| ايرانيان از ديرباز به ورزشهاى جنگى و ميدانى علاقهٔ مفرطى داشتند و يکى از اهداف عالى آنها از ورزشهاى پهلوانى و جنگي، آماده ساختن خود براى کشتىگيرى و نبرد تن به تن بوده است و داستانهائى چون در آويختن رستم با ديو سفيد، کشتى گرفتن رستم و سهراب، جنگ بيژن و هومان، جنگ تنبهتن بهرام چوبينه با کوت سردار رومى و نيز داستانها و جنگلهائى که در دارابنامه، سمکعيار، حسين کرد و ديگر داستانهاى عاميانه آمده، همه دلالت بر مقام محلم و اهميت فوقالعادهٔ کسوت پهلوانى نزد ايرانيان دارد.
|
|
|
|
|
قدمت ورزش زورخانهاى يا باستانى بنا بر شواهد تاريخي، تقريباً به اوايل قرن هفتم هجرى مىرسد. مىگويند نخستين کسى که طرح زورخانه را ريخت پورياى ولى بود. زورخانهها بيشتر در کوچه پسکوچههاى شهر ساخته شده است. که بام آن گنبدشکل و کف آن گودتر از کوچه است. در آن کوتاه و يک لتى است و هر که بخواهد داخل بشود بايد خم شود.
|
|
|
|
|
افزارهاى ورزش زورخانهاى که متعلق به ورزشکاران است، عبارتند از:
|
|
- سنگ، که امروز، از الوار جنگي؛ صورت دو تخته ساخته مىشود که يک طرف آن هلال است. درازاى آن يک متر و پهناى آن هفتاد سانتىمتر است. در ميان سنگ سوراخى است با دستگيره که روى آن با نهر پوشانده مىشود تا آسيبى بهدست وارد نکند. وزن هر دو سنگ تقريباً از چهل تا صد کيلوگرم است. در قديم سنگ را از سنگ واقعى مىساختند.
|
|
- تخته شنا، که چوبى است هموار به درازاى هفتاد و پهناى هفت و ضخامت دو سانتىمتر که در اندازههاى ديگرى نيز ساخته مىشود. زير تخته شنا در دو سر آن دو پايهٔ ذوزنقهاى نصب شده است.
|
|
- ميل ورزش؛ افزارى است چوبى و کله قندى شکل و توپر. در بالاى آن دستهاى قرار دارد و وزن هر ميل از پنج کيلو تا چهل کيلوگرم است. گفته مىشود که ميل جايگزين گرز در زورخانهها شده است.
|
|
- ميل بازي؛ شبيه ميل ورزش با دستهٔ بلندتر و وزن کمتر است و براى پرتاب کردن به هوا و بازى مناسب مىباشد.
|
|
- کبٌاده ؛ وسيلهاى است آهنى مانند کمان و در ميان جاى دست دارد. درازاى آن نزدکى به ۱۱۰ تا ۱۳۰ سانتىمتر است. چلٌهٔ کبٌاده از زنجير و تعداد حلقههاى آن معمولاً شانزده عدد است. هر حلقه شش پولک آهنى دارد. وزن کباده بين ده تا چهل کيلوگرم است که گاهى در وزنهاى ديگر نيز ساخته مىشود.
|
|
مقام ورزشکاران در زورخانه بهترتيب عبارت است از: پيشکسوت، مياندار، پهلوان ساخته، نوخاسته و نوچه.
|
|
رسم است هر ورزشکار باتجربه پيش از ورود به گود سنگ بگيرد. سنگ گرفتن از بهترين و دشوارترين حرکتهاى ورزشى باستانى است. سنگگير در بالاى گود به پشت مىخوابد و دو دست خود را بهگونهاى مىگيرد که سرهاى هلالى آن دو به سو سرش باشد. او ابتدا محل جادستى را مىبوسد و شروع به حرکت مىکند و هر بار به پهلوى چپ و راست مىغلتد. هنگامى که بر پهلوى چپ است سنگى که در دست راست دارد را چنان مستقيم بالا مىبرد که بازوى خميدهاش راست شود و برعکس. سنگ گرفتن گونهٔ ديگرى نيز دارد. سنگ گرفتن ورزشکار توسط مرشد يا پهلوانان ديگر شمرده مىشود؛ شمارهٔ ۱۱۷ و ۱۱۴ که ميان باستانىکاران مقدس است و مرشد يا پهلوان از اين دو شماره بيشتر نمىشمارد.
|
|
شنا رفتن نيز آداب مخصوص بهخود دارد . قبل از شروع شنا، مرشد با خواندن اشعار پندآميز، غزليات عرفانى عشق به حق و پرهيز از آلودگي، روح پهلوانى و دلاورى را در جوانان ورزشکار برمىانگيزد. مياندار و سپس ديگر ورزشکاران تخته شناها را برمىدارند و در پى هم در گود مىايستند و مياندار، مياندارى را به ورزشکاران تعارف مىکند.
|
|
پس از پايان شنا ورزشکاران برمىخيزند و نرمش مىکنند. اشعار مخصوص توسط مرشد خوانده مىشود و آهنگ ملايمى مىگيرد.
|
|
مقدمهء ميل گرفتن، ميل بازى است که انفرادى صورت مىگيرد. پس از ميل گرفتن براى رفع خستگى ورزشکاران دستهٔ ميلها را در دست گرفته و ته آنرا بر کف گود مىگذراند و پيش و پس مىبرند و مىنشينند و بلند مىشوند، به اين عمل خمگيرى مىگويند.
|
|
پازدن مرحلهٔ بعد است که پييچيده و دشوار مىباشد و چرخ زدن نيز ۵ گونه است.
|
|
کبٌاده کشيدن را همهٔ ورزشکاران انجام نمىدهند. کسانىکه مىخواهند کبّاده بشکند، پس از چرخ دوتا دوتا يا تکتک از مرشد و يا پيشکسوت رخصت مىگيرند و سپس کبادهاى برمىدارند و پس از بوسيدن محل جادستى با دو دست در بالاى سر نگه مىدارند.
|
|
پهلوان شدن و دست يافتن به پهلواني، بدون ورزشهاى زورخانهاى و آموختن فنون کشتى ممکن نيست و بههمين جهت ورزش باستانى و آموختن فنون کشتى از ديرباز در ايران رونق داشته است.
|
|
|
اصل ورزش چوگان از ايران است. اين بازى چنان با فرهنگ و تاريخ و ادبيات ايرانيان در آميخته که به شعرها، مثلها، نقوش قالىها، حجارىها و نگارگرى نيز راه يافته است.
|
|
|
|
|
چوگان ورزشى است سراسر پرتلاش و همراه با تاخت و تاز با اسب در ميدانى وسيع که ميان دو تيم برگزار مىشود.
|
|
براى نخستين بار از چوگان در کتاب کارنامهٔ اردشير بابکان نام برده شده و در شاهنامه و روايات طبرى آمده که اردشير بابکان و فرزندش شاهپور در اين بازى مهارت زيادى داشتهاند.
|
|
بازى چوگان از ايران به روم شرقى و مصر راه يافت و از سمت شرق به هند و ژاپن و چين رفت در هندوستان، چوگان از ورزشهاى محبوب پادشاهان، بهويژه سلسله مغول و گورکانى بود.
|
|
در سرزمينهاى اسلامي، ورزش چوگان با نام صولجان رواج داشته و اعراب و مسلمانان به آن مىپرداختند.
|
|
در دورهٔ صفويه، بازى چوگان در ايران رواج دوبارهاى يافت و شاهعباس از ايوان کاخ عالىقاپو به تماشاى مسابقات چوگان در ميدان نقش جهان مىپرداخت. در سفرهنامههاى جهانگردانى چون شاردن و آنتونى شرلى از اين بازى سخن به ميان آمده است.
|