یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
محمد غزالی
حجةالاسلام ابوحامد محمدبن محمد غزالى طوسى از متکلمان و متفکران بزرگ و از نويسندگان و مؤلفان نامآور به زبان پارسى و عربى است. | ||||||
وى به سال ۴۵۰ هجرى در طابران طوس ولادت يافت. پدرش محمدبن محمد مردى متعبد بود و بافندگى پيشه داشت و لقب غزالى از همين پيشهٔ پدر اوست. محمد دو پسر داشت يکى محمد و ديگرى احمد. اين هر دو پسر بعد از وفات پدر در تعهد و نگاهداشت يکى از بزرگان زمان بهنام ابوحامد احمدبن محمد رادکانى قرار گرفتند. | ||||||
محمد غزالى از رادکانى مقدمات علوم دينى و ادبى را هم در کودکى فرا گرفت و بعد از چندى تحصيل در طوس و جرجان به نيشابور رفت و در خدمت امامالحرمين ابوالمعالى جوينى فقيه و متکلم بزرگ شافعى به تحصيل پرداخت و فنون جدل و خلاف و کلام و مقدماتى از فلسفه را بىآموخت و هنوز بيش از بيست و هشت سال از عمر او نگذشته بود که در عدهاى از علوم و فنون متداولهٔ زمان يعنى در ادب و فقه و اصول و حديث و کلام و جدل و خلاف و امثال اين علوم ادبى و شرعى استاد مسلم گرديد و با اين حال تا سال فوت ابوالمعالى جوينى (۴۷۸ هـ) خدمت او را ترک نگفت و بعد از آن در نزديکى نيشابور به خدمت خواجه نظامالملک طوسى که آوازهٔ فضل وى را شنيده بود، پيوست. نظامالملک مقدم او را گرامى داشت و در محضر خود مناظرهاى ميان او و فقها ترتيب داد و از اين راه بر ميزان فضيلتش آگاه شد و هشت سال بعد منصب تدريس را در نظاميهٔ بغداد به او محول کرد در حالىکه تازه به سى و پنج سالگى رسيده بود. غزالى از ۴۸۴ هـ چهار سال در بغداد به تدريس و تذکير و وعظ و مناظره و تأليف و تصنيف اشتغال داشت و در همين مدت سرگرم مطالعه در کتب فلاسفه خاصه آثار ابوعلى سينا نيز بود. | ||||||
در سال ۴۸۸ يعنى در ۳۹ سالگى غزالى تحولى در روح او پديد آمد چنانکه دست از مقامات دنيوى برداشت، برادر خود احمدغزالى را در تديس نظاميه جانشين خود ساخت و در ظاهر به قصد سفر حج و در باطن به انديشهٔ سير و سلوک و مجاهدت و رياضت، از بغداد بيرون رفت و از سال ۴۸۸ تا ده سال در بلاد شام و جزيره و بيتالمقدس و حجاز بهسر برد و در تمام اين مدت پيوسته به زهد و رياضت و تصنيف اشتغال داشت تا در ۴۹۸ بهطور بازگشت و يک سال بعد به درخواست سلطان سنجر و الزام وزيرش فخرالملک بننظامالملک (م ۵۰۰ هـ) از طوس به نيشابور رفت و در نظاميهٔ آن شهر به تدريس نشست و تا سال ۵۰۰ در اين سمت باقى بود و در آن سال به طوس بازگشت و در خانقاه و مدرسهاى که نزديک خانهٔ خود داشت به ارشاد و تعليم شاگردان اشتغال ورزيد و ديگر دعوتهاى مبرم سلاطين و رجال را براى تدريس در مدارس نظاميهٔ نيشابور يا بغداد نپذيرفت و به درگاه سلاطين نرفت و از هيچ کس مالى قبول نکرد و همچنان در زهد و قناعت بزيست تا در سال ۵۰۵ در طوس درگذشت و در طابران بهخاک سپرده شد. | ||||||
از عجايب امور آن است که غزالى که يک چند درصدد تکفير علماء اوايل برآمده و بهشدت بر آنان تاخته بود، خود بعد از بازگشت از سفر ده ساله و اظهار مقالات جديد، که چاشنى عرفان داشت، دچار حملات سخت متعصبان خراسان شد چنانکه ملحد و زنديقش خواندند و از راههاى گوناگون درصدد ايذاء او برآمدند و اين معنى را جامع مکاتيب غزالى در مقدمهٔ آن مجموعه به تفصيل آورده است. به غزالى اشعارى به پارسى نسبت دادهاند و از آن جمله است: | ||||||
| ||||||
| ||||||
کتب مهم غزالى بهتازى و در مسائل مختلف کلام و تفسير و تصوف و امثال آنها است، از آثار مهم او به پارسى يکى مجموعهٔ مکاتيب پارسى او است و ديگر کيمياى سعادت و ديگر نصيحةالملوک. | ||||||
غزالى قطع نظر از وجوه مختلف اهميتى که دارد، در نثر فارسى نيز داراى مقام و مرتبهٔ خاصى است. وى نثرى بسيار شيوا و پخته و ساده و گيرا و پرمغز دارد. روانى کلام او بىنهايت است و افکار خود را حتى در مواردى که دست به استدلالات عقلانى مىزند در نهايت آسانى بيان مىکند. با اينحال رعايت ايجاز از اختصاصات اين نويسنده است و اين خود ارزش کلام او را صدچندان مىکند. از ايراد آيات و اخبار و استدلال به آنها، علىالخصوص در نامهها، خودداى نکرد ليکن اين امر و اطلاع بسيار زياد او از ادب عربى و علوم شرعى هيچگاه باعث نشده است که به ايراد کلمات دشوار عربى يا امثال و اشعار عرب جز در موردهائى که لازم و ضرور است مبادرت کند. سادگى سخن غزالى همه جا در موردهائى که لازم و ضرر است مبادرت کند. سادگى سخن غزالى همه جا با قدرت فکر و دقت تعبير و قوت استدلال و تمثيلها و تشبيههاى لطيف همراه و هميشه جذاب و دلانگيز است خاصه که با چاشنى عرفان همراه و از لطف افکار پشمينهپوشان خانقاهى هم برخوردار است. | ||||||
در ميان اين آثار نغز مهمتر از همه کتاب کيمياى سعادت است. اين کتاب خلاصهاى از احياءالعلوم است و غزالى آن را بعد از بازگشت از سفر ده سالهٔ خود ميان سالهاى ۴۹۰-۵۰۰ هجرى نوشت. کيمياى سعادت در چهار عنوان و چهار رکن نهاده شده است. چهار عنوان در 'شناختن نفس خويش' و 'شناختن حق تعالي' و 'شناختن دنيا' و 'شناختن آخرت' و چهار رکن در عبادات، معاملات، بريدن عقبات راه دين، و منجيات است. | ||||||
غزالى اين عنوانها و رکنها را بدان نظر ترتيب داد که کيمياى سعادت را بهدست خواننده دهد تا او بهيارى آن کيميا خود را از صفات نقص پاک و برهنه کند و به صفات کمال آراسته شود، از همه چيزها گسسته گردد و خود را به تمامى بهخداى دهد و در او خرد و ناچيز شود. يعنى بههمان سعادت غائى که صوفيان مىخواهند برسد. پس مىبينيد که غزالى اگرچه کتاب خود را به ظاهر چون يک کتاب اخلاق نوشته و آن را مبتنى بر دين کرده، در حقيقت نظر خانقاهيان را در آن دنبال نموده و انديشهٔ خود را، بدانگونه که بعد از انقلاب احوال يافته بود، در آن بهکار برده است. | ||||||
ديگر از آثار معتبر فارسى غزالى کتاب نصيحةالملوک اوست که حجةالاسلام آن را در حدود سال ۵۰۳ هـ براى سلطان سنجر، که از او به ملک مشرق تعبير مىکند، نوشت، يعنى بعد از بازگشت از ملاقات سلطان در دشت تروک (طروق). بنابراين تأليف اين کتاب در اواخر حيات حجةالاسلام صورت گرفته و متضمن انديشههاى او در پايان زندگانى است. موضوع اين کتاب حکمت عملى است که البته بر مبانى دين بنا شده است و آن روشى را که در نظاير اين کتب در نزد حکماى مشاء مىبينيم با همان نظم دارا نيست. غزالى اين کتاب را در هدايت و راهنمائى پادشاه و درباريان او نوشته، نخست از اصول اعتقاد و ايمان سخن گفته و آنگاه ابوابى در سيرت شاهان و وزيران و دبيران و در حکمت دانايان آورده است. اين کتاب به سبب شهرتى که حاصل کرده به عربى و ترکى هم ترجمه شده است. | ||||||
'فضائلالانام من رسائل حجةالاسلام' اسم و عنوان مجموعهٔ مکاتبات فارسى غزالى است که يکى از اقرباى وى بعد از وفاتش گرد آورده است. از اين مجموعه نسخى در ايران و خارج ايران موجود است. در اين کتاب نامههائى از معاصران غزالى که غزالى بر آنها جواب نوشته نيز وارد شده است و بههرحال مجموعهٔ ذىقيمتى است که نه تنها بسيارى از نکات زندگانى آن مرد بزرگ را روشن مىکند بلکه نمونههاى بسيار خوبى از رسائل اخوانى و ديوانى فارسى را در نيمهٔ دوم قرن پنجم نگاه داشته و حفظ کرده است. نامههاى غزالى در اين مجموعه بعضى در دفاع از عقايد وى و تقرير مقالات خاص او نگاشته شده و بعضى ديگر خطاب به پادشاهان عصر و وزيران و اميران و عالمان آن روزگار است. غزالى در اين نامهها بيش از ساير منشآت خود روش استناد و تمثل به آيات و احاديث را بهکار برده است. بعضى از مشافهات غزالى هم در اين مجموعه نقل شده. مؤلف فضائلالانام کتاب را بر پنج باب قسمت کرده است: باب اول نامههائى است که به ملوک و سلاطين نوشته، باب دوم و سوم نامههائى که به وزيران و اميران فرستاده، باب چهارم در آنچه به فقيهان و ائمه دين نگاشته و باب پنجم در فصول و مواعظ حجةالاسلام است. مؤلف در اوايل ابواب و نامهها و يا بعد از آنها توضيحاتى از خود افزوده است که از حيث اطلاع بر احوال غزالى اهميت وافر دارد و از جانبى ديگر خود نمونهٔ خوبى از نثر اوايل قرن ششم است. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست