|
|
|
در برنامهريزى بهداشتى از واژه منابع بسيار استفاده مىشود. منابع در اينجا به معناى نيروى انساني، پول، مواد، مهارتها، دانش، فنون و زمان مورد نياز يا موجود براى اجراء يا حمايت فعاليتى خاص در جهت اهداف است. اگر برنامهريزى و مديريت دقيقى وجود نداشته باشد، منابع بهسرعت به هدر مىروند.
|
|
|
هر کشورى براى توسعه ملى خود، برنامههاى خاصى دارد. هدف برنامهريزى ملى دستيابى به توسعه سريع و متوازنِ اقتصادى و اجتماعى در کل کشور است. برنامه توسعه ملى هر کشور ترکيبى از برنامه بخشهاى مختلف يعنى غذا و کشاورزي، آموزش، بهداشت و تنظيم خانواده، صنعت، حمل و نقل و ارتباطات، مسکن، نيرو، رفاه اجتماعى و غيره است. همه اين بخشها بر سر منابع ملى با يکديگر رقابت مىکنند.
|
|
در اين ارتباط، برنامهريزى توسعه ملى چنين تعريف شده است: برنامهريزى مستمر، سازمانمند و هماهنگ براى سرمايهگذارى منابع کشور (نيروى انساني، پول و مواد) در برنامههائى که هر چه سريعتر جامعه را به توسعه اقتصادى و اجتماعى مىرساند.
|
|
|
برنامهريزى بهداشتى مفهومى جديد است. برنامهريزى بهداشتي، بخشى از برنامهريزى توسعه است. برنامهريزى بهداشتى براى بهکارگيرى صحيح مواد، نيروى انسانى و منابع مالي، از نقطهنظر اقتصادي، ضرورى است، هدف برنامهريزى بهداشتى بهبود خدمات بهداشتى است.
|
|
در اين ارتباط برنامهريزى بهداشتى چنين تعريف شده است: روندى منظم که در طى آن مشکلات بهداشتى و نيازهاى برآورده نشده جامعه مشخص شده و در مورد منابع موجود براى تأمين اين نيازها تحقيق مىشود، اهداف اصلى که واقعى و عينى هستند تدوين شده و راهکارى مناسب براى دستيابى به هدف هر برنامه تنظيم مىگردد.
|
|
| نيازها و تقاضاهاى بهداشتى
|
|
هدف از برنامهريزى بهداشتى برآورده نمودن نيازها و تقاضاهاى بهداشتى مردم است. نيازهاى بهداشت اين چنين تعريف شدهاند: کمبودهائى که به اقدامات پيشگيرانه، درماني، کنترلى يا ريشهکنى نياز دارند. نياز به مراقبت بهداشتي، آب آشاميدنى سالم، تغذيه کافى و واکسيناسيون و تنظيم خانواده همه نيازهاى بهداشتى جامعه بهشمار مىروند. شايان ذکر است، نيازى که مردم احساس مىکنند با نياز بهداشتى که متخصصان مىبينند يکسان نيست. ممکن است برخى از نيازها اصلاً احساس نشوند، برخى ديگر بسيار کم احساس شوند و برخى نيز تنها با روياروئى با روشهاى نوين زندگى احساس شوند. نيازهاى مردم به آرمانهاى آنها بستگى دارد. در جامعه دموکراتيک، نياز مردم ممکن است بهعنوان تقاضا معرفى شود.
|
|
|
اهداف (Objectives)، مقاصد (Targets) و اهداف نهائى (Goals)
|
|
براى تشريح نهائى برنامهريزى کلماتى مثل اهداف، مقاصد، اهداف نهائى بهکار مىروند. اين کلمات از واژهشناسى ارتشى و ورزشى گرفته شدهاند. يکى از مهمترين اجزاء برنامهريزى تعيين اهداف، مقاصد و اهداف نهائى واضح و روشن است. در زير مفهوم هر يک از اين کلمات تشريح شده است:
|
|
هدف (نقطه)، دقيق است. يا بهدست مىآيد و يا بهدست نمىآيد. هدف نقطه نهائى تعيين شده هر فعاليتى است. مقصد (Target) اغلب شامل فعاليتهائى مجزا مانند تعداد لامهاى خوب جمعآورى شده يا وازکتومىهاى انجام شده است، در اينجا مىتوان ميزان پيشرفت را سنجيد. بنابراين، مقصد به عوامل موجود در مشکلات، و هدف به مشکل اصلى مىپردازد. هدف نهائي، حد نهايت مطلوبى است که همه اهداف و منابع در جهت رسيدن به آن صرف مىشوند. بر خلاف اهداف و مقاصد، اهداف نهائى به زمان يا منابع موجود محدود نشده و الزاماً نيز قابل دستيابى نيستند. اهداف نهائى که در سطوح بالا تعيين مىشوند، عموماً بسيار گسترده هستند. هدف نهائى عموماً در قالبهاى زير تشريح مىشود:
|
|
الف- چه چيزى بايد بهدست آيد
|
|
ب- ميزانى که بايد بهدست آيد
|
|
ج- جمعيت يا طبقه اجتماعى مورد نظر
|
|
د- منطقه جغرافيايى که برنامه مورد نظر در آنجا به اجراء در مىآيد
|
|
هـ- طول مدت مورد نياز براى دستيابى به اهداف
|
|
|
برنامهريزى به تنظيم يک برنامه ختم مىشود. برنامه شرح جزئيات روش کار است. برنامه از پنج جزء اصلى تشکيل شده است: اهداف، سياستها، برنامهها، جدول زمانى (Schedule) و بودجه. برنامه فعاليتهاى طبقهبندى شدهاى است که براى اجراء سياستها و دستيابى به اهداف طراحى مىشود. برنامه رويکردى قدم به قدم در اختيار گذاشته و ما را بهسوى راهکار لازم براى دستيابى به هدفى از پيش تعيين شده سوق مىدهد. برنامهها بايد مطابق با اهداف باشند.
|
|
جدول زماني، ترتيب زمانى کارهائى است که بايد انجام شوند. روشها (Procedures) قوانينى براى انجام کارها هستند که اگر توسط همه رعايت شوند، استفاده بهينه از منابع و نيروها را تضمين مىکنند. سياستها اصول راهنمائى هستند که به شکل انتظارات و نه به شکل فرمان و دستور، بيان مىشوند.
|
|
|
پيشبرنامه (Pre-planning)
|
|
پيشبرنامه، آماده شدن براى برنامهريزى است. پيش شرطهاى مهم عبارتند از:
|
|
علاقه دولت: هر برنامه بهداشتى و رفاهى در يک کشور بايد براساس خواست سياسى محکمى استوار باشد و اصول راهنما يا سياستهاى تدوينشده از طرف مقامات را داشته باشد.
|
|
قانونگذارى: شايد لازم باشد که سياستهاى اجتماعى و بهداشتى تشکيل شده در قالب قانون درآيند. براى مثال مىتوان لايحه سقط پزشکى تصويب شده در سال ۱۹۷۱ توسط مجلس هند را ذکر کرد که براى حفاظت از جان مادران مطرح شده است.
|
|
سازماندهى براى برنامهريزى: براى آماده کردن بخشهاى مختلف هر برنامه بايد ساختار سازمانى وجود داشته باشد. در هند کميسيون برنامهريزى اين کار را بهعهده دارد. اين کميسيون از برنامهريزان تمام وقتى تشکيل شده است که از طرف نمايندگان و متخصصان فنى توسعه اجتماعى و اقتصادى و همچنين رهبران سياسى معرفى شدهاند.
|
|
ظرفيت ادارى: از پيشزمينههاى مهم براى برنامهريزي، ظرفيت ادارى براى هماهنگى فعاليتها و اجراء طرح در همه سطوح مىباشد. ظرفيتدارى براى برنامهريزى بهداشتى در وزارت بهداشت و درمان قرار دارد.
|