|
|
در علوم رياضى بهنام و اثر چند استاد بزرگ قرن ۵ و ۶ هجرى باز مىخوريم. رياضيون و منجمان اين عهد در دستگاه امرا و رجال کماکان داراى مرتبه و مقام شايستهاى بودند و بهعلت احتياجى که در دربارها و ديوانهاى سلاطين به آنها داشتند مخالفت متشرعان را در کار آنان اثرى نبود.غزالى که در مقاصدالفلاسفه نظر در علم اقليدس و المجسطى و دقايق حساب و هندسه را ممنوع و آنها را از مقدمات علوم اوايل شمرده و علوم اوايل را منشاء مذاهب و عقايدى فاسد دانسته بود، با همهٔ نفوذ و توانائى خود و يارانش اثرى در پيشرفت علم رياضى در اين عهد نکرد چنانکه گروهى از بزرگترين رياضىدانان ايرانى در همين عهد ظهور کردند مانند عبدالرحمن خازنى صاحب 'زيجالسنجري' و کتابى ديگر دربارهٔ اوزان بهنام 'ميزانالحکمة' .
|
|
اين عبدالرحمن خازنى با چند تن ديگر از رياضىدانان بزرگ اين عهد و از آنجمله خيام نيشابورى در ايجاد رصدى به امر ملکشاه سلجوقى بهسال ۴۶۷ هجرى شرکت داشت. اما خيام که پيش از اين هم نام او را در شمار فيلسوفان اين عهد آوردهايم بزرگترين رياضىدان قرن پنجم و ششم و يکى از استادان بزرگ رياضيات در جهان است. وى علاوه بر کتابها و رسالاتى که در مباحثى از علم رياضى دارد مؤلف کتاب معروف 'جبر و مقابله' است و در اين کتاب و کتاب ديگرى که در حل يک مسئله جبرى بهوسيله قطوع مخروطى نوشته تا عهد خود حل بيست و يک معادلهٔ جبرى را نشان داده و معلوم کرده است که رياضيون مقدم بر او تا عهد وى فقط يازده معادله را حل کرده بودند و او به تنهائى به حل ده معادلهٔ ديگر توفيق يافته بود.
|
|
از رياضىدانان بزرگ ديگر اين عهد قطان مروزى (م ۵۴۸ هـ) را بايد نام برد. وى مؤلف کتابى به فارسى است در علم هيئت به زبان فارسى موسوم به 'گيهانشناخت' که از کتب معتبر در اين فن است. قطان در علوم ديگر و از آنجمله در طب نيز استاد بود.
|
|
رياضىدان بزرگ ديگرى هم از اين دوره دو اثر خوب رياضى به فارسى دارد. وى مسعودى غزنوى (ظهيرالدين محمدبن مسعود غزنوي) مؤلف کتاب کفايةالتعليم است به فارسى که به سال ۵۴۲ تأليف کرده و کتاب ديگرش بهنام 'جهان دانش' هم در علم هيئت به فارسى تدوين شده است.
|
|
|
در علم طب از ميان چندين پزشک نامبردار قرن ۵ و ۶ هجرى به ذکر نام بزرگترين آنان اکتفا مىکنيم. وى سيد اسمعيل جرجانى (زينالدين اسمعيلبن حسن) است که به سال ۴۳۴ در جرجان ولادت يافت و به سال ۵۳۱ در مرو درگذشت. اهميت او اولاً در آن است که همهٔ تأليفات اساسى خود را در علم طب به زبان پارسى نوشته است و ثانياً معتبرترين و مفصلترين کتاب طب را بعد از قانون ابوعلىسينا او تأليف نموده و آن کتاب مشهور 'ذخيرهٔ خوارزمشاهي' است که از زمان تأليف بهبعد همواره از ارکان کتب طبى شمره شده است. اين کتاب حاوى جميع مباحث طب تا عهد مؤلف است و از حيث اشتمال بر مقدار کلمات و اصطلاحات فارسى که در طب و داروشناسى بهکار مىرود بسيار قابلتوجه است. ديگر از کتابهاى سيداسمعيل جرجانى در پزشکى که آنها هم به فارسى نوشته شده و همواره مورد استفادهٔ پزشکان ايرانى در قرون اخير بوده است کتاب اغراض، يادگار، و خفى علائى را بايد نام برد.
|
|
|
در ساير علوم ادبي، و از آنجمله در علوم بلاغت نيز ايرانيان قرن ۵ و ۶ هجرى به تازى و به پارسى کتابهائى پرداختهاند. نخستين دانشمند بزرگى که در اين عهد کتابهائى اساسى تأليف کرده عبدالقاهر جرجانى (م ۴۷۴ هـ) است که دو کتاب معتبر 'اسرارالبلاغة' و 'دلائلالاعجاز' از او است. اين دو کتاب نخستين کتابهاى مرتب و مدون در معانى و بيان شمرده مىشود و به سبب تأليف همين کتب منظم و مرتب و مضبوط در علم معانى و بيان است که امام فخر رازى گفته است اما عبدالقاهر جرجانى قواعد علم معانى و بيان را استخراج و برهانها و حجتهاى آن را مرتب کرد و در کشف حقائق آن کوشش فراوان نمود. امام فخر رازى اين سخنان را در کتاب 'نهايةالايجاز فى علمالبيان' آورده و سعى کرده است که در اين کتاب نظم و ترتيب دقيقتر و منطقىترى در علم بيان ايجاد کند. علامه جارالله زمخشرى هم در ضمن تأليفات متعدد خود که در علوم ادبى عربى نوشته کتابهائى در زمينه مسائل بلاغى دارد که 'اساسالبلاغة' و 'قسطاس' از همه مهمتر است.
|
|
آخرين مؤلف بزرگ آن عهد سکاکى خوارزمى (سراجالدين ابويعقوب) متوفى به سال ۶۲۶ هجرى مؤلف کتاب مشهور 'مفتاحالعلوم' است. اين کتاب در دوازده علم از علوم ادبيه و از آنجمله در معانى و بيان نوشته شده و بهسبب اهميتى که در دورانهاى بعد يافت چندين بار تلخيص و شرح شده و همواره از کتب مهم درسى بوده است.
|
|
در همين عهد تأليف و تدوين کتبى در علوم بلاغى به زبان پارسى نيز معمول بوده است. در اوايل اين دوره کتاب مشهورى بهنام 'ترجمانالبلاغة' در بعضى از مباحث معانى و بيان و بديه به زبان پارسى تأليف شده است. مؤلف اين کتاب محمدبن عمر رادويانى در اواخر قرن پنجم مىزيست. ارزش اين کتاب فقط در آن نيست که نخستين کتاب پارسى است که در اين زمينه در دست داريم بلکه بيشتر اهميتش در اشتمال بر ذکر نام و اشعار عدهٔ زيادى از شاعران قرن چهارم و اوايل قرن پنجم و از اين راه يکى از منابع خوب در تحقيقات ادبى پارسى است.
|
|
کتاب ترجمانالبلاغه در قرن ششم مورد استفادهٔ رشيدالدين وطواط (متوفى بهسال ۵۷۳ يا ۵۷۸ هـ) در تأليف کتاب مشهور حدائقالسحر فى دقائقالشعر قرار گرفت. اين کتاب هم دربارهٔ برخى از مباحث معانى و بيان و در صنايع لفظى و معنوى کلام نوشته شده است.
|