|
| تأثير مذهب در درمان بيمارىهاى روانى
|
|
'آنچه به بشر امروز و به طريق اولى بشر فردا وحدت و جهت مىبخشد و آرمان مشترک مىدهد و ملاک خير و شر و بايد و نبايد او مىگردد، فلسفهٔ زندگى انتخابى آگاهانه آرمانخيز مجهز به منطق و بهعبارت ديگر يک ايدئولوژى جامع و کامل است (انسان و ايمان، تأليف استاد مطهري)' .
|
|
از نيازهاى اساسى انسان داشتن فلسفه زندگى است که با آن بتواند 'خوب و سالم' زندگى نمايد اسلام که مکتبى است جامع و واقعگرا به تمامى نيازهاى انسانى اعم از دنيائى يا آخرتي، جسمى و رواني، عقلى و فکرى و يا احساسى و عاطفي، فردى يا اجتماعى توجه خاص نموده و با توجه به آن نيازها فلسفه زندگى را براى بشر توضيح داده است و آنچه را که موجب لغزش انديشه گشته، انسان را رنجور مىسازد، برشمرده است. بر هر فرد مسلمانى واجب است که از دستورهاى دينى خود که همگى آنها در جهت ترقى و کمال است پيروى نمايد و از آنچه موجب خطا و گمراهى و سرانجام بيمار شدن است، پرهيز داشته باشد.
|
|
چنانچه فرد فلسفه زندگى جامع و واقعگرايانهاى که بتواند خوب و سالم زندگى کند نداشته باشد، بهتدريج تحت تأثير نفس اماره نفسى که صرفاً تمايلات و گرايشهاى لذتجويانه دارد قرار گرفته، اسير هوى و هوسهاى نفس خويش مىشود و به ورطه بيمارى کشانده خواهد شد.
|
|
امروزه بسيارى از متخصصان دريافتهاند که درمان ريشهاى بيشتر بيمارىهاى روانى از طريق مذهب امکانپذير است. 'مذهب درماني' يکى از شاخههاى درمان بيمارىهاى روانى شناخته شده است. در جهان اسلام بهويژه در کشور ايران اسلامي، روانشناسى اسلامى در پرتو دستورهاى مذهبى و با استمداد از قرآن کريم، روشهاى مناسبى را براى تسکين و درمان مشکلات روانى معرفى مىنمايد.
|
|
| درمان از طريق ذکر و ياد خدا
|
|
'آگاه باشيد، با ياد خدا دلها آرامش مىيابد (الا بذکرالله تطمئنالقلوب، سورهٔ رعد، ۲۸)' يکى از بهترين روشهاى درمان، ذکر و ياد خدا است زيرا ذکر، قلبها را جلا داده ترس و نگرانى را مىزدايد و احساس امنيت درونى را در فرد بهوجود مىآورد. بهعبارت ديگر ذکر خداوند، هرگونه ترس را تبديل به امنيت، دشمنى را تبديل به محبت و اضطراب را تبديل به آرامش مىنمايد. گفتنى است حتى کسانى که زمينههائى براى ابتلاء به بيمارىهاى روانى دارند با اين روش مىتوانند خود را از آسيبهاى محيطى حفظ نمايند.
|
|
اگر انسان را موجودى دوبعدى (خاکى و افلاکي) يا مادى و معنوى بدانيم، زمانى از نظر روانى در سلامتى بهسر مىبرد که بعد معنوى او بر بعد مادى آن غلبه داشته باشد فردى که با ذکر و ياد خدا زندگى خود را مىگذراند در تمامى اعمال خود خدا را در نظر گرفته براى رضايت او اقدام به کارهاى خيرخواهانه و عامالمنفعه مىنمايد و از اين طريق بعد معنوى او تقويت مىگردد. بهعنوان نمونه در بيمارى وسواس که وسوسههاى شيطانى در درون بعضى از افراد رخنه مىکند و آنها را بيمار مىنمايد، اين افراد مىتوانند با اطاعت از پروردگار و دور ساختن شيطان از خود، به آرامش و اطمينان موردنظر دست يابند.
|
|
همچنين فرد افسرده که يأس و نااميدى سراپاى وجود او را فرا گرفته است، تصور مىکند که هيچکس او را درک نمىکند اما همين فرد، در کنار خدا، احساس آرامش دارد و همواره خداوند را با خود همراه مىداند به حدى که در تنهائى نيز او را رها نخواهد ساخت. خداوند متعال در قرآن کريم فرموده است:
|
|
'پس ياد کنيد مرا تا ياد کنم شما را (فاذکرونى اَذکُرکُم- سوره بقره آيه ۱۴۸)' .
|
|
رسول گرامى اسلام (ص) فرمودهاند: 'ذکر و ياد خدا شفابخش دلها است (ذکرالله شفاءُالقلوب)' .
|
|
'ذکر بهصورت دستهجمعي' نيز در روشهاى اسلامى براى مبارزه با مشکلات روانى پيشنهاد شده است. ذکر دستهجمعى تصميم و اراده را تقويت مىنمايد. انسانى که خود را ضعيف و ناتوان احساس مىکند در جمع خواهران و يا برادران دينى خود احساس نيرو و قدرت نموده، اراده او تقويت خواهد گشت.
|
|
|
در اين نوع درمان، اشاره بر اين است که آنچه را که نفس انسان طلب مىنمايد و مايل به انجام آن است چنانچه از نوع تنآسائى و طفره رفتن از زير بار مسئوليت و بهکار نگرفتن عقل باشد، خود مىتواند موجب انحراف و تباهى روان انسان گردد. بنابراين گفتهاند در مواردى که انسان دچار تعارض، اضطراب و بىارادگى مىگردد بايستى آنچه را که ضد لذتهاى نفسانى است انتخاب نمايد. عدهاى از مربيان اسلامى پيشنهاد مىنمايند که در شرايط تعارض فرد بايستى خود را در حال مرگ در نظر بگيرد و به نصيحت خويش بپردازد و از خود چنين پرسش نمايد که کداميک براى او منفعت معنوى بيشترى دارد و آنچه را که خداپسندانه است انتخاب نمايد. در اين نوع درمان به درمانجو کمک مىشود که خويشتن را شناسائى کند و لذات نفسانى خود را مشخص نموده، در جهت ضد آنها حرکت نمايد. پرهيز از تمايلات نفسانى را پيشه خود سازد و با صبر و تحمل و شکيبائى و با توکل به خداى متعال فعالانه حرکت نمايد. بهطور کلى مىتوان چنين نتيجه گرفت که پيشوايان اسلام در امر روان درمانى معيارهائى را ارائه مىدهند که آدمى را به طرف يک زندگى توأم با امنيت روحى و آرامش در دنيا و آخرت هدايت مىکند و در اين راستا از اصول و مبانى قرآن کريم و سنت استفاده کرده و از آنها الهام مىگيرند.
|
|
در روش مذهب درماني، درمانگران از بيمار خواهند که خود را از لذات و بهرههاى موقتى و مخرب دنيوى رهائى بخشيده، از جرمها و گناهان خود توبه کند و هيچ ترسى را به خود راه ندهد جز ترس از خداوند. در پايان اين بحث لازم به تذکر است که بعضى از بيمارىهاى روانى جنبهٔ وراثتى دارند و ژنها يا مستقيماً يک بيمارى را در فرد ايجاد نمودهاند. چنانچه بيمارى از نوع ژنتيکى بوده باشد خانواده فرد در برخورد با آن بيمار بايد روشهاى اسلامى و انسانى را پياده نمايد و چنانچه فرد زمينه مبتلا شدن به يک بيمارى را دارد با الهام از قرآن کريم و روشهاى فرزندپرورى که ائمه اطهار فرمودهاند بايد سعى در ايجاد محيط مطلوب، گرم و صميمى که تمامى نيازهاى فرد برطرف گردد داشته باشيم. گاهى لازم است بيماران از داروهاى روانگردان (داروهاى اعصاب) استفاده نمايند در چنين مواردى بيماران بايد علاوه بر مصرف دارو با اعتماد و اطمينان به درمانگر خويش و با توکل به خداوند متعال به درمان خود بپردازند و با پيروى از تعاليم اسلامى در جهت تزکيه نفس خويش فعالانه قدم مثبت بردارند.
|
|
| درمان از طريق خواندن قرآن و دعا
|
|
'و نازل مىنمائيم در قرآن آنچه را که آن شفاء و رحمت است براى گروندگان و نمىافزايد ستمکاران را جزء زيان (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمةللمؤمنين و لا يزيد: الظالمين الاخسارا- سورهٔ بنىاسرائيل، آيه ۸۵)' . علامه طباطبائى (رض) در تفسير اين آيهٔ شريفه اشاره به اين مطلب دارد که اگر قرآن را به منزله شفاء بدانيم پس بايد امراضى وجود داشته باشند که شفاى آنها از طريق قرآن صورت پذيرد. همانگونه که دارو اثر شفابخش براى بيمارىها دارد.
|
|
بنابراين، چنانچه نقش انسان به جانب مادى کشيده شود و اسير هوى و هوسهاى مادى گردد دچار بيمارى مىشود که درمان آن از طريق قرآن امکانپذير است.
|
|
قرآن کريم به سبب اينکه شفاء مىباشد روان آدمى را از مرضها و انحرافات پاک مىکند و فضايل را در صفحه دل جايگزين مىنمايد و به سبب رحمت بودن آن، صحت و استقامت را بدان باز مىگرداند. پس قرآن براى انسان هم شفاء و هم رحمت محسوب مىگردد.
|
|
علامه طباطبائى (رض) در بحثى که راجع به دعا و توجيه اثر شفابخش و گشايندهٔ دعا دارد حاکم بودن رابطهٔ علت و معلول را بهجاى خود درست مىداند و ولى تأکيد دارد که همه سببها بهوجود قدس الهى باز مىگردد و آنچه را که عقل، محال مىداند مىتوان از طريق دعا از خداوند تقاضا نمود.
|
|
شرط اجابت دعا اين است که دعاکننده بايد حقيقتاً و از اعماق درون خود از خداوند بخواهد و اين بدان معنى است که تنها بيان زبانى و ظاهرى کفايت نمىکند.
|
|
روايت است که مردى از اصحاب امام صادق (ع) به آن حضرت عرض کرد که من دعا مىکنم ولى استجابت آن را نمىبينم علت چيست؟ حضرت فرمودند: 'هرکس اوامر خدا را اطاعت نمايد و از راه خودش دعا کند خدا اجابت فرمايد (سببشناسى و درمان بيمارىهاى روانى در قلمرو اسلامي. تأليف مرتضى منطقي)' آن مرد پرسيد راه خودش چيست؟ حضرت فرمودند: 'ابتدا خدا را ستايش و تمجيد مىکنى و نعمتهاى او را به ياد آورده، خدا را سپاس مىگذارى بعد بر محمد و آل او درود مىفرستي. سپس گناهان خود را ذکر کرده، به آنها اقرار و اعتراف مىکنى و از خدا طلب عفو و مغفرت مىنمائي' . اين راه دعا است. بنابراين با دعا کردن و قرآن خواندن آرامش در دلها ايجاد مىگردد. فرد دعاکننده با الهام گرفتن از روشهائى که در قرآن کريم آمده است مىتواند در برطرف نمودن حالات بيمارگونهٔ خود کوشا باشد او احساس مىکند که در محضر خداوند مىتواند آزادانه صحبت نمايد و خطاهاى خود را بيان کند، بدون اينکه مورد قضاوت اخلاقى قرار بگيرد. سپس با ستايش و تمجيد از ذات پروردگار و صلوات فرستادن بر محمد و خاندان او، طلب بخشودگى نموده از خداوند کمک بگيرد.
|
|
|
در بعضى از بيمارىهاى روانى ديده مىشود که بيمار احساس گناه و تقصير شديدى نسبت به اعمال گذشته خود دارد و خود را خطاکار مىداند و گاهى نيز در درون خود احساس مىکند که مستوجب مجازات و تنبيه است. گفتنى است حتى بيمارانى هستند که واقعاً مرتکب خطا و اشتباه و يا کارى که شرع و عرف آن را نمىپذيرد، نشدهاند ولى بهطور بيمارگونهاى احساس گناه مىنمايند. مثلاً فرد افسرده مرتباً به گذشتهٔ خود مىنگرد و در تفسير وقايع گذشته، خود را مقصر مىداند و يا فرد وسواسى و تکرارى به نوعى خود را مبرّا مىسازد. بيماران ديگرى هستند که از داشتن افکار و احساساتى که شرع نمىپذيرد احساس گناه شديدى مىنمايند و همچنين گروه ديگرى از بيماران هستند که واقعاً اعمالى خلاف شرع و عرف انجام دادهاند و از کرده خود پشيمان هستند و دچار حالات اضطراب و نگرانى شديد مىباشند. در چنين مواردى بايد با توسل به توبه و بازگشت به خداوند، فرد احساس تطهير روانى پيدا کرده، خود را از شر اضطراب، نگرانى و گناه برهاند.
|
|
'توبه عبارت از ندامت و پشيمانى است و ندامت نيز يک پايگاه مثبت علم و آگاهى است، زيرا آدمى در اين پايگاه در حال ستيز با هوسها و انتخاب حد معتدل در امور و تمرين ورزشى که اساس آن عزم و تدبير و رعايت و مراقبت مىباشد، بهسر مىبرد که سرانجامِ آن بازگشت نفس به توازن و اعتدال مىباشد (نقل از کتاب 'گامى فراسوى روانشناسى اسلامي' تأليف دکتر سيدمحمدباقر حجتي)' .
|
|
خداوند در قرآن کريم مىفرمايد 'جزء اين نيست که توبه و بازگشت از ناحيه خدا، کسانى را است که در عين ناآگاهى و نادانى و غفلت، گرفتار اعمال بد و نامطلوب مىشوند (انما التوبة علىالله الذين يعلمون السوء بجهالة ثم يتوبون من قريب فاولئک يتوبالله عليهم و کانالله عليما حکيما، سورهٔ نساء، آيه ۲۲).
|
|
همانطور که گفته شد توبه به معنى ندامت و پشيمانى است و فرد گناهکار بهوسيلهٔ توبه به خداوند بازگشت نموده، از خطا و گناه دور مىگردد و بر هواى نفسانى خود چيره مىشود. حد اعتدال را در امور رعايت مىنمايد. در اين صورت نفس خود را صيقل داده، با ظرفيت روانى بالاتر و عزمى راسختر گامهاى مؤثرى در جهت خودسازى در پيش مىگيرد و خود را درمان مىنمايد.
|