شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
نقش هورمونها و محیط در رفتار جنسی آدمی
بخش عمدهٔ آنچه از تأثیر هورمونهای پیش از تولد و محیط آغازین بر آدمی میدانیم از بررسی با افرادی بهدست آمده که پیش از تولد در معرض تأثیر هورمونهای ویژهٔ یک جنس قرار گرفتهاند، اما پس از تولد بهعلل گوناگون در نقش اجتماعی ویژهی جنس دیگر پرورش یافتهاند. |
در اغلب این موارد، هویت جنسی که دیگران برای فرد قائلند و نقش جنسیای که وی در آن پرورش مییابد تأثیری به مراتب بیشتر از ژنها یا هورمونها در هویت جنسی آن فرد دارد. برای مثال، هزاران تن از زنانی که در دو دههی ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ متولد شدند، پیش از تولد در معرض دیاتیل استیل بسترول (diethylstilbestrol) (نوعی داروی پیشگیری از سقط جنین) قرار گرفته بودند. این دارو اثر شبه هورمونی پیشبینی نشدهای بر مغز جنینها گذاشته بود. تستوسترون که از بیضههای جنین نر ترشح میگردد معمولاً در مغز جنین به مادهای شبیه دیاتیل استیل بسترول تبدیل میشود. بنابراین زنان بارداری که این دارو را مصرف کرده بودند ندانسته محیطی شیمیائی برای جنین خود ساخته بودند که معمولاً در مغز در حال رشد جنین نر وجود دارد. این امر پیامدهای چندانی برای جنینهای نر ندارد، زیرا مغز آنان قبلاً در معرض محرکهای شیمیائی ویژهٔ جنس نر قرار گرفته است. |
برعکس، جنینهای مادینه طی مدتی که مادرانشان آن دارو را مصرف میکردند در معرض محرک شیمیائی جنس مخالف، یعنی جنس نر، قرار داشتند. در اکثر نوزادان دختر این مادران هیچ نشانهای از تأثیر محرک شیمیائی یاد شده مشاهده نشد. اغلب زنانی که مادرانشان قبل از تولد آنها دیاتیل استیل بسترول مصرف کرده بودن مثل سایر دخترها رشد یافتند و از زنانی که محیط پیش از تولدشان عادی بود، قابل تمیز نبودند. بهعبارت دیگر، تأثیر محیط اجتماعی بر رشد جنسی و ایجاد هویت جنسیتی این زنان ظاهراً بسیار بیش از تأثیر هورمونهای دورهٔ جنینی بوده است. اما این گفته به این معنی نیست که محیط شیمیائی پیش از تولد مطلقاً تأثیری نداشته است. بررسیهای اخیر، تفاوتهای ظریفی را لااقل در شماری از زنانی که تحتتأثیر دیاتیل استیل بسترول قرار داشتهاند، نشان داده است. برای نمونه، معلوم شده که نسبت افراد همجنسخواه و دوجنسخواه در این زنان اندکی بیش از حد انتظار است. |
گرایش (orientation) جنسی با هویت جنسیتی یکی نیست اما در این مورد نشانههائی از تأثیر هورمونهای دورهی جنینی بر هر دو ویژگی یاد شده مشاهده میشود. نکتهی دیگر اینکه نمرهٔ این زنان در برخی از شاخصهای علاقهی مادرانه (maternal interset)، از قبیل توجه به نوزاد، مختصری کمتر از مادران دیگر بود، هر چند از حیث اغلب شاخصهای رفتار مادرانه، رفتار جنسی، و رفتار و نگرشهای اجتماعی فرقی با دیگر زنان نداشتند (ارهارت، Ehrhardt و همکاران، ۱۹۸۹). نتیجهی این بررسیها این است که گرچه وقایع هورمون پیش از تولد ممکن است بعدها تأثیر ظریفی بر رشد جنسی و اجتماعی جاندار بگذارد، اما تأثیر آن در انسان بسیار کمتر از حیوانها است. در آدمیان ظاهراً نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشتر است (مانی، ۱۹۸۰). |
اما بررسیهائی هم بوده که نتایجی ناهمخوان با نتایج فوق داشتهاند. مشهورترین این بررسیها سالها پیش در یکی از روستاهای دورافتادهٔ جمهوری دومینیکن انجام شده است. این بررسی در مورد ۱۸ نفر صورت گرفته که از نظر ژنتیکی نر بودند، اما بهسبب اختلالی موسوم به عدم حساسیت به آندروژن (androgen insensitivity)، با اندامهای درونی مردانه و آلت جنسی شبهزنانه، از جمله اندامی شبیه خروسه، متولد شده بودند. در اختلال عدم حساسیت به آندروژن، غدد جنسی به بیضه تبدیل میشوند و شروع به ترشح تستوسترون و دیگر آندروژنها میکنند، اما در اوایل زندگی، برخی بافتهای این کودکان که تحتتأثیر آندروژن بهشکل نرینه درمیآیند، فاقد دستگاههای گیرندهٔ آندروژن از خون هستند. با اینکه در بدن این پسرها آندروژن تولید میشود و به جریان خون میریزد، اما موجب رشد جسمی و تناسلی مطابق الگوی مردانه نمیشود. این ۱۸ نفر همگی مانند دختران پرورش یافته بودند، و این چیزی بود که هم با وضع ژنتیکی آنها ناسازگار بود و هم با محیط هورمونی پیش از تولدشان. |
وقتی این بچهها به سن بلوغ رسیدند، ترشح هورمونهای مردانه موجب تغییرات جسمانی معمول گردید و اندام جنسی شبهخروسهای آنها به اندامی شبیه آلت مردانه تبدیل شد. اکثر این مردان که تربیت زنانه داشتند، بهسرعت حالتهای مردانه یافتند. ظاهراً آنان در تطابق یافتن با هویت جنسی مردانه چندان مشکلی نداشتند: به مشاغلی چون کارگری معدن یا چوببری روی آوردند و برخی نیز همسری برای خود برگزیدند. در این مورد عوامل زیستی بر محیط پیروز شد (ایمپراتو ـ مکگینلی، Imperato-McGinley، پیترسون، Peterson، گوتییر Gautier و استرلا، Sturla ،۱۹۷۹). اما در مورد شرایط پرورش این پسران دومینیکنی که دختر بهنظر میآمدند اختلافنظر هست. بهنظر نمیآید که آنها را همچون دختران عادی بار آورده باشند (که بهعلت داشتن اندام دوجنسیتی تعجبآور هم نیست) بلکه ظاهراً با آنها به عنوان نیمدختر ـ نیمپسر رفتار میشده و همین امر گذار بعدی آنان را به زندگی نرینه تسهیل کرده بود (مانی، ۱۹۸۷). |
در موارد دیگر، پیامدهای مغایرت میان هورمونهای پیش از تولد و تربیت اجتماعی به این روشنی نیست. یکی از موارد بسیار تکاندهنده، مورد دو پسربچهٔ دوقلوی یک تخمکی است که محیط جنینیشان کاملاً بهنجار بود، اما در هفتماهگی در جریان ختنه معمولی، بر اثر اشتباهی فاجعهآمیز آلت یکی از پسربچهها کاملاً بریده شد. ده ماه بعد، والدین درمانده بالاخره اجازه دادند فرزندشان با عمل جراحی به دختربچهای تبدیل شود. جراحان بیضهها را برداشتند و مهبلی ابتدائی ایجاد کردند. سپس به کودک هورمونهای جنسی زنانه خوراندند و او را مانند دختران بار آورند. طی چند سال بعد بهنظر میآمد کودک هویت دخترانه را پذیرفته است: بیش از برادر دوقلویش لباس و اسباببازی و کارهای دخترانه را ترجیح میداد و از بسیاری جهات دختری معمولی بهنظر میآمد. از اینرو، اکثر پژوهندگان در آن زمان نتیجه گرفتند که در این مورد محیط اجتماعی بر عوامل زیستی پیروز شده است. |
اما هنگامی که کودک به سن بلوغ رسید بررسیها نشان داد که مسئله پیچیدهتر از آن است که تصور میشده است (دیاموند، Diamond ،۱۹۸۲). این دختر در نوجوانی ناشاد، و بخصوص در مورد جنسیت خود دچار تعارض بود، هرچند تاجائی که میدانیم در مورد جنسیت اولیهاش و جراحی تغییر جنسیت چیزی به او نگفته بودند. در مصاحبهها از کشیدن تصویر زن امتناع میکرد و تنها تصویر مردان را میکشید. اطوار بدنی (body language) او از قبیل طرز راه رفتن، وضعیتهای بدن (posture) و حرکاتش حالت پسرانه داشت. بهاین ترتیب، شتابزده نتیجه گرفته بودند که تلاش در جهت کنترل هویت جنسیتی کودک از طریق جامعهپذیری یا تربیت وی مانند دختران عادی، کاملاً موفقیتآمیز بوده است. ریشهیابی مشکلات این کودک در سازگاری عاطفی و اجتماعی دشوار است و میتوان در این خصوص فرضهای مختلفی را پیش کشید، از جمله این فرض که امکان دارد شکلگیری مغز وی طی دورهای که هنوز پسر بوده، محدودیتهائی در توان سازگانی با هویت جنسیتی زنانه ایجاد کرده است. |
میپرسیم پس دربارهٔ هویت جنسیتی چه میتوان گفت؟ روشن است که هورمونهای پیش از تولد و محیط، هر دو عامل اصلی در تعیین هویت جنسیتی هستند و معمولاً هماهنگ با هم عمل میکنند. به اعتقاد اکثر صاحبنظران، هرگاه این دو عامل با هم در تضاد افتند محیط غالب خواهد آمد. اما در این باره اختلافنظر هست و با گردآمدن اطلاعات بیشتر شاید این نظر تغییر کند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست