یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران


یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران    ای رخ تو همچو شمع خیز درآ در میان
نور ده آن شمع را روح ده این جمع را    از دوزخ همچو شمع وز قدح همچو جان
سوی قدح دست کن ما همه را مست کن    ز آنک کسی خوش نشد تا نشد از خود نهان
چون شدی از خود نهان زود گریز از جهان    روی تو واپس مکن جانب خود هان و هان
این سخن همچو تیر راست کشش سوی گوش    تا نکشی سوی گوش کی بجهد از کمان
بس کن از اندیشه بس کو گودت هر نفس    کای عجب آن را چه شد اه چه کنم کو فلان


همچنین مشاهده کنید