|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
در تمدنهاى دورهٔ باستان، از اسب بسيار استفاده مىشده و در جنگهاى باستان، هر يک از دو لشکر که اسب بيشترى در اختيار داشت و بهتر مىتوانست از آن استفاده کند، امکان بيشترى براى پيروزى داشت.
|
|
با اختراع چرخ و ارابه، وجود اسب اهميت بيشترى يافت.
|
|
در نزد ايرانيان، اسب بهقدرى محترم بود که کلمهٔ اسب را بهنام خود مىافزودند، مانند اسامى تهماسب، گشتاسب، لهراسب و ... . بهدليل همين اهميت، اسب در زبان فارسى نامهاى مختلفى دارد، همچون: توسن، سمند، تکاور، بارگي، بادپا و ... . بعد از ورود اسلام به ايران، بهدليل اهميت و توجهى که دين اسلام به اين ورزش داشت، اسبسوارى همچنان رونق خود را در سرزمين ايران حفظ نمود.
|
|
|
در گذشتههاى دور از تير و کمان براى شکار و دفاع استفاده مىشود که تاريخ استفاده از آن به پنجاههزار سال مىرسد و در تمدنهاى بزرگ باستانى همچون ايران، مصر، چين و روم بهکار مىرفته است.
|
|
در دوران باستان ايرانيان و مصريان از بهترين تيراندازان جهان بودهاند و در ارتش اين دو امپراتورى بهترين و بيشترين استفاده از تير و کمان بهعمل مىآمده است.
|
|
در شاهنامهٔ فردوسى و داستانهاى حماسى نظامى گنجوى نقش و اهميت تير و کمان در جنگها و شکارها شرح داده شده است. در داستان حماسى - رزمى آرش کمانگيز مىخوانيم:
|
|
|
منم آرش، کماندارى کمانگيرم |
|
مرا تير است، آتش بر |
|
مرا باد است فرمانبر |
|
|
|
کشتى در حرفهٔ پهلوانى کمال کسوت ورزشهاى باستانى بوده و نسلبهنسل در هر دوره محفوظ مىمانده است پس از حملهٔ مغول، عمليات پهلوانى و کشتىگيرى پس از مدتى رکود، مجدداً رواج يافت و پهلوانان و کشتىگيران پرآوازهاى بهظهور رسيدند. از اسناد و مدارک رواج کشتى و نام پهلوانان پيش از حملهٔ مغول اثرى نيست، چرا که در هنگام حملات مغولها به ايران از دست رفته است.
|
|
رواج مجدد کشتىگيرى و کسوت پهلوانى در ايران، توجه اوکتاى قاآن ۹۶۳۹ - ۶۳۴ هـ) را بهخود جلب نمود و او به تقليد از شاهان ايرانى کشتى در حضور شاه را برقرار ساخت. از اين زمان به بعد نام و احوال کشتىگيران و پهلوانان بهطور مشخص در تاريخ ثبت شده است. پهلوان محمدشاه و پهلوان فيلهٔ همدانى از پهلوانان معروف عهد اوکتاى هستند که شرح حال آنان در جهانگشاى جوينى و جامعالتواريخ آمده است و پهلوان پورياى ولى که به نوشتهٔ تاريخ ناصرى تا سال ۷۲۲ هـ مىزيسته، از پيشوايان عالىمقام و صاحب کرامت کشتى باستانى و از روجين زورخانه بوده و ورزش باستانى را کمال بخشيده است. پهلوان اسد کرماني، پهلوان خرم خراساني، پهلوان شرفالدين طالف، پهلوان طغانشاه و پهلوان علىشاه نيز از پهلوانان معروف اواخر قرن و اوايل قرن هشتم که در تاريخ آن مظفر نام آنان ثبت شده است.
|
|
پهلوانان عبدالرزاق بيهقى اهل خراسان نيز متعلق به قرن هشتم، عيارى بلندآوازه بود که بعدها در رأس نهضت سربداران قرار گرفت که شرح آن در حبيبالسير آمده است.
|
|
از پهلوانان قرن نهم نيز مىتوان به پهلوان يوسف ساوى اشاره کرد که آئين پهلوانى و ورزش باستانى را از ايران به هند برد و در آنجا رواج داد. وى در سال ۸۹۷ هـ. در بيجارپورهند به سلطنت رسيد و به عادلشاه معروف شد.
|
|
نام پهلوانان بسيارى از دورانهاى مختلف از جمله دوران صفويه و قارجايه در تذکرهها آمده که يکى بعد از ديگرى در هر دوره جانشين هم شده، مقام پهلوانى پايتخت را احراز کردهاند.
|
|
پهلوانان مذاقى عراقى در دورهٔ شاهتهماسب اول صفوي، پهلوان کبير اصفهانى و پهلوان لندرهدوز اصفهانى معاصر کريمخان زند بودهاند. پهلوان يزدى بزرگ، پهلوان اکبر خراسانى و پهلوان حاج محمدصادق بلورفروش و حاج سيدحسن رزاز بهترتيب از آغاز سده سيزدهم بهبعد از نامدارترين پهلوانان اين عهده بودهاند.
|
|
کشتى ورزش کاملى است که از ادوار باستان در ايران معمول بوده و بيش از هر ورزش ديگر در کشور ايران داراى اهميت بوده است.
|
|
ايرانيان در عصر حاضر هم قدرت کشتى خود را به جهانيان نشان دادهاند.
|
|
کشتى عبارت است از رد و بدل کردن فنونى براساس فعاليت طرفين که بهنفع يکى و مغلوب شدن ديگرى تمام مىشود. اين ورزش کامل سبب طولانى شدن عمر و تقويت فکر و تقويت قواى جسمى و روحى است. در ايران کشتى از ديرزمانى مرسوم بوده و در ايام نوروز همه ساله در پايتخت درهنور سلطان عصر مجالس کشتىگيرى برپا مىشده و پهلوانان از هر شهر و ايالتى اعزام مىشدند؛ فاتح اين مسابقهها پهلوان پايتخت ناميده مىشد و به دريافت بازوبند و افتخارات ديگر نايل مىشد. ايرانيان باستان بزرگترين پهلوان را جهانپهلوان مىگفتند و بهتدريح اين سمت از منصبهاى عالى ارتش گشت اما از زمانى که جنگآورى و کشتىگيرى از هم جدا شد، عنوان جهان پهلوانى تنها مخصوص پهلوان پايتخت بوده است. کشتى در ايران بهجز کشتى آزاد و فرنگى شامل پنج نوع کردي، ترکمني، مازندارنى (گيلکي)، ايلياتى و باستانى است.
|
|
قديمىترين کشتى در ايران که هنوز کاملاً معمول و متداول است، کشتىکردى است که بيش از هر جا در خراسان، گرگان و کرمان متداول است. در اين کشتى بايد دو مرتبه حريف را مغلوب کرد. در حال حاضر در آسياى ميانه، اين کشتي، کشتى ملى و باستانى است و در اين رشته مسابقاتى انجام مىشود.
|
|
ايرانيان از قديمالايام به فنون کشتى آشنائى کامل داشتهاند و اين فنون در گذشته بهمراتب بيش از امروز بوده است. فنون کشتى انواع مختلف دارد و مىتوان هر يک را از چپ و راست استفاده کرد. هر فنى بدلى دارد که بدلکار با بهکارگيرى آن فن حريف را به آسانى رد مىکند.
|
|
لباس کشتى پهلوانان تنکه چرمى است که از زير زانو تا زير شکم را مىپوشاند. اين شلوار از زمان ظهور عياران است. صنعت تنگه دوزى در قديم از صنايع قابل توجه بود که کار اساتيد صنف سراج بود.
|
|
پهلوانان نامدار در موقع ورزش لنگى بهنام لنگ کسوت بر بالاى تنگه خود مىبستند و گوشهٔ لنگ را بهصورت لچک در صورت خود مىآويرختند. اين عمل سابقهٔ تاريخى دارد که به دورهٔ قاجار بازمىگردد. در دورانهاى پيشتر نيز پهلوانان که به مقام استادى مىرسيدند با اجازهٔ پادشاه وقت حق بستن پيشبند چرمين بر بالاى تنگه و روى شکم خود داشتهاند. هنوز هم تا پهلوانى به مقام پيشکسوتى و استادى نرسد حق بستن لنگ کسوت را ندارد.
|
|
پهلوانان نامى در سابق کاسه بند به زانوهاى خود مىبستند که بستن آن با اجازهٔ اساتيد و مشايخ طريفت بوده است.
|
|
يکى از رسوم ديرين و شيرين ورزش باستاني، گلکشتى نام دارد که در سابق معمول بوده و آن عبارت از اشعار و عباراتى است که براى شروع کشتى پهلوانان مىخواندند. اين مراسم که جنبهٔ مذهبى نيز داشته در زمان شاه اسماعيل اول صفوى پديد آمده است. همانگونه که صوفيان در مقدمه سماع شعر و نثرى مىخواندند تا عواطف را تحريک نمايند، گل کشتى هم بهطور حماسهسرائى معمولاً توسط مرشد و گاهى نيز توسط پهلوان يا پيشکسوت خوانده مىشده است.
|
|
در مناطق مختلف ايران کشتىهاى محلى متناسب با شرايط آب و هوائى و آداب و رسوم به اشکال متنوع رواج دارد که مشهورترين آنها عبارتند از: کشتى پهلوانى که در زورخانهها متداول است؛ کشتى با چوخه که در استان خراسان بهويژه قوچان، بجنورد، شيروان، اسفراين و فريمان و چناران رواج دارد؛ لوچو که مخصوص مازندران است؛ گيلهمردى که در استان گيلان متداول است؛ زوران پاتوله که کشتى سنتى و محلى کردستان است و کشتىهاى محلى ديگرى چون کشتى بغلبهبغل (روستاهاى قزويني)، کشتى عربى (ايلات و عشاير خوزستان)، کشتى کمربندى (روستاهاى اصفهاني)، کشتى دسته بغل (استان فارس) و ... .
|