اوروفارنکس از کام سخت در بالا تا استخوان هيوئيد در پائين امتداد دارد.
پاتولوژى
بيشتر تومورهاى اوروفارنکس، کارسينوم سنگفرشى هستند ولى کمتر از ضايعات حفره دهان تمايز يافتهاند و ارتشاح عمقى در آنان يافتهٔ شايعى است. نئوپلاسمهاى غدد بزاقى فرعى و لنفومها - بهخصوص لنفوم غير هوچکين که لوزهها و ساير بخشهاى حلقهٔ والدير را درگير کرده باشد - از اين ناحيه منشاء مىگيرند. تومورهاى فضاى پارافارنژئال هم ممکن است بهصورت تودهاى در اوروفارنکس بروز کنند و باعث برآمدگى مخاط ديوارهٔ طرفى حلق يا کام نرم شوند. اين تومورها اغلب، تومورهاى رترومانديبولار غدد بزاقى بناگوشى (پاروتيد)، تومورهاى نوروژنيک (مثل نوريلوما، نوروفيبروما) يا تومورهاى جسم کاروتيد هستند.
اوروفارنکس از نظر لنفاوى بسيار غنى است.
بهطور کلى در ۷۰% از سرطانهاى اوروفارنکس، غدد لنفاوى درگير مىشوند که ميزان درگيرى به اندازهٔ تومور بستگى دارد. حتى در ضايعات کوچک ناحيهٔ لوزه يا قاعدهٔ زبان احتمال متاستاز به غدد لنفاوى وجود دارد.
مشخصات بالينى
مبتلايان معمولاً با تومورهاى زخمى مراجعه مىکنند و در ۶۰% از موارد غذائى لنفاوى نيز دگير هستند. تورمورهاى قاعدهٔ زبان معمولاً در مراحل پيشرفته تشخيص داده مىشوند و بروز توده گردنى بدون آنکه ضايعهٔ اوليهٔ واضحى وجود داشته باشد در اين موارد شايع است. پيشآگهى در سرطانهاى قاعدهٔ زبان بدتر است که از بزرگتر بودن اندازهٔ تومور و بيشتر بودنن احتمال متاستاز به غدد لنفاوى در زمان تشخيص ناشى مىشود. حدود ۷۰% از مبتلايان به تومورهاى قاعدهٔ زبان با تومور پيشرفته مراجعه مىکنند (مرحلهٔ III يا IV)، در مقايسه با بيماران مبتلا به کارسينوم قسمت دهانى زبان که تنها ۳۰% از آنها در زمان مراجعه دچار بيمارى پيشرفته هستند.
تومورهاى ناحيهٔ لوزه بهراحتى به فک تحتانى گسترش مىيابد و ممکن است استخوان را مورد هجوم قرار دهند. تومورهاى بزرگ در اين ناحيه ممکن است به عضلهٔ پتريگوئيد داخلى نيز هجوم آورده و باعث قفل شدن فک (تريسموس) شوند.
پيشآگهى
بقاء ۵ ساله در بيماران مبتلا به مرحلهٔ I کارسينوم اوروفارنکس با درمان مناسب ۷۵% است. در مراحل II و III ميزان بقا به ۷۰-۴۵% مىرسد. بقاء مبتلايان به مرحلهٔ IV تومور کمتر از ۳۰% است. کيفيت زندگي، نکتهٔ مهمى در درمان سرطانهاى اوروفارنکس محسوب مىشود چون بلع و تکلم پس از درمان بهخصوص در رزکسيون جراحى راديکال در اغلب موارد مختل مىشوند.
درمان
درمان اوليه
براى تومورهاى کوچک نتايج جراحى و پرتودرمانى يکسان است، و نوع درمان بايد با توجه به شرايط هر فرد انتخاب شود. با اينکه سرطانهاى قاعدهٔ زبان به پرتودرمانى کمتر پاسخ مىدهند، در اغلب موارد بهترين درمان اوليه پرتودرمانى است. چون برداشتن اين منطقه عوارض زيادى به همراه دارد. تومورهاى بزرگتر با مشکلات بيشترى همراه هستند و روشهاى درمانى انتخابى عبارت هستند از: ۱. جراحى به همراه پرتودرمانى بعد از آن در مقابل ۲. پرتودرمانى اوليه و سپس جراحى در صورت عود. رزکسيون در اين ناحيه بايد بهصورت راديکال انجام شود که اغلب شامل برداشتن قسمتى از فک تحتانى به همراه تومور اوليه مىباشد. حتى در مواردى که فک تحتانى مورد تهاجم قرار نگرفته است، برداشتن آن ضرورت دارد چون برداشتن وسيع عضلات پترويگوئيد مجاور را که اغلب درگير هستند، امکانپذير مىسازد.
گردن
غدد لنفاوى قابل لمس از لحاظ باليني، بايد با تشريح راديکال گردنى تحت درمان قرار گيرند. اگر ضايعهٔ اوليه با پرتودرمانى تحت درمان قرار مىگيرد، غدد لنفاوى سطوح فوقانى گردن نيز بايد در ميدان تشعشع قرار گيرند. اگر درمان اوليه جراحى است، تشريح معتدل گردن بهصورت الکتيو روش مناسبى است چون رزکسيون يا بازسازى معمولاً مستلزم ورود به گردن است.