صلبيه طبيعى به رنگ سفيد و غير شفاف است. تغييرات ساختمان کلاژن و متعاقب آن نازک شدن صلبيه، ممکن است موجب رؤيت پيگمان يووهآ و در نتيجه آبى رنگ شدن صلبيه گردد. اين حالت در استئوژنزامپرفکتا، سندرم اهلر دانلوس پسودوگزانتوما الاستيکوم و سندرم مارفان ديده مىشود. صلبيه آبى گاهى در نوزادان طبيعي، کراتوکونوس و کراتوگلوبوس ديده مىشود.
اکتازى صلبيه (Scleral Ectasia)
افزايش طولانى مدت فشار داخل کرهٔ چشم در اوايل شيرخوارگى (نظير گلوکوم مادرزادي) ممکن است موجب نازک شدن صلبيه شود. همچنين اکتازى صلبيه ممکن است بهصورت يک ناهنجارى مادرزادى در اطراف ديسک يا ناحيهٔ ماکولا رخ دهد. گاهى اين حالت متعاقب التهاب يا آسيب صلبيه ديده مىشود.
استافيلوما (Staphyloma)
استافيلوما، برآمده شدن يووهآ به داخل صلبيهٔ دچار اکتازى مىباشد. اين حالت مىتواند قدامي، استوائى يا خلفى باشد. شايعترين محل نوع خلفى سر عصب بينائى است. معمولاً بيماران ميوپى شديد دارند.
التهاب اپىاسکلرا و اسکلرا
اپىاسکلريت
التهاب لوکاليزه و نسبتاً شايع، در بافت همبند و اسکولاريزه روى اسکلرا است. بيشتر جوانان را درگير مىکند (دههٔ سوم و چهارم عمر) و در زنان سه برابر مردان است. ۳/۲ موارد يکطرفه است. عامل آن ناشناخته است. در ۳/۱ بيماران روزاسهٔ چشمي، آتوپي، نقرس، عفونت يا بيمارى کلاژن و اسکولر وجود دارد. علائم بيمارى قرمزى و تحريک يا ناراحتى خفيف چشم است. در معاينه پرخونى اپىاسکلرا مشاهده مىشود. ادم يا التهاب در اسکلرا وجود ندارد و کراتيت يا يووئيت غيرشايع هستند. کنژونکتيويت بهواسطهٔ عدم پرخونى ملتحمهٔ پلکى يا ترشح چرک، رد مىشود.
اين بيمارى خوشخيم است و معمولاً ظرف يک تا دو هفته خود بهخود محدود مىشود. در صورت عدم وجود بيمارى زمينهاي، درمان استفاده از اشک مصنوعى هر ۴ تا ۶ ساعت، تا رفع قرمزى چشم است. در صورت وجود بيمارى زمينهاى درمان اختصاصىتر لازم است. مثلاً داکسى سيکلين در روزاسه يا درمان ضد ميکروبى در موارد سل، سيفيليس يا عفونت هرپس و يا داروهاى ضدالتهاب غير استروئيدى يا کورتيکواستروئيدى براى بيمارى کلاژن و اسکولر.
اسکلريت
اسکلريت اختلال غيرشايعى است که با انفيلتراسيون سلولى و تخريب کلاژن مشخص مىشود. اين تغييرات ممکن است بهواسطهٔ ايمونولوژيک رخ دهند يا به احتمال کمتر نتيجه عفونت باشند (جدول - علل اسکلريت). معمولاً بررسىهاى آزمايشگاهى براى شناسائى بيمارى سيستميک مرتبط که در دوسوم بيماران وجود دارد، لازم است (جدول - بررسىهاى آزمايشگاهى در اسکلريت).
جدول علل اسکلريت
Autolmmune diseases
Ankylosing spondylitis
Rheumatoid arthritis
Polyarteritis nodosa
Relapsing polychondritis
Wegener's granulomatosis
Systemic lupus erythematosus
Pyoderma gangrensum
Ulcerative colitis
IgA nephropathy
Psoriatic arthritis
Granulomatous and Infectious diseases
Tuberculosis
Syphilis
Sarcoidosis
Toxoplasmosis
Herpes simplex
Herpes zoster
Pseudomonas infection
Streptococcal infection
Staphylococcal infection
Asepergillosis
Leprosy
Others
(Physical agents (irradiation, thermal bums
(Chemical agents (alkali or acid bums
(Mechanical causes (trauma, surgery
Lymphoma
Rosacea
Unknown
جدول بررسىهاى آزمايشگاهى در اسکلريت
Complete blood count and sedimentation rate
(Serum rheumatoid factor (RF
(Serum antinuclear antibodies (ANA
(Serum antineutropil cytoplasmic antibodies (ANCA
PPD, chest x-ray
Serum FTA-ABS, VDRL
Serum uric acid
Urinalysis
اسکلريت در ۳/۱ موارد دوطرفه است. در زنان شايعتر است و معمولاً در دههٔ پنجم و ششم عمر رخ مىدهد . مبتلايان تقريباً هميشه از دردى شديد شکايت دارند که مانع خواب آنها مىشود. کرهٔ چشم دردناک است. حدت بينائى معمولاً کاهش مىيابد و فشار داخل چشم اندکى افزايش مىيابد. در ۳/۱ بيماران بهطور همزمان کراتيت يا يووئيت وجود دارد. يکى از علائم بالينى کليدي، بنفش رنگ شدن کرهٔ چشم بهعلت اتساع عروق عمقى اسکلرا است. استفاده از فيلترهاى free - red در اسليت لامپ تغييرات عروقى را نمايانتر مىسازد. نواحى بدون عروق معمولاً ناشى از واسکوليت انسدادى بوده، پيشآگهى بدى دارند. معمولاً بهدنبال حملات التهابي، اسکرا نازک مىشود. نکروز اسکلرا در غياب التهاب، اسکلرومالاسى پرفوران ناميده مىشود که تقريباً تنها در آرتريت روماتوئيد ديده مىشود.
اسکلريت خلفى معمولاً با درد و کاهش ديد و با قرمزى اندک تظاهر مىکند. ويتريت خفيف، ادم سر عصب اپتيک و دکولمان سروز شبکيه ممکن است وجود داشته باشد. تشخيص براساس بررسى ضخامت بخش خلفى اسکلرا و کوروئيد بهوسيله سونوگرافى يا سىتىاسکن است.
همان بيمارىهاى ذکر شده در مورد اپىاسکلريت، در ارتباط با اسکلريت نيز مىباشند؛ اما شايعتر هستند و اغلب شديدتر مىباشند؛ درمان اسکلريت استفاده از NSAIDهاى سيستميک (نظير ايندومتاسين ۷۵ mg/day يا ايبوپروفن ۶۰۰mg/day) مىباشد. در اکثر موارد درد و التهاب بهسرعت کاهش مىيابد. اگر ظرف يک تا دو هفته پاسخى مشاهده نشد يا انسداد عروقى ظاهر شود، پردنيزون خوراکى kg/mg ۰/۵ - ۱/۵ روزانه تجويز مىشود. اگر پرفوراسيون قريب الوقوع باشد، سيکلوفسفاميد ارزش خاصى دارد. درمان موضعى به تنهائى مؤثر نيست اما، مىتواند به درمان سيستميک کمک کند، مخصوصاً اگر يووئيت وجود داشته باشد. در صورت شناسائى عامل عفوني، درمان ضد ميکروبى لازم است. اسکلرومالاسى پرفوران بهندرت منجر به پارگى مىشود، مگر اينکه تروماياگلوکوم روى دهد.
دژنراسيون هيالن
دژنراسيون هيالن يافتهٔ بسيار شايع در صلبيه افراد بالاى ۶۰ سال است که بهصورت نواحى کوچک و خاکستري، در جلوى محل اتصال عضلات رکتوس قرار دارند. اين ضايعات بدون علامت و عارضه هستند.