اشک لايهاى به ضخامت ۱۰-۷ ميکرومتر روى ملتحمه و قرنيه ايجاد مىکند و نقش ايجاد يک سطح اپتيکى صاف، مرطوب کردن و حفاظت سطح قرنيه و ملتحمه، اثرات ضد ميکروبى و تأمين مواد غذائى براى قرنيه را بهعهده دارد.
۱. لايه سطحى تک مولکولى چربى (مترشحه از غدد ميبومين) که مانع تبخير آب است و در چشم بسته سدى در برابر آب مىسازد.
۲. لايه ميانى آبکى که توسط غدد اصلى و فرعى اشکى ساخته شده حاوى املاح و پروتيئن است.
۳. لايه عمقى موسينى (مترشحه از سلولهاى جامى ملتحمه) که مسئول ايجاد واسطه بين اشک آبکى با غشاء ليپوپروتئينى (هيدروفوب) سلولهاى پوششى ملتحمه و قرنيه مىباشد.
حجم طبيعى اشک در هر چند ۲±۷ ميکروليتر است. ۶۰% پروتئين اشک، آلبومين و مابقى گلوبولين و ليزوزيم (به نسبت مساوي) است. در اشک lgE lgG و بيش از آن در lgA وجود دارد منشاء lgA، سرم و پلاسموسيتهاى غدد اشکى است. در کنژونکتيويت و رنال lgE اشک افزايش مىيابد. از سنجش هگزوز آمينيداز اشک مىتوان در تشخيص بيمارى تىساک سود جست. اشک مايعى ايزوتونيک (۳۰۹-۲۹۵ ميلى اسمول در ليتر) با PH متوسط ۳۵/۷ (با طيف ۳۵/۸ -۲
/۵) مىباشد. پتاسيم، سديم و کلر آن بيش از پلاسما است و غلظت گلوکز و اوره آن به موازات غلظتهاى خونى آن تغيير مىکند.
سندرم چشم خشک
روشهاى تشخيص
در چشم خشک روى اپىتليوم ملتحه و قرنيه نقاط خشک ظاهر مىشود، فيلامانهائى تشکيل مىشود، سلولهاى گابلت ديده نمىشوند، سلولهاى پوششى غيرجامى بزرگ مىشوند و طبقات سلولى و کراتينيزاسيون زياد مىگردند.
بيماران مبتلا به چشم خشک اغلب از احساس خراشيدن يا وجود شن و جسم خارجى در چشم شاکى هستند. ساير علائم شامل خاش، ترشح موکوس زياد، ناتوانى توليد اشک، احساس سوزش، حساسيت به نور، قرمزي، درد و اشکال در حرکت پلکها مىباشد. برجستهترين يافته در معاينه اسليت لامپ قطع شدگى يا فقدان منيسک اشک در لبه پلک تحتانى است. ديگر يافتهها شامل، رشتههاى موکوسى چسبنده زرد فورنيکس تحتاني، از بين رفتن درخشندگى ملتحمه چشمى و ضخيم، ادماتو و پرخون شدن آن مىباشد. در مراحل نهائى رشتههائى از پوشش قرنيه به خارج برآمده هستند و آزادانه حرکت مىکنند.
لاکتوفرين
در کمبود ترشح غده اشکى ميزان عوارض اشک کاهش مىيابد.
عوارض کراتوکنژونکتيويت سيکا، بدون درمان، شامل زخم، سوراخ شدگى و اسکار قرنيه مىباشد.
از نظر درمان بيمار بايد بداند که چشم خشک بيمارى مزمنى است که بهجزء در موارد خفيف رفع کامل آن ممکن نيست. نقش اصلى درمانها، جايگزينى مايع است. جبران موسين مشکلتر است. امروزه اشکهاى مصنوعى تهيه شده است که حاوى پليمرهاى سنگين مولکول، هيالورونات سديم يا سرم خود بيمار مىباشد. در مواقعى که موکوس چسبنده باشد (از نظر استيل سيستئين ۱۰%) مىتوان سود برد. اين افراد مستعد عفونت هم هستند و در صورت رخداد بايد درمان شوند. بلفاريت مزمن شايع است و با بهداشت و آنتىبيوتيک موضعى درمان مىشود. در آکنه روزاسه (کراتوکنژونکتيويت سيکا ايجاد مىکند)، تتراسيکلين سيستميک مؤثر است. به کمک جراحى مىتوان پونکتومهاى اشکى را بست. در کسانى که چربى اشک آنها زياد است بايد چربى را از لبهٔ پلک خارج کرد. ويتامين A موضعى ممکن است متاپلازى سطح چشم را برطرف کند. بعضى از مواد نگهدارندهٔ اشک مصنوعى بهويژه کلريد بنزالکونيوم، سميت قرنيه دارد و بعضى ديگر بهويژه Thimerosal باعث واکنشهاى ايديوسنکرازى مىشوند.
اسمولاليته اشک
اختصاصىترين تست کراتوکنژونکتيويت سيکا مىباشد. در کراتوکنژونکتيويت سيکا و مصرف لنز تماسي، حتى در حضور شيرمر و رنگآميزى رُزبنگال طبيعى ممکن است ميزان آن بالا باشد.
اندازهگيرى ليزوزيم اشک
مىتوان اشک را با کاغد شيرمر جمعآورى کرد و با اسپکتروفوتومترى ليزوزيم آن را تعيين کرد. کاهش غلظت آن معمولاً در اوايل سندرم شوگرن رخ مىدهد.
رنگآميزى رُزبنگال
اين رنگ آميزى از فلورسئين حساستر است و حتى سلولهاى آسيب ديده، مرده و خشک شده را نشان مىدهد.
رنگآميزى فلورسئين
با روش رنگآميزى فلورسئين منيسک اشک و نقائص اپىتليوم قرنيه را مىتوان مشخص کرد.
lmpression cytology
با روش lmpression cytology تراکم سلولهاى جامى بر ملتحمه را اندازه مىگيرند (در حالت طبيعى بيش از همه در ربع نازال تحتانى قرار دارند). در کراتوکنژونکتيويت سيکا، تراخم، پمفيگوئيد چشمى سيکاتريسي، سندرم استيون جانسون و آويتامينوز A اين سلولها کم مىشوند.
آزمون سرخسى شدن چشمى (Ferning test)
در حالت طبيعى هرگاه تراشههاى ملتحمهاى را روى لام بمالند و صبر کنند تا خشک شود حالت سرخسى به خود مىگيرد. در کنژوتکتيويت سيکاتريسى (پمفيگوئيد، استيون جانسون و سيکاتريسى شدن منتشر ملتحمهاي) سرخسى شدن کاهش مىيابد، يا از بين مىرود.
زمان در هم شکستن (Break up time) لايه اشک
تست زمان در هم شکستن (Break up time) لايه اشک در تخمين موسن اشک که کمبود آن ممکن است بر نتايج تست شيرمر اثرى نگذارد مفيد است. چشم را با کاغد فلورسئين رنگ کرده، از بيمار مىخواهيم چند بار پلک بزند، سپس در زير اسليت لامپ با نور آبي، لايه اشک را ملاحظه مىکنيم، تا اولين نقطه خشک در لايهٔ فلورسئين ظاهر شود. در حالت طبيعى اين زمان بيش از ۱۵ ثانيه است که در کمبود قسمت آبکى اشک و از آن شايعتر در کمبود موسين اشک اين زمان کوتاه مىشود. بىحسى موضعي، دستمالى چشم و باز نگهداشتن پلکها نيز اين زمان را کوتاه مىکند.
آزمون شيرمر
پس از خشک کردن فيلم اشک، کاغذ صافى شماره ۴۱ را در فاصله ثلث خارجى و دو ثلث داخلى لبه پلک تحتانى مىگذارند و ۵ دقيقه بعد ميزان مرطوب شدن کاغذ را اندازهگيرى مىکنند. اگر تست بدون بىحسى انجام شود، عملکرد غدد اصلى و اگر با بىحسى انجام شود، عملکرد غدد اشکى فرعى (ترشح پايه اشک) بررسى مىشود، عملکرد غدد اشکى فرعى (ترشح پايه اشک) بررسى مىشود که در اين دو حالت به ترتيب کمتر از ۱۰mm و کمتر از ۵mm غير طبيعى است. اين يک تست غربالگرى است که گاه در افراد طبيعي، مقادير پائين و گاه در چشم خشک (بهخصوص در موارد ثانويه به کمبود موسين اشک) مقادير طبيعى گزارش مىکند.