|
|
بعدالعنوان... بعد از مقدمهٔ شکست اشرف افغان، عاليجاه... عليمرادخان شامل ايشک آقاسىباشى ديوان اعلى را به ايلچىگرى هندوستان مأمور و اعلام شد که چون افاعنهٔ اشرار قندهار و کابل و غيره که از هر طرف منشاء فساد و اخلال گرديدهاند، جمعى از اين دولت تعيين (۱) که هر گاه از آن جماعت احدى فرار نمايند سر راه بريشان مسدود شود، محمد شاه پادشاه هندوستان در جواب نامه، تعهد اين مطلب نموده (۲).
|
|
(۱) . اينجا فعل 'گرديد' يا 'شد' بدون قرينهٔ قبلى يا قرينهٔ بعدى حذف شده است.
|
|
(۲) . اين فعل بدون سبب و بىمورد به صيغهٔ وصفى استعمال گرديده است، چه جملهٔ بعد مربوط به فاعل اين فعل نيست و يا بايستى (نموده بود) مىآورد و يا 'نمود' و نموده غلط است، و نظايرش تا امروز باقى است.
|
|
بعد از معاودت (ضعف تأليف دارد) عاليجاه... محمد عليخان قاجار قور يساولباشى ديوان اعلى را براى تجديد اين مطلب روانه فرموديم، پادشاه سابقالالقاب، به همان دستور متعهد مدعا گشته.
|
|
بعد از ورود رايات نصرت آيات به قندهار، جمعى از غازيان شيرشکار که از براى تنبيه افاغنهٔ کلات و غزنين و کوهستان مأمور شده بودند به عرض باريافتگان محفل ارم مشاکل و آلا رسانيدند که به هيچوجه منالوجوه اثرى از پادشاه مذکور و قشون هندوستان در اينصوب ظاهر نيست. نواب همايون ما مجدداً از براى يادآورى اين مطلب عاليجاه... محمدخان ترکمان را به سفارت تعيين فرموديم، عاليجاه مشاراليه نيز عرضه داشت سدهٔ سنيهٔ و آلا نمود که پادشاه مذکور بنا را بر تجاهل و تغافل گذاشته جواب نداده رخصت ايلچى را نيز موقوف نموده.
|
|
لهذا لواى جهانگشا به عزم تنبيه افاغنهٔ کوهستان حرکت بعد از تنبيه اشرار افاغنه چون تغافل و تجاهل پادشاه سابقالاذکر و نفرستان جواب و مرخص ننمودن ايلچى از حد دوستى گذشت، نواب همايون ما متوجه شاه جهان آباد گرديده به جهت تسخير فتحالکاءِ پيشاور و دارالسطنهٔ لاهور که تختگاه سلاطين باعز و تمکين سابقه (۳) بوده قبل از اين به آن فرزند رقم زد کلک گهر سلک گرديده اطلاع کامل حاصل نموده است.
|
|
(۳) . سابق بايد باشد زيرا در فارسى مراعات صفت و موصوف لازم نيست خاصه که ترکيب قبلى فارسى باشد.
|
|
نواب همايون ما در اواخر شهر شوال همگى از دارالسطنهٔ لاهور حرکت و در پنجشنبه دهم شهر ذيقعدةالحرام به قصبهٔ انباله چهل فرسخى شاه جهان آباد روانه گرديد. و در آنجا خبر رسيد که پادشاه سابقالذکر نيز قشون و سپاه خود را در تمامى ممالک هندوستان و سرکردگان و سيصدهزار قشون و دوهزار عرادهٔ توب و چهارصد زنجير فيل و اسباب جنگ در کمال استعداد و آراستگى حرکت کرده بابىبن بيست فرسخى انباله وارد گرديده نواب همايون ما نيز بنه و اغروق را در انباله گذشته بافوجى از دلاوران صفشکن به عزم مقاتله بهطرف ايلغار روانه و محمدشاه از بابى بن حرکت و به منزل موسوم به کرنال که تا شاه جهانآباد بيست فرسخ مسافت دارد نزول چون در عين حرکت رآيات جهانگشا از انباله پنج هزار نفر از غازيان فيروزى نشان به عزم قراولى تعيين فرموده بوديم که رفته جا و مکان و عدت و کثرت و استعداد محمدشاه را ملاحظه نمايند قراولان تا ده فرسخى کرنال رفته به قدر ده هزار نفر از قشون محمدشاه که مقدمةالجيش بودند برخورده شکست فاحش به ايشان داده سرکردگان ايشان را دستگير و با جمعى ابل و استر (۴) به حضور اقدس آورده بعد از وقوع آن شکست محمدشاه در همان کرنال سنگرى عظيم و حصنى حصين مرتب نموده و توپخانه را محيط لشگر ساخته و بنا را بر جنگ سنگر و توپخانه گذاشته و چون جمعى را مأمور فرموده بوديم از کرنال گذشته به سمت شرقى اردوى محمدشاه در سر راه شاه جهانآباد مشغولى قراولى باشند، قراولان مذکور در شب سهشنبه پانزدهم خبر رسانيدند که سعادتخان با سى هزار نفر جمعيت و توپخانه و فيلانکوه توان وارد بابى بن گرديد عازم اردوى محمدشاه مىباشد ـ ما نيز رآيات نصرت آيات را دو ساعت به صبح مانده به عزم سر راه گرفتن حرکت فرموده به سمت شرقى اردوى محمدشاه ميانهٔ کرنال و بابى بن متوجه گرديديم که شايد به آن تقريب از سنگر برآيد.
|
|
(۴) . مقدمهٔ استعمال لغات تازى من باب تفنن يا ادب بهجاى فارسى است، چون صحبت از حضور همايون است نخواسته است نام (شتر) ببرد و عوض شتر (ابل) و عوض (قاطر) که معروف بوده است (استر) فارسى متروک شده را آورده است.
|
|
يک ساعت و نيم از روز سهشنبه گذشته (بود) که کوکبهٔ همايون ما از حد کرنال گذشته و جمعى از قشون سعادتخان که از جون مىآمده گرفته به حضور آورده، از قرار تقرير ايشان معلوم گرديده که سعادتخان در همان شب سهشنبه يک ساعت از شب گذشته با قشون خود وارد سنگر محمدشاه گرديد (بايد ماضى نقلى بياورد ماضى مطلق آورده است).
|
|
چون از آن مکان تا اردوى محمدشاه يک فرسخ و نيم فاصله بود و در همان جا مضرب خيام اقامت گرديد، و در مقابل اردوى محمدشاه نزول اجلال فرموديم.
|
|
بعد از ورود عاليجاه سعادتخان به همه جهت رفع انتظار مشاراليه شده و استعداد خود را درست نموده در کمال آراستگى ديده بود، در وقت ظهر دو حصه توپخانهٔ خود را براى محافظت اردوى خود گذاشته و يک حصهٔ ديگر را بيرون آورده در کمال استعداد تمام و جمعيت مالا کلام بافيلان جنگى و اسباب و آلات توپخانه از سنگر برآمده تا نيم فرسخى از اردوى همايون وارد وصف قتال آراسته، پادشاه مذکور خود در ميان صفوف پيش جنگ و اردوى خود را پشت سر قرار داده و ايستاده و جمعيت ايشان به حدى بود که از نيم فرسخى که منزل بود تا سنگر پشت بر پشت صف بسته ايستاده بودند، و طول سپاه آن گروه تبه روزگار نيم فرسخ بهنظر مىآمد، به همه جهت سياهى لشگر ايشان حسبالتخمين ده دوازده مقابل لشگر عبدالله پاشا بود.
|
|
نواب همايون ما که آرزومند چنين روزى بوديم در خفيه جمعى را تعيين نموده متوکلا علىالله به عزم محاربه مأمور شده دو ساعت به خوبى با توپ و تفنگ و شمشير هنگامهٔ جنگ گرم بود، تا آنکه بمدلول و ماالنصر الامن عندالله شفقت آلهى يار و تأئيد ايزدى مددکار غازيان شير شکار گشته به مضمون صداقت مشحون: کَرِ مادِاشتدّتْ بِهِالرّيحُ فى يَوْمِ عاصِف، شکستى بر لشگر مخالفين افتاده همگى به يک بار روى از معرکهٔ کارزار بر تافته منهزم گرديده و سعادتخان که رکن رکين سرکردگان بود به همان نحو سواره و تمام اقوام مشاراليه دستگير گشته صمصامالدوله (خان) دوران اميرالامراء العظام بهادرخان که صاحب اختيار کل هندوستان بود زخمدار گشته، مظفرخان برادرش مقتول و مينا عاشور برادر ديگرش و ولدار شد آن (اينجا بهجاى (او) ضمير اشاره (آن) آورده است، و اگر غلط کتابتى نباشد غلطى فاحش است). نيز بهدست آمده، خودش نيز روز ديگر از علت زخم وفات يافته، و اصل خان چرخچى باشى قشون خاص پادشاهى با ترابخان اعتبارخان و علىاحمد افغان و خوانين ازبک ورزين رآى خان امين توپخانه و سرکردگان با قرب سيصد نفر از امرا و خوانين و سرکردگان سپاه از آن جمله ده دوازده هزار نفر بودند که به قتل رسيدند.
|
|
محمدشاه با نظامالملک که وکيلالسلطنهٔ مشاراليه بود، و قمرالدينخان وزيراعظم و جمعى از خوانين... خود را به سنگر رسانيده از صدمهٔ شمشير غازيان بيست هزار نفر متجاوز از ايشان به قتل رسيدند.
|
|
بعد از وقوع اين فتح نمايان از چهار طرف به محاصرهٔ عسکر ايشان مأمور فرموديم که سر راه فراريان را مسدود و مقرر فرموديم که توبخانه و خمپارهها را به خارج سنگر ايشان بردند و سنگر را محاذى ساخته هموار نمودند.
|
|
چون کار آن جماعت به اضطرار انجاميد، و سر رشتهٔ کار گسيخته ديدند، لابد و ناچار و به فاصلهٔ يک روز ـ روز پنجشنبه هفدم نظامالملک مشاراليه، از جانب محمدشاه وارد اردوى کيهان پوي، و در خدمت بندگان ثريا مکان اقدس و الا عذرخواه مقدمهٔ اين جنايت گشته و محمدشاه نيز با خوانين و اميران دويوم ديگر از روى انفعال وارد درگاه فلک تمثال گرديد.... الخ'
(نقل از مخزنالانشا و مقابله با نسخ ديگر)
|
|
فساد و سستى که در اين فتحنامه ديديم، از اغلاط دستورى و ضعيف تأليف در غالب نوشتههاى آن عصر مشهود مىباشد ـ و گيتىگشاى ميرزا صادق نامى و ديگر نوشتهها از اين تباهکارىها لبريز است و دنبالهٔ اين تباهى تا به امروز کشيده شده است!
|
|
ولى بايد دانست که در عصر قاجار يعنى از آغاز قرن سيزدهم تا اوايل قرن چهاردهم هجرى در نتيجهٔ حرکت و جنبشى که ما را از آن به 'رستاخيز ادبي' يا 'بازگشت ادبي' تعبير کردهايم، نثر بهصورت بهترى درآمد ـ و در اواسط و اواخر قرن سيزدهم نثرهاى بسيار خوب و بىغلط و مرغوب که در نتيجهٔ تتبع از کلمات متقدمان، کتاب و ادبا را فراهم آمده بود، به روى کار آمد و ما نمونههاى زيادى از آن نثر در دست داريم.
|