چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

در این رقص و در این های و در این هو


در این رقص و در این های و در این هو    میان ماست گردان میر مه رو
اگر چه روی می‌دزدد ز مردم    کجا پنهان شود آن روی نیکو
چو چشمت بست آن جادوی استاد    درآ در آب جو و آب می‌جو
تو گویی کو و کو او نیز سر را    به هر سو می‌کند یعنی که کو کو
ز کوی عشق می‌آید ندایی    رها کن کو و کو دررو در این کو
برو دامان خاقان گیر محکم    چو او باشد چه اندیشی ز باجو
برو پهلوی قصرش خانه‌ای گیر    که تا ایمن شوی از درد پهلو
گریزان درد و دارو در پی تو    زهی لطف و زهی احسان و دارو
سیه کاری و تلخی را رها کن    بر ما زو بیا غلطان چو مازو
از او یابد طرب هم مست و هم می    از او گیرد نمک هم رو و هم خو
از او اندیش و گفتن را رها کن    لطیف اندیش باشد مرد کم گو


همچنین مشاهده کنید