زجاجيهٔ طبيعى را به کمک افتالموسکوپى مستقيم و غيرمستقيم نمىتوان مشاهده نمود؛ مگر اينکه دچار اختلال شده باشد. ولى بهوسيلهٔ اسليت لامپ نه تنها بسيارى از اختلالات زجاجيه را، بلکه بخش قدامى زجاجيهٔ طبيعى را نيز (با وجود شفاف بودن آن) مىتوان مشاهده نمود. به کمک عدسىهاى تماسى در معاينه با اسليت لامپ (پس از ايجاد ميدرياز و بىحسى موضعي) مىتوان نواحى خلفىتر رجاجيه را نيز مشاهده و بعضاً درمان نمود. اولتراسونوگرافى B-Scan وسيلهٔ مهمى از نظر تشخيص و پيشآگهى بهخصوص در شايعات سگمان خلفى که کدورت زجاجيه مانع افتالموسکوپى است، مىباشد. اين روش براى شناسائى و تعيين محل غشاهاى زجاجيه، دکولمان شبکيه به عمق بيشتر از ۱mm، پارگىهاى صلبيه و اجسام خارجى داخل چشم بهکار مىرود.
Photopsia
بيمار در غياب منبع نوري، احساس وجود نور، نوار نورانى يا جرقه، براى جزئى از ثانيه در ميدان بينائى مىنمايد، که علامت شايع ارتباط غيرطبيعى بين شبکيه و زجاجيه مىباشد. بيمار معمولاً مىتواند به بخشى از ميدان بينائى که جرقههاى نورانى در آن ديده مىشود، اشاره نمايد. فواصل بين اين حملات مىتواند متغير باشد (از دقايق تا هفتهها). حملات در دو چشم مىتوانند همزمان و يا حتى تا چندين سال از هم فاصله داشته باشند. اين نور فرضى نشانهٔ آگاهى مغز از کشش فيزيکى مىباشد، که زجاجيهٔ غيرطبيعى بر قسمت حسى شبکيه وارد مىنمايد. اين نور فرضى بهطور شايع همراه با کلاپس اخير و دکولمان زجاجيه است. اسکوتوم جرقهاى ميگرن را به کمک شکل و پيشرفت قابل پيشگوئى و همراهى آن با تهوع يا سردرد، مىتوان از حالت اخير افتراق داد. هرچند کشش زجاجيه بر شبکيه (Viteroretinal traction) ممکن است نيازى به درمان نداشته باشد با اين وجود اين کشش مىتواند موجب پارگى شبکيه، دکولمان شبکيه و يا خونريزى زجاجيه گردد، بنابراين هر مورد جديد نياز به بررسى دارد.
اجسام شناور در زجاجيه (Vitreous Floaters)
شايعترين علامت غيرطبيعى بودن زجاجيه اجسام شناور در زجاجيه است و بيانگر آگاهى بيمار از يک سايهٔ متحرک بر روى شبکيه ناشى از يک کدورت متحرک در زجاجيه مىباشد. به اين حالت در گذشته muscae Volitantes (واژه لاتين معادل مگس پران) اطلاق مىشد. در افراد مبتلا بعد از اينکه چشم به حال استراحت در مىآيد، اشياء به حرکت خود ادامه مىدهند و از اين رو نام اجسام شناور براى آنها انتخاب شده است. شروع اين علامت مىتواند بىسر و صدا يا حاد، يکطرفه يا دو طرفه باشد. اجسام شناور مرکزى بيش از انواع محيطى براى بينائى مزاحمت ايجاد مىکنند. اجسام شناور در افراد نزديک بين و افراد مبتلا به Syneresis بسيار شايع است. اجسام شناور در زجاجيه مىتواند بهعلت خونريزىهاى زجاجيه (شکل اجسام شناور در خونريزىها با گذشت زمان از حالت رگهرگه، بهصورت نقاط کوچک در مىآيد)، تهاجم گلبولهاى سفيد (در التهاب Pars Plana) و يا ناشى از پيگمان (در دکولمان طول کشيده بهدنبال پارگى شبکيه) باشد. افراد مبتلا بهوجود اجسام شناور در زجاجيه نياز به بررسى دقيق زجاجيه و شبکيه دارند و در غياب روند پاتولوژيک جدى مىتوان به بيمار اطمينان داد که اين حالت بىخطر است.