد بهنظر مىرسد که واکنش منفى ساير کسانى را که به همراه او در خيابان راه مىروند برانگيزد. حتى اگر همين فرد با واکمن خود سوار اتوبوس يا مترو شود، موجب تعجب ديگران نخواهد شد. برعکس، اگر او، به هنگام غذا خوردن در کنار خانواده، واکمن را روى گوشهاى خود بگذارد يا موبايل خود را، به محض ورود به جلسات روى ميز بگذارد، بهسرعت واکنش منفى ديگران را ايجاد خواهد کرد. در قلمروهاى مختلف خواستهها و توقعات يکسان نيست.
آلتمن (۱۹۷۵) سه نوع قلمرو تشخيص داده است:
قلمرو اوليه يا قلمروى که تنها يک گروه يا يک شخص در اختيار مىگيرد و از آن استفاده مىکند. آپارتمان، اتاق و اتومبيل، جزء قلمروهاى اوليه به حساب مىآيد. اشغالکنندهٔ قلمرو اوليه هميشه تنها نيست، اما او است که در مورد تقسيم آن با ديگران تصميم مىگيرد. اگر همه قبول داشته باشند که اتاق به شما تعلق دارد، در آن صورت شما خواهيد بود که به ديگران اجازهٔ ورود بدهيد.
قلمرو ثانويه، محلى است که به طور مرتب مورد استفاده قرار مىگيرد، اما طبق تعريف ديگران نيز در آن سهم دارند. سالن ناهارخورى دانشجويان، کتابخانهٔ دانشکده علوم انساني، ساختمان گروه روانشناسي، رختکن تيم واليبال، اتاق انجمن دانشجوئى و ... نمونههائى از قلمرو ثانويه است. وقتى از اين حريمها حرف مىزنيم، مىگوئيم 'مال خودمان' است، حق استفاده از اين مکانها را داريم و مىتوانيم بر آنها اثر بگذاريم، اما نه بيشتر از ديگران. اين قلمروها، جوّ و هنجارهاى خاص خود را دارند. سر و صدائى که در رستوران يا چايخانهٔ دانشجوئى به گوش مىرسد، در کتابخانه قابل قبول نخواهد بود. بنابراين، سر و صدا نيز مىتواند نشانهٔ قلمرو باشد. وقتى يکى از استادان وارد رستوران دانشجويان مىشود، مىداند که خانهٔ خودش يا حتى کلاس درس خود او نيست. او به قلمروى وارد مىشود که دانشجويان، با رفتارهاى خود، مىفهمانند که مختص آنها است (کاوان Cavan، ۱۹۶۳). اگر محيط براى استاد جالب نباشد، چارهاى ندارد جز آنکه آنجا را ترک کند.
قلمروى عمومي، قلمروى است که، بهعلت دسترس بودن براى عموم مردم، از قلمرو ثانويه تميز داده مىشود. يعني، تنها تفاوت قلمرو عمومى با قلمرو ثانويه اين است که در دسترس همهٔ مردم قرار دارد. مثلاً، اتوبوسها، پارکها، سالنهاى سينما، رستورانها، مترو و ... همه جزء قلمروهاى عمومى به حساب مىآيد. رفتار در اين مکانها را هنجارها تعيين مىکنند و برحسب عملکرد آنها تغيير مىيابند. مردم، بحث کردن در اتوبوس را مىپذيرند اما داد زدن را نمىپذيرند. برعکس، بحث در سالن سينما، حتى با صداى بسيار پائين پذيرفته نمىشود. قابل پذيرش است که مردم در سالن سينما يکديگر را ببوسند اما اين کار در اماکن مذهبى قابل پذيرش نيست. اگر مردم با هنجارهاى رايج در قلمرو عمومى نيز، مثل هنجارهاى رايج در قلمرو ثانويه، موافق نباشند، در نرفتن به آنجا آزاد هستند. جدول زير ويژگى سه قلمرو را خلاصه مىکند.
ويژگىهاى قلمروها
نوع قلمرو
اشغالکنندگان
استفاده
کنترل
نمونهها
اوليه
فرد، خانواده
استفادهٔ فراوان،
اشغال براى مدت طولاني،
فعاليتهاى مهم.
کنترل شديد ورود
ديگران
اتاق خواب،
خانهٔ شخصي،
دفتر کار شخصي
ثانويه
گروه
استفادهٔ فراوان اعضاء يک گروه
کم و بيش کنترل
ورود افراد ناشناس
رستوران، پارک،
مسجد، محل انجمن
عمومي
فرد، گروه
استفادهٔ موقتى
براى دورههاى محدود
کنترل بسيار جزئي
ميز رستوران، نيمکت
ايستگاه اتوبوس،
صندلى سالن سينما
مرزهاى بين اين سه نوع قلمرو، هميشه بههمان اندازه که در مورد مثالهاى قبلى گفتيم، آشکار نيست. بنابراين، آپارتمان مسکوني، که در اصل يک قلمرو اوليه است، اگر در اختيار دو نفر قرار داده شود، به قلمرو ثانويه تبديل خواهد شد. در آن صورت تنها يکى از اتاقهاى آپارتمان يا حتى گوشهاى از اتاق قلمرو اوليه خواهد بود (در مورد دانشجويانى که سه چهار نفرى يک اتاق دارند، چنين است). زوجهائى که زندگى مشترک شروع مىکنند بايد تعيين کنند که کدام قسمتها قلمرو شخصى و کدام قسمتها قلمرو مشترک است. برخى اشخاص انتظار دارند که شروع زندگى مشترک، قلمرو اوليه در داخل خانه را کنار بگذارد. يا اينکه کل قلمرو، اوليه باشد اما براى هر دو. برخى ديگر انتظار دارند که اتاقها يا گوشههاى اتاقها را به خود اختصاص دهند و در واقع براى قلمرو اوليه يا شخصى بهوجود آورند.
مرزهاى بين قلمرو ثانويه و قلمرو عمومى نيز شناور است. مثلاً، رستوران يکى از قلمروهاى عمومى است. با اين همه، اگر به همراه دوست خود و بهطور دائم به يکى از رستورانها برويد، همان رستوران در نظر شما ويژگىهاى قلمرو ثانويه را خواهد داشت. اگر همهٔ شبهاى جمعه را به آنجا برويد و بر سر ميز خاصى جاى بگيريد، احتمال دارد که روى همان ميز علامت 'ذخيره براى شبهاى جمعه' را بگذاريد. کارکنان رستوران قبول خواهند کرد که شما از قلمرو عمومى استفادهٔ خصوصى داشته باشد.
مقررات قلمروها، بهدنبال تعداد زيادى کشمکشهاى اجتماعى بهوجود آمده است. مثلاً، مىتوان پرسيد که خيابان به چه کسى تعلق دارد و چه کارهائى مىتوان در آنجا انجام داد. پاسخ اين سؤال، برحسب فرهنگها، دورهها و مناطق فرق مىکند. مثلاً، اگر تهران به خيابانهاى ناصرخسرو، جلو بازار و خيابانهاى اطراف ميدان مولوى سر بزنيد، خواهيد ديد که خيلى از مغازههاى اجناس خود را در پيادهرو مىفروشند، اما در خيابان سهروردى تهران کمتر با اين نوع فروش برخورد مىکنيد. اگر گذر شما به شهرهاى مختلف ايران افتاد، يادتان باشد که اين موضوع را بررسى کنيد. خواهيد ديد که در خيلى از شهرها، مردم از قلمرو عمومى استفادهٔ خصوصى مىکنند.
شناور بودن مرزهاى قلمروهاى شخصى و عمومى را در زمينههاى مختلف مىتوان مشاهده کرد. مىدانيم که در مرکز تهران کمتر پارک و فضاى سبز وجود دارد. اما اگر به اطراف تهران سر بزنيد، متوجه خواهيد شد که در کنار خانههاى ساکنان محل، پارکهاى ريز و درشت و فضاهاى سبز وجود دارد که مردم از آنها، تقريباً استفادهٔ شخصى مىکنند. در اينجا نيز به آسانى نمىتوان تعيين کرد که قلمرو شخصى در کجا توقف مىکند و قلمرو عمومى از کجا آغاز مىشود. تا چه اندازه مىتوان گفت که جشن عروسي، که همسايهها را ناراحت مىکند، مىتواند بعد از نيمه شب نيز ادامه يابد، زيرا در خانهٔ شخصى انجام مىگيرد؟ جاى تعجب ندارد که عدم توافق در تعيين مرز بين قلمروهاى عمومي، ثانويه و اوليه، موجب ناراحتىها و شکايتهاى زيادى مىشود، حتى پيگرد قانونى پيدا مىکند.