|
| ۱۹۲۵ م. نخستين پخش برنامه تلويزيونى در انگلستان و آمريکا
|
|
اگر چه فرستادن و گرفتن تصويرهاى ابتدائى با تجزيه تصوير و قرص مکانيکى نيپکو امکان داشت اما بعد ثابت شد که براى تلويزيون رضايتبخش نيست. براى اينکه جزئيات به مقدار کافى قابل تشخيص باشند در حدود ۱۰۰،۰۰۰ قسمت يک تصوير متحرک بايد بيش از ۲۰ بار در ثانيه فرستاده شوند و سيستمهاى مکانيکى در اين سرعتها بهطور رضايتبخش کار نمىکردند، يا بهطور دقيق قابل همزمان کردن نبودند. از سال ۱۹۰۸ به بعد سيستمهاى مکانيکى با تکنولوژى زمان و مهارت در ساخت آنها در آمريکا توسط اچ.اي.آيوز از آزمايشگاه تلفن بل و در انگلستان توسط جي.ال.برد (J.L.Baird) کامل شدند. نخستين نمايش عمومى تلويزيون مکانيکى الکترونى در سال ۱۹۲۵ توسط برد (J.L. Baird) در انگلستان و چالز جنکينز در آمريکا شروع شد. خطهاى مرور شده از ۳۰ خط به ۶۰ خط افزايش يافت. بنگاه سخنپراکنى انگلستان بى.بى.سى با استفاده از اسکنر مکانيکى (برد) نخستين سرويس در ثانيه پخش مىشد و ثانيهاى ۵/۱۲ تصوير بهمدت نيم ساعت در ۵ روز هفته برنامه پخش کرد.
|
|
| ۱۹۲۶م. تلويزيون سياه و سفيد
|
|
از دهه ۱۹۲۰ پژوهش در زمينههاى ساخت دوربين تلويزيون آغاز شد. در انگلستان گروه پژوهنده (EMI) به سرپرستى شؤنبنرگ (Shoenberg) و بوملين (Blumlein) يک لامپ دروبين بهنام اميترون ساختند و در سال ۱۹۳۲ آن را به ثبت رساندند. در سال ۱۹۲۷ دوربين ايکونوسکوپ (Iconoscope) يا اورتيکون (Orticon) توسط ولادمير زوريکين (Veladimir Zworylin) ساخته شد. پس از آنکه لامپهاى پرتوکاتودى گيرندهها نيز به يارى آن شتافت، سيستم تکميل شد و تلويزيون اختراع شد.
|
|
تبديل تصوير مرئى به علائم الکتريکى توسط لامپ مخصوص تصويربردار صورت مىگيرد. در لامپ مزبور که داخل دوربين تلويزيون جاى گرفته، دو کار بسيار مهم انجام مىشود: يکى تبديل تصوير مرئى به ولتاژ الکتريکى و ديگرى تجزيه به خطها يا سطرها. تصوير مرئى به کمک سيستمى مرکب از چند عدسى شيشهاى که تصوير صفحه مورد انتقال را بر روى صفحه کوچک حساس لامپ دروبين مىاندازند، پديد مىآيد. تصاوير پتانسيل توسط بارهاى الکتريکى که روى سطح عايقى توزيع گشته تشکيل يافته است. مقدار اين بار نقطه به نقطه به روشنى اجزاء تصوير مرئى بستگى دارد. تصوير مرکب از بارهاى الکتريکى در اثر مرور شعاع الکترونى به علائم الکتريکى تبديل مىشود. اين علائم پس از تقويت بهصورت امواج تلويزيونى همراه با صدا از آنتن فرستنده پخش مىشود و دستگاه گيرنده امواج صدا را از امواج جدا کرده صدا از بلندگو و تصوير از لامپتصوير رؤيت مىشود.
|
|
لامپ تصوير تلويزيونى از يک حباب شيشهاى تشکيل يافته. بخشى از آن به شکل استوانه (گردن لامپ) و بخش ديگر آن بهصورت مخروطى ناقص و سطح آن پهن (صفحه تصوير) مىباشد. در انتهاء گردن لامپ تفنگ الکترونى قرار دارد که شعاع الکترونى صادره از لوله پرتاب توسط عدسىهاى الکتريکى يا مغناطيسى بر روى صفحه تمرکز مىيابد و براى بهوجود آوردن تصوير توسط دو حوزه عمود بر هم انحراف حاصل مىنمايد. برخورد شعاع الکترونى با سطح حساس بهطور دائم در امتدادهاى خطوط افقى (سطرها) تغيير مکان مىدهند و متناسب با شدت و ضعف اشعه روشن و خاموش بهوجود مىآيد. چون حرکت نقطه به نقطه برخورد بسيار سريع در چشم انسان داراى اينرسى است تصويرى که روى صفحه حساس پديد مىآيد چنين بهنظر مىرسد که از خطوط افقى سطرها تشکيل يافته است. پرتو کاتودىها پس از تقويتهاى لازم بهصورت پرتوباريک الکترونى به طرف شيشه لامپ تصوير پرتاب مىشوند و سطح مورد اصابت را درخشان مىسازند.
|
|
پس انواع انرژىها را مىتوان بهصورت انرژى نورانى درآورد. هنگامى که عمل تبديل در درجه حرارت کمتر از درجه التهاب جسم صورت مىگيرد، مسئله لومينانس يا نورانى شدن مورد بحث است. لومينان جسم در اثر بمباران الکترونها ايجاد شده و داراى خاصيت فلورسانت يا فسفرسانس مىباشد. جسم فسفرسانس فقط در طول مدت تحريک، نورانى مىشود و سپس زمانى که عامل تحريک از بين رفت به سرعت ۱-۱۰ تا ۰-۱۰ ثانيه نور خود را از دست مىدهد. اما در اجسام فسفرسانس اثر نور مدتى پس از قطع عامل تحريک باقى مىماند. بديهى است که جدار سطح داخلى لامپ از ماده فلورسانت تشکيل يافته تا هنگام برخورد الکترون نورانى شده و پس از قطع اثر الکترونى (عامل تحريک) بهصورت تاريک درآيد.
|
|
در لامپ تلويزيون از مواد فلورئورسانت استفاده شد بعد از مدت تشکيل يک تصوير، بهطور کامل خاصيت لومينانس آن از بين برود. رنگ نور حاصل به مواد اوليه و به ماده فعالکننده و طرز تهيه ماده فلوئورسانت بستگى دارد. تصوير گيرنده تلويزيون سياه و سفيد بهصورت غيررنگى ظاهر مىشود. بين اين نقطه سفيد و نقطه سياه مراتبى از درجات خاکسترى روشن تا تيره و تاريک قرار دارند. به اين ترتيب اين ظنّ بهوجود مىآيد که ماده درخشنده سطح تصوير حساس تلويزيون، مادهاى است که به هنگام تحريک توسط الکترونها فقط نور سفيد پخش مىنمايد، در حاليکه چنين مادهاى وجود ندارد. نورى که چشم انسان آن را سفيد و غيررنگى احساس مىکند، ترکيبى از امواج نورانى است که از فرکانسها و طول موجهاى مختلف تشکيل شده است.
|
|
نمونه آن نور خورشيد است که چشم آن را سفيد مىبيند در حالىکه از نورهاى متعددى با طول موجهاى مختلف تشکيل شده است. حال آنکه براى ايجاد نور سفيد در تلويزيون سياه و سفيد از دو نور (آبى + زرد) استفاده مىشود. با تداخل اين دو رنگ، رنگ سفيد ايجاد مىشود. زيرا رنگ زرد از دو رنگ (سبز + قرمز) تشکيل شده است. بنابراين رنگ تشکيل شده (سبز + آبى + قرمز) مىباشد که ترکيب آنها با نانومترها و شدتهاى يکسان رنگ سفيد را مىسازد و يا رنگ (سبز + بنفش) باز رنگ سفيد ايجاد مىکند. زيرا رنگ بنفش از دورنگ (قرمز + آبي) ترکيب شده، رنگ سفيد ايجاد مىکند. اين ترکيبها با استفاده از سيستم افزايشى و کاهشى رنگها بهدست مىآيد. پس سطح حساس تصوير انرژى سينتيک الکترونهاى پرتو را به نور تبديل مىکند به ماده متشکله سطح حساس تصوير سولفيد و سيليکات چند فلز از جمله (روي، کادمييوم، کلسيم) استفاده مىشود. اين مواد توسط نقره، تيتان، منگان و فلزهاى ديگر فعال مىگردند.
|
|
اندازه لازم براى فعال کردن سولفيدها از لحاظ وزن ۱/۰ در هر هزار واحد است. درخشندگى هر مادهاى که براى لامپهاى تصوير تا ۱۸ کيلو وات شتاب دهنده دارند مورد استفاده قرار مىگيرند. مادهاى که براى سطح حساس تلويزيون سياه و سفيد معمولاً بهکار مىرود، هر گاه سولفور روى فعال شده با نقره (نور آبي) و با سولفور روى و کادميوم نور (زرد) با نسبت مناسبى مخلوط مىشوند، و ماده (لومينانس) سفيد بهدست مىآيد. اين مخلوط بهصورت دانههاى بسيار ريزى که چشم قادر به ديدن آن نيست در سطح لامپ پوشش داده مىشود. وقتى صفحه حساس توسط الکترونهاى اشعه بمباران مىشود. نقاط حساس در داخل ماده حساس ايجاد مىکنند. طيف نور حاصل شده با نور آفتاب فرق زيادى دارد با اين حال در اثر خاصيت مخصوص که سلولهاى گيرنده رنگ در چشم اين نور را سفيد رؤيت مىکند.
|
|
| ۱۹۲۶ م. کابل تلگراف زير آب
|
|
کابل بين (جزيره نورفولک - جزيره فانينگ - جزيره بافيش، کانادا) قرار گرفت و در سال ۱۹۶۴ از سرويس خارج شد.
|
|
| ۱۹۲۶ م. دايرةالمعارف دين و اخلاق
|
|
روحانى اسکاتلندى 'جيمز هيستينگر' چهار دانشنامه تأليف کرد، از جمله 'قاموس کتاب مقدس' (A Dictionary of the Bible،۱۸۹۸ - ۱۹۰۴) معروفترين آنها که در نوع خود شاهکارى بود و هنوز هم اهميت خود را حفظ کرده است. دايرةالمعارف دين و اخلاق (Encyclopaedia of Religion and Ethics،۱۹۰۸ - ۱۹۲۶) است که درباره مذاهب و اخلاق همه اقوام جهان از يکتاپرست تا مُشرِک مىباشد. مقالات آن را دانشمندان بسيار نوشتهاند و وى ويراستارى آنها را به عهده داشته. چاپ اول آن در سال ۱۹۲۶ و چاپهاى بعدي؛ بهصورت دوازده جلدى با يک جلد نمايه مشروح انتشار يافته است.
|