|
| مراسم ازدواج، استان گلستان
|
|
از مهمترين وقايع زندگى ترکمنها ازدواج است. ازدواج علاوه بر افزايش جمعيت خاندان، به سبب تصاحب نيروى کار زنان براى طايفه امرى مهّم تلقى مىشود. از اين رو خواستگارى نوعى معامله است و طرفين آن قدر چانه مىزنند تا بر مبلغ شيربها اتفاق نظر پيدا کنند. عموماً پدر است که به ازاء دخترش مقدار قابل توجهى شيربها دريافت مىکند. اين داد و ستد زن از آن جا ناشى مىشود که خانواده در ازاى زنى که مىدهد بايد بتواند زنى را به خانه بياورد.
|
|
شيربها معمولاً به شکل رمه يا مال يا نقدى و يا هر سه با هم است. سابقاً «شيربها عموماً» مال بود. علاوه بر مالهاى معمول يک مال اضافى نيز به عنوان پول اندرونى به مادر عروس داده مىشد. امروزه در مذاکراتى که براى پرداخت شيربها انجام مىشود. دقيقاً نوع دام يا معادل پولى آن تعيين مىگردد. ترکمنها به اصل و نصب عروس و داماد اهميت مىدهند و اکثر طوايف در ميان خود ازدواج مىکنند.
|
|
سن ازدواج در ميان ترکمنها تابع شرايطى متغير است، گاه عروس دختر خردسال و داماد مرد کاملى است و گاه دختر بزرگى را براى پسر کوچکى مىگيرند و يا دو کودک خردسال را به ازدواج هم در مىآورند. ازدواج چندين مرحله دارد که اولين آن تصميم والدين پسر و جلب موافقت پدر عروس است. پس از آن تعيين ساعت مناسب براى عروس و آمدن عدهاى از زنان خانواده داماد به خانه عروس است، در حالى که بقچههاى نان را به عنوان هديه با خود مىآورند و بعد از احوالپرسى و خوردن چاى، آن را تقسيم مىکنند.
|
|
خانواده عروس با کشتن گوسفند و پختن آبگوشت براى نهار، اعلام موافقت مىنمايند. پس از آن تعيين قيمت عروس است که مشکلترين و حساسترين قسمت عروسى است. قيمت عروس را عرف تعيين مىکند، اگر عروس بيوه باشد قيمت او از قيمت دختر بيشتر است. در اين گونه مواقع مردانى که زنانشان مرده يا همسر خود را طلاق دادهاند به دليل گران بودن عروسى ترجيح مىدهند با دوشيزه (دختر باکره) ازدواج کنند. زيرا اين مردان بايد بسيار بيشتر از آنهايى که ازدواج نکردهاند شيربها بپردازند.
|
|
در بسيارى مواقع شيربهاى سنگين سبب مىشود که مردان فقير و آنهائى که زن خود را از دست دادهاند بىهمسر بمانند. در گذشته بيشتر وظيفه طايفه بود که اين مردان را براى ازدواج يارى دهد. در مرحله بعدى پدر داماد جمعى از ريش سفيدان طايفه را جمع کرده و موضوع را به آنها اطلاع مىدهد. در اين مجلس که «کنکش» ناميده مىشود روزى خوش يمن را براى برپا کردن جشن انتخاب مىکنند.
|
|
هزينه مراسم را به خصوص وقتى قرار است اسبدوانى و کشتىگيرى نيز انجام گيرد، بررسى مىکنند. خويشاوندان و همسايگان که داوطلب کمک هستند و نيز ميزان هداياى نقدى و جنسى که هر يک مايلند بپردازند، مشخص مىشود. در اين مرحله براى خريد مايحتاج عروس و عروسى به شهر مىروند، دعوتنامهها را به روستاهاى اطراف و فاميلهاى دور و نزديک مىفرستند و به مربيان اسب خبر مىدهند. جشن عروسى سه شبانهروز به طول مىانجامد. سه شبانهروز شادى، جشن و نواى سازها و آوازها به گوش مىرسد.
|
|
روز عروسى، ديگهاى بزرگى روى اجاق مىگذارند و سفرههائى با انواع و اقسام نان، نانهاى شيرين، نرم و نازک چون برگ گل، نانهاى شکرين، نقل و آبنبات، چاى و ... مىگسترند. مردان از يک سو و زنان در جاى ديگر با لباسها و روسرهاى رنگارنگ و با انواع جواهرات قديمى، عتيقه بر دست، بر گيسو. بر کلاه، بر گوش و سينه به رونق جشن و شادى مىافزايند.
|
|
مهمانان روز قبل از عقدکنان از گوشه و کنار مىرسند و در خانهٔ داماد يا اطرافيان او که آماده خدمتاند جمع مىشوند. روز عروسى زنان و مردان و ريشسفيدان طايفه داماد، براى آوردن عروس مىروند. زنان خانواده عروس به استقبال مىآيند و مردان و زنان در اتاقهاى جداگانه با غذا، چاى و شيرينى پذيرايى مىشوند. پس از صرف غذا، ريش سفيدان طايفه داماد به طايفه عروس مىگويند: «هر چه با خود آوريد بدهيد و خير پيش».
|
|
در اين هنگام مقدار پول يا مالى را که توافق شده است به خانواده عروس مىدهند. زنان به اتاق عروس و يارانشان مىروند که فقط پس از هديه دادن، درِ اتاق به رويشان گشوده مىشود. زنى از خانواده عروس پاىزنى از خانواده داماد را مىگيرد و مىکشد تا او را به زمين بزند. «چارشوي» را که براى پوشاندن و بردن عروس آوردهاند بر سر او مىافکند که سه بار توسط عروس به کنارى انداخته مىشود و بار چهارم زنان خانواده داماد با عصبانيت ساختگى او را در آن مىپيچندو به زور مىبرند. زد و خورد ساختگى در مىگيرد. زنان دو خانواده با دستبندهاى سنگين خود بر سر و شانه يکديگر مىکوبند و جوانان با پرتاب سنگ اين جنگ نمادين را تکميل کرده و تمثيلى فراموش شده از روزگاران کهن را به نمايش مىگذارند.
|
|
در خانواده داماد جشنى بر پا مىشود و نهار مىدهند. زنان آشنا و فاميل با نان شيرين و معمولى که به رسم چشم روشنى در بقچهاى پيچيدهاند مىآيند و در عوض به هر يک از آنها دستمال يا تکهاى پارچه يا مشتى خشکبار داده مىشود که خوش يمن است. (هرچه متعلق به جشن عروسى باشد خوش يمن تلقى مىگردد) شخصى آمدن عروس را خبر مىدهد و «مشتلق» مىگيرد.
|
|
در موقع ورود عروس به خانه، يکى از خويشاوندان داماد کلاه مردانهاى را بر سرش مىگذارد که کنايه از تسلط مرد بر اوست. عروس خسته که خود را خستهتر مىنماياند در پشت پردهاى به نام «گردک» يا «توتي» مىنشيند.
|
|
«گردک» پردهاى است که تمامى سطح آن با باريکههاى پارچه تزئين شده و در بالاى آن شبه طلسمهاى مثلث و دايره شکل و نيز يک چشم باطل السحر «آبمى باغي» و نقشى به شکل خورشيد با پارچه دوخته شده است. اين پرده محل نشستن عروس را از ديگران جدا مىکند.
|
|
مرحلهٔ بعدى جشن اجراى مراسم عقدکنان است. در مجلس عقدکنان اقوام و ريشسفيدان دور تا دور مىنشينند و چون رسم بر اين است که از جانب پسر و دختر وکلايى انتخاب شده و آنها را براى هم عقد کنند، دو نفر ريش سفيد خوش سخن انتخاب مىشوند. دختر سه مرتبه موافقت خود را به وکيلى که انتخاب مىکنند اعلام مىنمايد. به همين خاطر موافقت پسر را نيز جلب مىکنند و همچون غريبهها به مجلس باز مىگردند و به سلام و احوالپرسى مىپردازند.
|
|
در زمان شروع خطبه عقد که به وسيله روحانى خوانده مىشود حاضرين در مجلس بىآنکه به ديوار تکيه کنند در حالى که دستهايشان را با انگشتان باز روى زانو گذاشتهاند، مىنشينند. يکى از حضار نگهبان در و پنجره است تا مبادا کسى نزديک شود و از روى دشمنى جادويى به کار برد و داماد را بر عروس ببندد. اين مراقبت در طول زمان جارى شدن صيغه عقد ادامه مىيابد.
|
|
در تمام مدت مراسم عقدکنان کسى پشت در يا داخل مجلس قيچى مىزند تا صداى آهن باعث گريختن ارواح شيطانى و ابطال سحر و جادو شود و گرهى در کار نيفتد.
|
|
يک جام بزرگ محتوى شربت قند که روى آن پارچه سفيدى متعلق به داماد کشيده شده، در وسط سفره قرار مىدهند و بر روى پارچه از طرف عروس سکهاى قرار مىدهند. پس از عقد در حضور شهود در مجلس و خواندن دعا، شربت را که معتقدند شيرينترين شربتهاست از سمت راست دست به دست مىگردانند و همه از آن مىنوشند و بدين ترتيب مراسم عقدکنان پايان مىگيرد. پس از مراسم عقدکنان نوبت مسابقات اسبدوانى و کشتىگيرى است. بعدازظهر همان روز دل گوسفندى را پخته به دو نيم مىکنند، به نيت يکى بودن دلهاى عروس و داماد، هر نيمه را به يکى از آنها مىدهند.
|
|
يکى از زنان سالمند فاميل مرد، دستان مرد و زن را برهم نهاده و مرد را نصيحت مىکند که مراقب زن خود باشد و ... عروس مىبايست صورت خود را از ديگران بپوشاند، دست عروس را در آرد مىگذارند تا سفيدبخت شود و در روغن مىنهند تا به برکت برسد.
|
|
پس از مراسم ازدواج، عروس به مدت يکسال تا سه سال به خانهٔ پدر باز مىگردد. تا براى تهيهٔ بقيهٔ جهاز خود که قالىها و قاليچههائى است که خانهٔ آينده را با آن خواهد آراست، بکوشد. دختر ازدواج کرده جز اموال منقول ارثى نمىبرد. از اين رو تمام ارتباط با طايفه خانواده را از دست مىدهد. با اين همه اگر شوهر بميرد، و زن طبق رسوم با برادر شوهر ازدواج نکند، دوباره در اختيار خانوادهٔ خود قرار مىگيرد تا مانند زمان دوشيزگى دربارهٔ او تصميم بگيرند.
|