مىدانيم که درجهٔ همرنگي، متناسب با نفوذ برخى عوامل مربوط به موقعيت تغيير مىکند. اطاعت از قدرت نيز همينطور است. خود ميلگرام اثر پنج عامل را مطالعه کرده است:
اعتبار يا پرستيژ منبع قدرت، قدرت غير قانوني، نزديک بودن شاگرد، نزديک بودن منبع قدرت، و درگيرى کم و بيش مستقل معلم. آزمايش ميلگرام در دانشگاه ييل، جائى که اعتبار بسيار بالائى دارد، انجام مىگيرد. بنابراين، ميلگرام اين سؤال را مطرح مىکند که احتمالاً اعتبار يا پرستيژ است که آزمودنىها را به اطاعت از قدرت وا مىدارد نه خود قدرت. بنابراين، آزمايش خود را در آپارتمانى که با دانشگاه قابل مقايسه نبود، انجام مىدهد. اين بار اعلام مىشود که تحقيق براى کار شخصى انجام مىگيرد. نتايج نشان مىدهد که ميزان اطاعت از قدرت کاهش مىيابد اما نه اينکه از از نظر آمارى معنىدار باشد:
۴۸ درصد آزمودنىها مىپذيرند که بالاترين شوک را وارد آورند. بنابراين، اعتبار يا پرستيژ در ميزان اطاعت از قدرت آزمودنىها نقش کمترى دارد.
با اين همه قدرت بايد مشروعيت داشته باشد. ميلگرام براى بررسى اثر اين پديده، همدست ديگرى اضافه مىکند، اما او را آزمودنى ديگرى مىنامد که در انتظار نوبت نشسته است. آزمايشگر، به بهانهٔ يک کار فوري، جايگاه خود را ترک مىکند و از همدست مىخواهد که آزمايش را انجام دهد. همدست طورى عمل مىکند که آزمايشگر واقعى عمل مىکرد و همان دستورات را صادر مىکند. اين بار، ميزان اطاعت از قدرت معلم، در مقايسه با آزمايش اصلى ميلگرام، بهطور قابل ملاحظهاى کاهش مىيابد. از آنجا که شاگرد، صاحب قدرت را قانونى نمىشناسد، در اکثر موارد از دستورات او سرپيچى مىکند. برخى آزمودنىها به او توهين مىکنند و حتى به پرخاش جسمى متوسل مىشوند.
نزديک بودن منبع قدرت، نزديک بودن شاگرد نيز بر ميزان اطاعت از قدرت اثر مىگذارد. در نوع تغيير شکل يافتهٔ آزمايش، شاگرد و معلم در يک اتاق قرار مىگيرند. ميزان اطاعت، از ۴۸ درصد تجاوز نمىکند، برخلاف بافت يادگيرى که در آن معلم، شاگرد را نمىبيند و صداى او را نيز نمىشنوند. در حالت اخير، ميزان اطاعت به ۱۰۰ درصد افزايش مىيابد. در تغيير شکل ديگر آزمايش، آزمايشگر به بهانهٔ يک کار ضروري، جاى خود را ترک مىکند و با تلفن دستور مىدهد. درصد اطاعت خيلى پائين مىآيد: ۵/۲۰.
بالاخره، درجه درگيرى معلم در دادن شوک، ميزان اطاعت را بهطور معنىدار تحت تأثير قرار مىدهد. ميلگرام اين متغير را به اين صورت وارد عمل مىکند که از معلم مىخواهد تا دست شاگرد را به زور روى صفحهاى که شوک وارد مىکند بگذارند. تنها ۳۰ درصد معلمان اين دستور را مىپذيرند. برعکس، وقتى ميلگرام از آزمودنىها مىخواهد که به شاگرد شوک ندهند اما دستور شوک دادن را، تنها بهصورت کلام به اطلاع او برسانند، درجه اطاعت به ۹۵ درصد مىرسد. تقريباً همهٔ آزمودنىها به شرط اينکه خود آنها به مردم آسيب نرسانند، مىپذيرند جزء زنجيرهاى باشند که به اين نتيجه منجر مىشد.
تغييرات در مطالعهٔ اطاعت از قدرت
عوامل
تغييرات
در صد آزمودنيهاى اطاعت
كننده(کسانى که بالاترين شوک وارد آوردهاند)
آزمايش اصلى
-
%۶۲
اعتبار يا پرستيژ منبع قدرت
آزمايش در ساختمان مرکز تحقيقات انجام مىگيرد
%۴۸
قدرت غيرقانونى
فرد ديگرى دستور مىدهد
%۲۰
نزديک بودن شاگرد
معلم شاگرد را نمىبيند و صداى
او را نيز نمىشنود، معلم و شاگرد در يک اتاق هستند
%۱۰۰
%۴۰
نزديک بودن منبع قدرت
آزمايشگر دستورات را با تلفن صادر مىکند.
%۲۰/۵
درگيرى کم و بيش مستقل معلم
معلم شاگرد را مجبور مىکند
که دست خود
را روى صفحهاى که شوک وارد مىکند، بگذارد.