|
بعد از شکست ايران از روسيه (نيمهٔ اول قرن سيزدهم) و مرگ نايبالسلطنه و قبل قائممقام، در مملکت ايران، که تا آن روز به اعتبار قديم خود باقى بود فساد آغاز گرديد يگانه کسى که در صدد اصلاح امور برآمد و چون هنوز وقت نگذشته بود، ممکن بود کارها را اصلاح کند و سد اين فساد گردد ميرزا تقىخان اميرکبير بود، اين مرد بزرگ علل حقيقتى مفاسد و خرابى را درک کرد، و دانست که فتحعلى شاه از کجا يکدستى خورد، و عباس ميرزا از چه راه مغلوب و منکوب شد، قائممقام را چه قوهاى از بين برد، ميرزا تقىخان بهجاى اينکه مانند مردم عادى در برابر آن قوهٔ مرموز و مهيب تسليم گردد و چند صباحى خوش بگذراند و مانند ديگران ثروتى اندوخته خانهٔ کشور را خراب و خانهٔ خود آباد سازد، به خلاف، مانند مردان بزرگ درصدد برآمد که سنگ را با آهن بکشند، او با دولت روس بساخت، اين سازش را قائممقام فراهم آورده بود، کارهاى قائممقام بهدست اميرکبير افتاد زيرا خود پروردهٔ قائممقام بود، نقشهٔ هجوم به افغانستان و فتح قندهار و کابل و تهيهٔ انقلاب ملى در هندوستان بر ضد کمپانى حريص و جابر انگليسى که قائممقام به اجراء آنها نرسيد و محمد شاه نتوانست بهدست حاجى ميرزا آقاسى از پيش ببرد، از طرف اميرکبير، که صدراعظمى بىمنازع بود آغاز شد ولى زودتر از آنکه وى به نتيجه برسد او را از ميان برداشتند و رقابت روس و انگليس در دربار ايران معلن و آشکار گرديد.
|
|
خرابى ايران از آن روز شروع شد پنجاه سال طول کشيد، ولى بنياد استوار کشور ايران طورى نبود که به زودى ويران شود، بعد از افتادن جثهٔ نصرالدين شاه و پوسيدن عصاى سليمان، خرابىها واضح گرديد، و اين در عصر مظفرالدين شاه (۱۳۱۳-۱۳۲۴) بود، در اين دوره جرايدى در خارج ايران مانند ثريا و پرورش در مصر ـ اختر در اسلامبول ـ حبلالمتين در کلکته و غيره با فرياد و فغان و اوطنا دم از اصلاح مىزدند، نوشتههاى انتقادى قبلاً در داخل ايران و خارج از قبيل رسالهٔ مجديه و رسالات ملکم و قانون ملکم در لندن و کتب طالبوف و مقالات آخوندزاده ميرزا فتحعلى در قفقاز و ملانصرالدين به ترکى در تفليس آغاز شده بود، و در دورهٔ مظفرى انتقادات صريحتر و شديدتر گرديد، حمله به اشخاص نيز در اين دوره در جرايد چون حبلالمتين و پرورش و ثريا آغاز شد، امينالسلطان و امينالدوله در دربار دو دستهٔ سياسى مخالف تشکيل دادند، و در خارج هم مقالات جرايد گوشه و کنار اين دستهبندى را مىآراستند، امينالسلطان بيشتر در ميان ايرانيان خارج مخالف داشت و جرايد او را مورد حملههاى شديد قرار مىدادند.
|
|
بعد از مرگ امينالدوله و آخرين عزل اتابک و رفتن از ايران، شاهزاده عينالدوله عبدالمجيد ميرزا ميرآخوند مخصوص به صدرات رسيد، و نتوانست کارى بکند، هواداران اتابک با فراماسونيان که از عهد ناصرى در ايران قوت گرفته بودند به مخالفت عينالدوله دست به اقداماتى زدند، سياست خارجى هم دخالت کرده مشروط از اين ميانه ظهور کرد و انقلابى بزرگ نيز در ادبيات از نظم و نثر برپا گرديد که هنوز دنبالهٔ آن انقلاب بزرگ در کار است.
|
|
|
جرايد فارسى پيش از مشروطه غالباً به سبک قديم نوشته مىشد و مقالات شيوا و لطيف اما کمعمق در آنها منتشر مىگشت، تنها در روزنامهٔ ثريا و پرورش که نويسندهٔ آن هر دو علىمحمدخان کاشانى جوانى تربيت شده و در اسلامبول تحصيل کرده بود مقالات بسيار مؤثر و پرحرارت و مفيد در اصلاحات اجتماعى و در سياست عالم نوشته مىشد، مخصوصاً مقالهٔ تاريخ چين و مقالهٔ 'مصاحبهاش' بسيار مهم است، و با مقياس فکر و حد و متوسط عقول آن عصر اين مقالات را بايد شاهکار قلم و فکر دانست، هرچند به خلاف قلم ملکم بود و سراسر ادبى و فنى و متکلفانه نوشته مىشد، ولى اهميت و اعتبارش به همان نسبت بيشتر بود. لغات خارجى و ترجمهٔ لغات و تعبيرات خارجى از اين تاريخ وارد زبان فارسى مىشود.
|
|
|
آوردن لغات خارجى بهوسيله علىمحمدخان
|
|
|
|
'سطور جملهاى که خوانده بودم چون اعلان ضياء الکتريک دم به دم خاموش و روشن مىشد' شمارهٔ ۲۷ سال اول 'هرچه هستم يادگار اول نمرهٔ متمدنين عالمم' ش-۲۸ 'پندارى که اگر بدون محاکمه در محبس افتم ملت از هئيت کابينه بازخواستى کند که مخالف قانون امرى رانده و خلاف عدالت حکمى صادر کرده است و چون 'درايفوس' روزنامجات ملى بر بىگناهى من مقالات مؤثر بنگارند؟' ش ۲۸ 'بگو چرا نسوان نبايد در عالم ادبيات با رجال شرکت داشته باشند؟' 'مؤسس جمعيت نزع سلاح که امروز در ميان دول صحبت از کنفرانس او است نسوان شدند و اگر اندکى تأمل کنيم خواهيم ديد که درصدد چه خدمت بزرگى به عالم انسانيت افتادهاند' ش ۲۸- 'گهى دعوى کردى که ملت مجلس مبعوثان خواهد و دولت دارالشورى يا پارلمان لازم دارد و بايد چوپان صحرائى و حشاش سودائى رفتار دولت بدانند و کردارش بفهمند' . 'از صحبت مجلس مبعوثان چه فايده و از افکار اعضاى پارلمان چه بهره باشد؟' شمارهٔ ۲۲ سال دوم ۱۳۱۷.
|
|
|
'به اين اميد بمان که در جهنم سکهٔ حديد و قوانين جديد تأسيس کنند و خيابانهاى عالى و عمارات متعالى بنا نمايند و تو در آنجا با دخترخانمها (مادموازلها) در مجلس بال دست و کشال خواهى گشت و به عيش و نوش و جوش و خروش سر خواهى برد' شمارهٔ ۲۴ سال دوم.
|
|
|
'در آن حال خود دانى و خداى خود، اگر توانى داخل بهشت شو والا به جهنم برو که جاى ارباب دانش و بينش است و محل اصحاب ذوق و معرفت، در صف ايشان چون گذرى از جانب ما نيز نظرى کن و سلام عشاق و پيام مشتاق رسان و بگو با کمال سرور و مجد و غرور من نيز از پى تازم و حضور شما دريابم، البته قوانين جديد و سکهٔ حديد در آنجا تأسيس کردهاند و از مرارت حرارت بهواسطهٔ علم و مهارت فارغالبال و مرفهالحالاند و هرگونه اسباب آسايش هر روز در فزايش است و با آلات بخاريه و ادوات ناريه چشمهٔ حميم را رشک کوثر و تسنيم نمودهاند و خيابانهاى وسيع عريض و راحتگاه براى عليل و مريض، ساخته، و به خوبى پرداختهاند، اگر مريضى پرستاريت کنند و اگر رنجورى غمخواريت نمايند' . از شمارهٔ ۲۳: مقالهٔ روزنامهٔ ثريا سال دوم.
|