|
| اينوزين، کوآنزيم Q10 و ديگر 'تسهيلکنندههاى متابوليکى'
|
|
تعدادى از مواد بهعنوان تسهيلکنندههاى متابوليکى عرضه شدهاند که نقش آنها در توليد ATP، يا بهعنوان بخشى از زنجيرهٔ انتقال الکترون در فسفريلاسيون اکسيداتيو بيان شده است. اين مواد شامل کوآنزيم Q10 (اوبيکينون)، اينوزين و سيتوکروم C مىباشد. آنها را در بازار بهصورت مکملهاى ورزشى - بهطور تکى و يا بهعنوان يک 'بستهٔ کوآنزيمي' عرضه کردهاند.
|
|
کوآنزيم Q10 يک نقش اساسى در انتقال الکترونها در مراحل پايانى توليد هوازى ATP بهعهده دارد و در لايهٔ داخلى ميتوکندرىها، علاوه بر ديگر غشاهاى سلولى وجود دارد و داراى نقش آنتى اکسيدانتى بسيار مهمى مىباشد. براساس يافتهها سطح پلاسمائى کوآنزيم Q10 در ورزشکاران و افراد ورزيده کمتر از گروه ساکن شاهد بوده و در اثر مکملسازى افزايش مىيابد؛ سطح عضلانى کوآنزيم نيز در ورزشکاران و افراد درگير با تمرينات استقامتى افزايش مىيابد. مکملسازى با دوز ۱۰۰ ميلىگرم در روز باعث بهبودى کارآئى و بازده قلبى و هوازى هم در ورزشکاران و هم در افراد ساکن و بدون تحرک شده است. البته باز تمام مطالعات اثر مثبتى را نشان نمىدهند.
|
|
اينوزين هم در تسهيل سنتز انرژى و احتمالاً بهعنوان يک وازوديلاتور نقش دارد. در تنظيم جريان خون و کاهش پروکسيداسيون به خاطر خاصيت آنتى اکسيدانتى نيز نقش دارد که اين اعمال نيز بهصورت فرضى بوده و هنوز بهطور جامع مورد بررسى قرار نگرفته است.
|
|
سيتوکروم C در ظرفيت اکسيداتيو از طريق زنجيرهٔ انتقال الکترونى و حفظ و سنتز ATP نقش دارد. پژوهشهاى موجود در ارتباط با تأثير آن بر نمايش ورزشى محدود مىباشد. در مطالعهاى ورزشکاران سهگانه که مکمل ويتامين E، ستوکروم C و کوآنزيم Q10 به مدت ۴ هفته دريافت کردند، تغييرى در تسهيل نمايش ورزشي، قند خون، لاکتات، غلظتهاى اسيدهاى چرب آزاد و زمان خستگى ديده نشد.
|
|
|
کافئين شناخته شدهترين عضو متيل گزانتينها است که مجموعهاى از محرکهاى طبيعى موجود در برگها، خشکبار دانههاى بعضى از گياهان مىباشد. منابع رژيمى کافئين - نظير چاي، قوه و نوشابههاى کولا حدود ۱۰۰-۳۰ ميلىگرم کافئين در هر وعده مصرف فراهم مىآورند، در حالىکه بعضى از داروهاى غير نسخهاى در هر قرص حاوى ۲۰۰-۱۰۰ ميلىگرم کافئين مىباشد. اعمال فيزيولوژيک کافئين بهخوبى به ثبت رسيده است و شامل تحريک سيستم عصبى مرکزي، ماهيچهٔ قلب، ديورزيس و آدرنالين (رهاسازى و فعاليت) مىباشد. گفته مىشود که کافئين بر اسکلت عضلانى به طرق مختلف اثر مىگذارد که متعاقباً بر نمايش ورزشى تأثير مىگذارد. عمل افزايش يافته کاتکولامين و اثر مستقيم کافئين بر AMP حلقوى مىتواند ليپوليز در بافت چربى و عضلانى را افزايش دهد و باعث افزايش در سطح اسيدهاى چرب آزاد در پلاسما گردد و فراهمى ترىگليسيريد درون عضلانى را نيز افزايش دهد. گفته مىشود که افزايش توان اکسيداسيون چربى در تمرينات اثر حفظى بر منابع گليگوژنى دارد. تأثير آن بر کاهش فشار تمرين بهواسطهٔ تسهيل جفت کردن تحريک - انقباض ماهيچه نيز ذکر شده است. اثر آن بر بهبودى زمان واکنش، افزايش آگاهى (هوشياري) و احساس خوشايند داشتن بستگى به دوز مصرفى و سابقه يا عادت مصرف توسط افراد دارد. از طرفى ديده شده است که مصرف نابجا و مخرّب دوزهاى بالا اثر سوء بر فراسنجهاى نمايشى داشته و پاسخ هر فرد هم کاملاً متغيّر بوده است.
|
|
از اينرو، پرسش کافئين در حال حاضر بدون جواب مىباشد و ممکن است پاسخ فقط در موارد انفرادى قابل قبول باشد. ضمناً بايد در نظر داشت که کافئين در ليست مواد ممنوعه کميتهٔ بينالمللى المپيک قرار دارد. 'سطح ماکزيمم' اوليه ۱۵ ميکروگرم / ميلىليتر ادرار در بازىهاى المپيک ۱۹۸۸ به ۱۲ ميکروگرم / ميلىليتر کاهش داده شد و مقادير بالاى اين عدد بهعنوان دوپينگ محسوب مىشود. اين مقدار در صورتى که ۵۰۰ ميلىگرم کافئين در مدت زمانى کوتاه دريافت شود بهدست خواهد آمد، اما تأثير آن بر هر شخص متفاوت مىباشد.
|
|
|
گليکوليز بىهوازى منبع سوخت اوليه براى ورزشهاى داراى حداکثر شدت که حدوداً بيشتر از ۳۰-۲۰ ثانيه طول بکشد را فراهم مىآورد. ظرفيت کل اين سيستم محدود مىباشد؛ افزايش فزاينده اسيديتى محيط درون سلولى (از ساخت و تجمع اسيد پيروويک و لاکتيک) باعث درد عضلانى و خستگى و ناتوانى در مقابل حفظ شدت تمرينات مىشود. اگرچه مکانيزم دقيق واضح نمىباشد، اما عقيده بر اين است که تجمع درون سلولى يونهاى هيدورژن بهطور مستقيم انقباض عضله را با مختل کردن نقش کلسيم در اين فرآيند و بهعلاوه با کاهش فعاليت آنزيمهاى گليکوليتيک مهار مىنمايد. وقتى بر ظرفيت بافر درون سلولى برترى حاصل شود، لاکتات و يونهاى هيدروژن به فضاى خارج سلولى انتشار يافته و احتمالاً توسط يک شيب يا غلظت يون هيدروژنى حمايت مىشود. بىکربنات معرف مهمترين بافر خارج سلولى مىباشد.
|
|
اين نکته فرض گرفته شده است که افزايش سطح بىکربنات خون ممکن است عامل تأخير در بروز خستگى عضلانى در طى متابوليسم بىهوازى دراز مدت، از طريق افزايش ظرفيت بافرى خارج سلولى و توان عضله در ارتباط با در معرض قرار دادن يونهاى اضافى هيدروژن باشد.
|
|
'ترميم يا پُرسازى با سودا يا بىکربنات' - مصرف بىکربنات سديم و افزايش سطح بىکربنات خون توسط ورزشکاران به مدت بيش از ۵۰ مورد مطالعه دانشمندان قرار گرفته است و نتايج حاصله دو پهلو و ناپايدار بوده است.
|
|
پروتکل عمومى براى اين مسئله دريافت ۳/۰ گرم بىکربنات سديم بهازاء هر کيلوگرم وزن بدن (حدود ۵-۴ قاشق چايخورى براى يک ورزشکار)، يک - دو ساعت قبل از تمرين مىباشد.
|
|
عقيده بر اين است که اين عمر خطر چندانى در بر ندارد، مگر اينکه بعضى افراد دچار ناراحتىهاى معده - رودهاي، نظير درد عضلانى يا کرامپ و يا اسهال بشوند. بههر حال، بهنظر مىرسد که بىکربنات قادر به تسهيل نمايش ورزشى که توسط تجمع يون هيدروژن اضافى محدوديت يافته است باشد که از اين نوع نمايشها مىتوان از فعاليتهائى که تقريباً با شدت تمام در مدت زمان ۷-۱ دقيقه برگزار مىشود نام برد. اين شامل دو ۱۵۰۰-۴۰۰ متر، شناى ۴۰۰-۱۰۰ متر و رشتههاى پاروزنى مىشود. نمايشهائى هم که بستگى به انفجارهاى بىهوازى مکرر دارد نيز ممکن است بهبود يابد. ورزشهائى که ممکن است از مصرف بىکربنات بهرهمند گردند داراى ويژگى خاصى نسبت به نوع فعاليت يا ورزش، ويژگى انفرادى ورزشکاران و توان آنها نسبت به رقابت با دستگاه بافرى آنها مىباشد. تا انجام پژوهشهاى بيشتر و روشن کردن دامنهٔ فعاليتهاى تمرينات به ورزشکار توصيه مىشود که در تمرينات خود را نسبت به اين مسئله آزمايش کرده و براى خودش قضاوت نمايد. به اين ترتيب نه تنها فوائد احتمالي، بلکه عوارض جانبى ناخواسته نيز شناسائى خواهد شد.
|