|
|
در تأليف کتابهائى به فارسى در فقه شيعه هم در اين عهد کوششهائى شده است: از جملهٔ عالمان قديم فارسىنويس در شرعيات کمالالدين حسين بن خواجه شرفالدين عبدالحق اردبيلى معروف به الهى است که شرحى بر نهجالبلاغه به فارسى بهنام نهجالفصاحه نوشت. کتاب تاجالمناقب فى فضائل الائمه به فارسى و تفسير فارسى قرآن در چند مجلد هم از اوست. دربارهٔ او نوشتهاند اولين کسى است که در شرعيات بنابر مذهب شيعه به فارسى کتاب نوشت. وى در شعر فارسى نيز دست داشته و الهى تخلص مىکرده است. وفاتش در اردبيل به سال ۹۵۰ اتفاق افتاد و همانجا به خاک سپرده شد.
|
|
کتابهاى فقهى شيعه به فارسى در آغاز بيشتر براى آگاه ساختن مردم از تکليفهاى شرعى آن در سطح ابتدائى تأليف مىشده است. مقدس اردبيلى (م ۹۹۳ هـ) رساله در صلوة و صوم (يا: رسالهٔ علمى) و رسالهٔ حج و رسالهٔ ارشاد را در اين مقوله نوشت.
|
|
جامعترين و مهمترين کتابى که بعد از اين مرحله در فقه شيعهٔ اثنىعشرى به زبان فارسى تدوين شد کتاب جامع عباسى شيخبهاءالدين عاملى در بيست بابست که از طهارت آغاز مىشود و به ديات پايان مىپذيرد. ولى خود توانست پنج باب نخستين آن (طهارت، نماز، زکات، روزه، حج) را تدوين کند و محمدنظام بن حسين ساوجى قريشى مأمور اتمام کتاب گرديد.
|
|
ملاّمحسن فيض (م ۱۰۹۱هـ) ترجمةالصلوة که رسالهاى است نسبتاً کوتاه در معنى آنچه هنگام نماز بر زبان مىآورند به فارسى نوشت که جنبهٔ بلاغى و انشائى آن قابل توجه است. وى کتاب ديگرى به فارسى دارد و در هشت باب بهنام ابوابالجنان در بايستگى (وجوب) نماز آدينه و همين موضوع را فيض در کتاب ديگر خود موسم به شهاب ثاقب که به تازى است اعاده کرده است.
|
|
ملامحمد تقى مجلسى کتابى در احکام عبادات و قسمتى از احکام غير عبادات و کتاب حديقةالمتقين را به فارسى نوشت. پسرش ملامحمد باقر مجلسى (م ۱۱۱۰هـ) چند رساله مانند الشکفىالصلوة و حدود و تعزيرات و الديات و القصاص در جستارهاى فقهى نوشته است.
|
|
|
از جملهٔ کتابهائى که به زبان فارسى در جستارهاى گوناکون کلام و اعتقادات در اين دوره تأليف شده به ذکر اين چند نمونه بسنده مىشود:
|
|
- عزّالدين بن جعفر آملى از عالمان سدهٔ دهم هجرى رسالهٔ حسينيّه را در يک ديباچه و دو باب 'در بيان اعتقادات قلبيه و ذکر عبادات شرعيه' نوشت و کتاب نهجالبلاغه را هم به پارسى درآورد.
|
|
- احمدبن مقدس اردبيلى (م ۹۹۳هـ) کتاب اصول دين يا اثبات واجب و کتاب حديقةالشيعه را به پارسى نوشت و گويا همين کتاب اخير باشد که ميرميران محمد حسينى اردستانى آن را اساس تأليف خود در کتاب کلامى فارسى ديگرى بهنام کاشفالحق قرار داد.
|
|
- زبدةالتصانيف در کلام و احکام شيعه تأليف حيدربن محمد خوانسارى است در يک مقدمه و دوازده باب و خاتمه، که اگر چه اصلاً به قصد بحث در علم کلام فراهم آمده ولى بهزودى از حدّ آن گذشت و مؤلف به جستارهاى ديگرى مثل فقه و سرگذشت پيامبران و امامان و بهويژه قسمتى از مبحثهاى اخلاقى که صيغهٔ دينى دارد توجه نموده است.
|
|
- تجريدالکلام خواجه نصيرالدين طوسى بهدست زينالدين علىبدخشى به پارسى درآمد و بر آن شرحى نوشت و آن را تحفهٔ شاهى و عطيّهٔ الهى ناميد. شرح فارسى ديگرى از همين کتاب با نام علاقة التجريد نوشتهٔ سيد اميرمحمد اشرف عاملى (م ۱۱۴۵هـ ) در دست است.
|
|
- کتاب شجرهٔ الهيه در کلام شيعه را رفيعالدين حيدر حسينى طباطبائى از عالمان سدهٔ يازدهم هجرى تأليف کرد.
|
|
- ملاعبدالرزاق بن على حسين لاهيجى قمى متخلص به فياض (م ۱۰۷۲هـ) متکلم معروف دوران صفوى دو کتاب مشهور در کلام شيعه به فارسى دارد: نخست گوهر مراد در يک مقدمه و سه مقاله که حاوى يک دورهٔ کامل از علم کلام است به شيوهٔ متکلمان شيعه، دوم سرمايهٔ ايمان در يک مقدمه (منطق) و پنج 'اصل' که در واقع تلخيصى از گوهرمراد است.
|
|
- آقا جمال خوانسارى کتاب فصول مختاره (کتابالفصول) تأليف سيد مرتضى (۴۶۳ هـ) را با افزايشهائى در دو جلد به فارسى درآورد. جلد نخست هفتاد، و جلد دوم پنجاه و يک فصل دارد.
|
|
- کتاب تذکرةالائمه را ملامحمد تقى بن مقصود على مجلسى (م ۱۰۷۰هـ) دربارهٔ ظهور پيامبر اسلام (ص) و اثبات نبوت او و امامت ائمهٔ معصومين (ع) در يک مقدمهٔ و چهارده باب به اضافهٔ خاتمه تأليف کرد.
|
|
- ملامحمد باقر مجلسى (م ۱۱۱۰ هـ) کتاب حقاليقين را در شش باب نوشت و در آخر شعبان سال ۱۱۰۹ به پايان رسانيد. اين کتاب آخرين تأليف از تأليفات چهل و نه گانهٔ مجلسى به زبان فارسى در مسائل مذهبى شيعه و در همان حال از جملهٔ کتابهاى معتبر اعتقادى شيعه به فارسى در دورههاى اخير تشيع اثنىعشرى است.
|
|
- پسر ملاعبدالرزاق لاهيجى قمى بهنام ميرزا حسن قمى (م ۱۱۲۱هـ) چند کتاب معروف در کلام و حکمت دارد که از آن جمله است شمعاليقين به فارسى و 'رسالهٔ فارسى در مسائل مختلف فيه حکمت' و کتاب ديگرى بهنام جمالالصالحين. وى کتابهائى هم به عربى دارد که از آن جمله است زواهرالحکم و مصابيحالهدى و مفاتيحالمنى.
|
|
- ديگر از اينگونه کتابها است ضياءالقلوب دربارهٔ امامت و اثبات مذهب حق در ميان فرقههاى اسلامى از محمدبن عبدالفتاح تنکابنى مشهور به سراب (م ۱۱۲۴هـ).
|
|
- مجالس المؤمنين را هم قاضى نورالله شوشترى نوشت.
|
|
- الملل و النحل محمدبن عبدالکريم شهرستانى (م ۵۴۸ يا ۵۴۹هـ) که به سال ۸۴۲ بهوسيلهٔ افضلالدين صدر ترکهٔ اصفهانى به فارسى ديرياب مغلق و منشيانهاى درآمده بود، به فرمان نورالدين جهانگير بر دست مصطفى بن خالقداد در سال ۱۰۲۱ به فارسى سادهترى تبديل و تحرير گرديد که به قول خود او 'ترجمة من الترجمة الاولى' است.
|
|
- دبستان مذاهب کتاب قابل توجهى است به فارسى در دينها و مذهبهاى مختلف بهويژه باورداشتهاى پارسيان و هندوان. اين کتاب بستگى مؤلف را به تعليمات آذر کيوان ثابت مىکند ولى به قطع و يقين معلوم نيست که او که بود زيرا از خود در کتاب نامى نياورد. از دبستان مذاهب برمىآيد که مؤلف آن در پتنا زاده شده و در همان شهر برآمده و با آذرکيوانيان محشور بوده و براى تهيهٔ مطلبهاى کتاب خود به سفرهاى گوناگون پرداخته و از آن جمله چندى در مشهد بهسر برده است. وى تأليف کتاب خود را به سال ۱۰۵۵ آغاز نموده و بعد از مدتها کار و تجديد نظر آن را ميان سالهاى ۱۰۶۴-۱۰۶۷ به پايان رسانيده است.
|
|
- با نهضتى که به همت جلالالدين اکبر و نبيرهٔ او داراشکوه در ترجمهٔ آثار هندى به فارسى پديد آمده بود، چند کتاب اساسى در جستارهاى اعتقادى هندوان بر گنجينهٔ اثرهاى پارسى افزوده شد مثل بهگود گيتا و اوپانيشادها و جوگ باششت.
|
|
- بهگودگيتا بخشى است از مهابهارت و هندوان آن را جوهر مذهب و فلسفهٔ هندو مىشناسند و آن را ابوالفضل علامى (م ۱۰۱۱ هـ) به امر جلالالدين اکبر پادشاه جدا از مهابهارت به زبان فارسى درآورد.
|
|
- اوپانيشادها قسمت خاتمهٔ وداها و اساس مکتب فلسفى آئين ودائى است و شمارهٔ آنها تا دويست مىرسد و محمد داراشکوه از آن ميان در حدود پنجاه اوپادنيشاد را جمعآورى و به سال ۱۰۶۷ به يارى چندتن از عالمان هندو به پارسى ترجمه کرد و سرّ اکبر (در بعضى از نسخهها سرّالاسرار) ناميد.
|
|
- و اما جوگ باششت (جوگ باشست) محتوى شرحى است دربارهٔ عرفان هندى و انديشههاى فلسفى مبتنى بر آئين هندوان که آنندان کشميرى آن را تلخيص و تفسير کرد و نظامالدين پانى پتى به فارسى درآورد. ميرفندرسکى (م۱۰۵۰هـ) از اين ترجمه منتخبى ترتيب داد و بر آن شرحى نوشت.
|
|
- در دنبال اين نهضت ترجمه کتابهائى دربارهٔ باورداشتها و کيشهاى هندى به فارسى در هندوستان تأليف شد و کار اين تصنيف و تأليف چندى بعد از عهد مورد مطالعهٔ ما هم ادامه داشت و از اين راه کتابهاى قابل توجه تازهاى پديد آمد مانند رياضالمذاهب و هفت تماشا و تشريحالاقوام و جز آنها.
|