تب روماتيسمى يک بيمارى التهابى است که بازماندهٔ ديررس و غيرچرکى عفونت استرپتوکوکى گروه A در گلو مىباشد. آسيب اصلى آن در بافت همبند ايجاد مىشود و قلب، مفصلها، رگها ــبه ويژه رگهاى کوچکــ و پوست، اندامهائى هستند که بيشتر آسيب مىبينند و به ريه و کليه لطمهٔ بسيار کمترى وارد مىشود.
موضوع اين نوشتار توصيف تب روماتيسمى ازلحاظ خودنمائىهاى باليني، آسيبشناسى و درمان آن نيست، بلکه بررسى اين بيمارى تنها از ديدگاه همهگيرى شناختى و رعايت موازين بهداشتى و درمانى است تا از پيدايش و عود آن جلوگيرى به عمل آيد. اما ازآنجا که پيشگيرى از عود تب روماتيسمى نياز به مراقبت و درمان بلندمدت دارد، بايد بيمارى را به درستى تشخيص داد تا بتوان با اطمينان خاطر بيمار را به درمان بلندمدت وادار کرد و مصرف منظم دارو و رعايت موازين بهداشتى را به بيمار و خانواده وى تفهيم نمود. از اين رو ابتدا معيارهاى قطعى تشخيص تب روماتيسمى و ميزانهاى شيوع بعضى از شايعههاى آن ــکه هم از نظر اپيدميولوژى اهميت دارد و هم طول مدت درمان پيشگيرى تا حدودى وابسته به آنها استــ بصورت فشرده ذکر مىشوند.
معيارهاى تشخيصى تب روماتيسمى بر دو دسته شواهد بزرگ و کوچک استوار است که در سال ۱۹۴۴ توسط جونز تنظيم شده است، ولى در سال ۱۹۵۵ و سپس ۱۹۶۶ آنها را به گونهاى تغيير داده، گوياتر ساختهاند و با تأکيد بر پيشينهٔ عفونت استرپتوککى تحت عنوان 'شواهد تجديدنظرشدهٔ جونز' مورد پذيرش همگان قرار داده است. (جدول شواهد تجديدنظر شدهٔ جونز در تشخيص تب روماتيسمي)
جدول شواهد تجديدنظر شدهٔ جونز در تشخيص تب روماتيسمى
۱. شواهد بزرگ
۲. شواهد کوچک
- آزردگى قلب (کارديت)
- تب
- آزردگى چند مفصل (پلىآرتريت)
- درد مفصل (آرترالژي)
- کره
- سابقهٔ تب روماتيسمى يا روماتيسم مزمن قلبى
- اريتم حاشيهدار
- بالارفتن ESR يا مثبتشدن CRP يا لکوسيتوز
- گرههاى زيرپوستى
- طولانى شدن فاصله PR در نوار قلب
۳.شواهد آشکار دچار شدن به عفونت استرپرتوکوکى مانند سابقهٔ تازهٔ مخملک، کشت مثبت حلق براى استرپتوکوک گروه A، افزايش عيار آنتىاسترپتوليزين O يا ديگر پادتنها.
در حضور دو شاهد بزرگ يک شاهد بزرگ و دو شاهد کوچک، اگر با شواهد ابتلاء به عفونت استپرتوکوکى همراه باشد، احتمال اينکه بيمارى بدرستى تشخيص داده شده باشد، بسيار است؛ ولى اگر آلودگى بيمار به اين عفونت محقق نباشد، تشخيص تب روماتيسمى مشکوک است. مگر هنگامى که فاصلهٔ زمانى شناسائى شواهد بزرگ از احتمال وقوع عفونت استرپتوکوکى بسيار دور باشد؛ مانند بروز کره يا آزردگىهاى ناچيز قلب که ازقبل تشخيص داده نشدهاند. چون پيشآگهى بيمارى تب حاد روماتيسمى به شواهد بزرگ بسيار وابسته است، بايد در پروندهٔ بيمار همراه با تشخيص بيماري، نوع و ويژگىهاى شاهد يا شواهد بزرگ موجود ــمانند بزرگى قلب، نارسائى قلب، درد و تورم چند مفصل (پلىآرتريت و ...)ــ را يادداشت کرد تا شناخت پيشآگهى بيمارى آسانتر شود.
شواهد کوچک که بسيارى از آنها در بيمارىهاى ديگر نيز ديده مىشوند، در تشخيص بيمارى ارزش قطعى ندارند و تنها به تشخيص درست بيمارى کمک مىکنند. ميزان شيوع شواهد بزرگ و کوچک نيز يکسان نيست و در گروههاى گوناگون و سرزمينهاى مختلف، متفاوت است.
خودنمائىهاى بيمارى (بجز شواهد بزرگ و کوچک) مانند خونروى از بيني، شکم درد، کمخونى و غيره، تنها مىتوانند براى تشخيص بيماري، زمينههاى راهنمائى را فراهم آورند.
ميزان شيوع کارديت روماتيسمى در دوران حاد بيماري، برحسب سن بيمار و گروههاى جمعيتى گوناگون از ۱۸ تا ۸۰% متغير است و ملاک تشخيص کارديت اين علايم مىباشند: سوفل عضوى آشکار که از قبل وجود نداشته است، بزرگى قلب، پيدايش نارسائى قلب و مالش پردهٔ دور قلب. با اين علايم مىتوان آزردگى قلب را تشخيص داد.
ميزان مرگ دراثر تب روماتيسمى حاد در دوران حمله اندک بوده، از ۱۶ تا ۳۶% موارد ابتلا گزارش شده است که در عود حملههاى اين ميزان به ۳/۲ تا ۶/۲% و در مواردى که در جريان تب روماتيسمى
حاد، بيمار دچار نارسائى قلب شود، به %۲۴ مىرسد.