نظریهٔ تغییر همگام, چرا دوست من با شنیدن این جوک نخندید؟
نظريهٔ تغيير همگام, چرا دوست من با شنيدن اين جوک نخنديد؟
همرأيى
همرأيى بالا
هيچکس با شنيدن اين جوک نمىخندد
تمايز
تمايز بالا
دوست من به
آسانى نمىخندد
تمايز پائين
دوست من به آسانى نمىخندد
ثبات
ثبات بالا
دوست من
هيچوقت با
شنيدن اين
جوک نمىخندد
ثبات پائين
دوست من
هر وقت اين جوک
را مىشنود
مىخندد.
ثبات بالا
دوست من
هيچوقت با
شنيدن اين
جوک نمىخندد
ثبات پائين
دوست من هر
وقت اين جوک
را مىشنود
مىخندد.
امکان
نتيجهگيرى
اين جوک خندهدار نيست
اين جوک خندهدار نيست
و دوست من سردرد دارد
عدم امکان نتيجهگيرى
دوست من سردرد دارد
اِسناد
اسناد به ماهيت
اسناد به ماهيت و موقعيتها
اسناد مبهم
اسناد به موقعيتها
همرأيى
همرأيى پائين
همهٔ مردم با شنيدن اين جوک مىخندند
تمايز
تمايز بالا
دوست من به آسانى نمىخندد
تمايز پائين
دوست من به آسانى نمىخندد
ثبات
ثبات بالا
دوست من
هيچوقت با
شنيدن اين
جوک نمىخندد
ثبات پائين
دوست من هر
وقت اين جوک
را مىشنود
مىخندد.
ثبات بالا
دوست من
هيچوقت با
شنيدن اين
جوک نمىخندد
ثبات پائين
دوست من هر
وقت اين جوک
را مىشنود
مىخندد.
امکان نتيجهگيرى
دوست من فرهنگ بالائى دارد و اين جوک فرهنگ خاصى را مسخره مىکند.
دوست من قبلاً اين جوک را شنيده است، و تازه، امروز خبر بدى دريافت کرده است.
دوست من خوشخلق نيست.
دوست من خبر بدى دريافت کرده است.
اِسناد
اسناد به شخص و ماهيت
اسناد به شخص، ماهيت و موقعيتها
اسناد به شخص
اسناد به شخص و موقعيتها
مثال ديگرى از اسناد بيرونى مىآوريم که خيلى مأيوسکننده نيست. فرض کنيم دوست هماتاقى شما هميشه عصر روزهاى پنجشنبه دير به خانه مىآيد. اگر بدانيد، روى پلى که او بايد از آن رد شود معمولاً راهبندان سنگينى وجود دارد، اما زمانىکه ترافيک عادى است او به موقع مىرسد و همهٔ رانندگانى که در راهبندان گير مىکنند با تأخير مىرسند، مسلماً نتيجه نخواهيد گرفت که دوست شما يک دير آيندهٔ هميشگى است. در اينجا علت بيرونى وجود دارد که رفتار او را تبيين مىکند.
دوباره به مثال دوستى برگرديم که خيلى سرد به تلفن پاسخ مىدهد. اگر رفتار او ثبات داشته باشد (يعنى هر وقت به او تلفن بزنيد به سردى پاسخ دهد)، تنها با شما اينگونه رفتار نکند (او به هر کسى که تلفن بزند به سردى پاسخ دهد) و همرأيى در بين نباشد (به اشخاصى که زنگ مىزنيد به سردى پاسخ ندهند)، مىتوانيد نتيجه بگيريد که دوست شما خيلى اجتماعى نيست. براى تبيين رفتار او، به جاى متوسل شدن به عامل بيروني، از عامل درونى کمک مىگيريد، يعنى اجتماعى نبودن را به شخصيت او نسبت مىدهيد. به عقيدهٔ کِلي، رفتار ديگران را، هر وقت که در آن ثبات، عدم تمايز و عدم همرأيى مىبينيم، به يک عامل درونى نسبت مىدهيم. اگر دوست شما، که همهٔ پنجشنبهها با تأخير به خانه مىآيد، بقيهٔ روزها نيز تأخير داشته باشد و کمتر کسى باشد که مثل او تأخير کند، به احتمال زياد اين تصور را در شما ايجاد خواهد کرد که 'او، در خاکسپارى خودش نيز تأخير خواهد داشت!'
از روى پاسخهاى متفاوتى که به سه معيار اسناد داده مىشود، مىتوان ترکيبهاى ممکن بين عوامل بيرونى و ويژگىهاى درونى را پيشبينى کرد. به مثال دوستى برگرديم که خيلى سرد به تلفن جواب داده است:
اگر رفتار او استثنائى باشد (در گذشته، تلفن شما را معمولاً با خوشحالى جواب داده باشد)، اين نوع جواب دادن با شما ارتباطى نداشته باشد (در آن لحظه، هر کس به او تلفن بزند با همين واکنش روبهرو شود)، و هر کس به جاى او باشد به همين صورت واکنش نشان دهد، بدون ترديد نتيجه خواهيد گرفت که رفتار او بر اثر موقعيت استثنائى است. در اينجا بين عامل بيرونى و ويژگىهاى درونى تعامل وجود دارد و اينجا است که از خود مىپرسيد: چه اتفاقى افتاده؟ با دوستش جرّ و بحث کرده؟ خبر بدى دريافت کرده است؟ و ...
پاسخهاى متفاوت به سه سؤال، ترکيبهاى ديگرى از اسنادها را به همراه مىآورد. اگر رفتار دوست شما ثبات داشته باشد، اگر اين رفتار مخصوصاً با شخص شما باشد و اگر هيچکس با شما چنين رفتارى نداشته باشد، بدون ترديد به اين نتيجه خواهيد رسيد که او شما را دوست ندارد. در اينجا متوجه خواهيد شد که شما، يک عامل بيرونى هستيد، عاملى که واکنش متفاوت او را ايجاب مىکند (ويژگى دروني) و در نتيجه رفتار خود را متعادل خواهيد کرد. از طرف ديگر، اگر رفتار او استثنائى باشد، تمايز و همرأيى نيز به همراه نداشته باشد، احتمالاً نتيجه خواهيد گرفت که در موقعيت خاصى قرار دارد و چنين خواهيد گفت: او هميشه در امتحانات مضطرب و پريشان حال مىشود!
ويژگىهائى که به مردم نسبت مىدهيم کمک مىکنند تا واکنشهاى آنها را پيشبينى کنيم، همانطور که شناسائى منطقهٔ آسيبديدهٔ مغز به بروکا کمک کرد تا اختلالهاى گفتارى ناشى از آن را پيشبينى کند. اگر تأخير دائمى شبهاى پنجشنبهٔ دوست خود را به يکى از ويژگىهاى شخصيتى او نسبت دهيد، احتمالاً به اين نتيجه خواهيد رسيد که انتظارهاى شما او را عوض نخواهد کرد. احتمال دارد که با او ساعت ۸ قرار بگذاريد، به اين اميد که بتوانيد ساعت ۹ او را ملاقات کنيد! به همين ترتيب، اگر بهترين دوست خود را شخصى افسرده به حساب آوريد، برخى رفتارهاى او هرگز شما را متعجب نخواهد کرد، حتيٰ اين امکان نيز وجود خواهد داشت که آنها را پيشبينى کنيد.
اشخاصى که شخصاً پليس آلِنْ را مىشناختند، احتمالاً رفتار او را با معيارهائى مشابه با معيارهائى که نظريهٔ کِلى پيشنهاد مىکند، تحليل کردهاند. يعنى خواستهاند بدانند که رفتار او به: ويژگى شخصيتى (رفتار تکانشي)، علت بيرونى (واکنش نشان دادن مثل هر کسى که تهديد مىشود) يا ترکيبى از اين دو (سياهپوستها را قبول نداشتن و دورهٔ سختى از زندگى خود را سپرى کردن) وابسته بوده است.