جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
اِسناد علتها به رفتار
آيا، تنها براساس يک رفتار مىتوانيم نتيجهگيرىهائى به عمل آوريم؟ پاسخ به اين سؤال مثبت است. اغلب، بين رفتار و يک يا چند صفت شخصيتى ارتباط برقرار مىکنيم. به عبارت ديگر، به استنباطهاى ارتباطى دست مىزنيم. براى روشن شدن مطلب، مىتوانيم يکى از وقايعى را که بارها اتفاق مىافتد مثال بياوريم. |
چند سال پيش، يک پليس سفيدپوست کانادا به نام آلن، جوان سياهپوستى به نام آنتونى را مورد ضرب و شتم قرار مىدهد. اين جوان بدون اسلحه، سعى مىکند از دست پليس فرار کند اما هدف تيراندازى او قرار مىگيرد، به شدت زخمى مىشود و کمى بعد مىميرد. پليس، بعداً اعلام مىکند که گلوله بهطور تصادفى شليک شده است. اکثر روزنامهها ماهها اين حادثه را پىگيرى مىکنند و بحثهاى زيادى راه مىاندازند. در خارج از مسائل قضائى و اينکه آيا پليس حق داشت تيراندازى کند يا خير، اکثر مردم سؤالاتى مطرح مىکنند که همه در اطراف يک موضوع و يک مضمون دور مىزند. آيا، چون متهم سياهپوست بود، پليس بهصورت کاملاً تکانشى عمل مىکند؟ به عبارت ديگر، آيا او رفتار نژادپرستى از خود نشان مىدهد؟ آيا پليس نژادپرست بوده است؟ |
تعداد زيادى از مردم، بدون آنکه پليس و وظيفهٔ او را بهطور دقيق بشناسند، دربارهٔ علتهاى رفتار او اظهارنظر مىکنند. دربارهٔ مقتول نيز اظهارنظرهاى مختلف به عمل مىآيد. يکى مىگويد که جوان سياهپوست نمىبايستى فرار مىکرد و ديگرى مىگويد، اکثر سياهپوستان از دولت و عوامل آن دل خوشى ندارند و به طريقى مىخواهند واکنش نشان دهند. |
مىتوان گفت که در ارتباط با اين حادثه، توشهاى از اطلاعات در اختيار داريم که مىتوانيم از آنها کمک بگيريم و به سؤال زير پاسخ دهيم: |
- آيا پليس مىتوانست به شيوه ديگرى عمل کند؟ |
- آيا پليس مطابق با آنچه معمولاً در چنين شرايطى انتظار مىرود، عمل کرده است؟ |
- اگر پليس به شيوه ديگرى عمل مىکرد، پيامدها متفاوت مىشد؟ |
اگر پاسخ سؤال اول اين باشد که پليس نمىتوانست به شيوهٔ ديگرى عمل کند، زيرا نمىتوانست بر اوضاع مسلط شود، در آن صورت دشوار خواهد بود که بتوانيم رفتار او را به ماهيت (شخصيت) او نسبت دهيم. همينطور، اگر به اظهارات پليس خوشبين باشيم و قبول کنيم که تيراندازى تصادفى بوده است، مجبور خواهيم شد نتيجه بگيريم که پليس قدرت انتخاب نداشته است. به عبارت سادهتر، اگر بگوئيم که پليس نمىتوانست به شيوهٔ ديگرى عمل کند و اسلحه نيز خودبهخود شليک شده است، عملکرد او را به موقعيت نسبت خواهيم داد نه به ماهيت خود او. |
با اين همه، حتيٰ زمانىکه در مورد عمل کردن با عمل نکردن توانائى انتخاب داريم، تصميمگيرى خيلى تحت تأثير شخصيت ما نيست؛ انتظارهاى ديگران نيز تصميمگيرى را تحت تأثير قرار مىدهند. مثلاً، وقتى مىبينيم که يکى از آشنايان در سالگرد جشن تولد دوستش کادوى باارزشى هديه مىکند، دوست نداريم فکر کنيم که او مىخواهد دست و دل بازى بيش از حد خود را نشان دهد، زيرا رفتار او کاملاً طبيعى و متناسب با موقعيت است. در واقع، اگر شخصى در سالگرد جشن تولد دوستش چيزى هديه نکند يا در لحظههاى غيرمنتظره کادوهاى گران قيمت هديه کند، دربارهٔ او اطلاعات اضافى بهدست خواهيم آورد. همينطور است در مورد رهگذرى که شاهد بدرفتارى يکى عليه ديگرى است اما هيچ اقدامى نمىکند يا، برعکس، وارد عمل مىشود که جان خود را به خطر مىاندازد. هر اندازه رفتار، بيشتر با انتظارهاى اجتماعى تضاد داشته باشد، به همان اندازه بيشتر آن را به توانائىهاى شخصى نسبت خواهيم داد. |
حال، پاسخ به سؤال دوم را بررسى مىکنيم. وقتى پليس کسى را دستگير مىکند، انتظار مىرود که بتواند، با استفاده از فنون خاصى که دارد، او را آرام کند و در اختيار خود بگيرد نه اين که به سوى متهم بىدفاع و غيرمسلح تيراندازى کند. اگر گفتهٔ پليس در مورد خودبهخود شليک شدن اسلحه را قبول نکنيم، در آن صورت رفتار او را به ماهيت (شخصيت) او نسبت خواهيم داد، زيرا اين رفتار با انتظارهائى که از محافظان امنيت داريم مطابقت نمىکند. |
براى پاسخگوئى به سؤال سوم، به رفتارهاى متفاوت ديگرى که پليس مىتوانست انجام دهد، فکر مىکنيم. آيا پليس، به جاى تيراندازي، مىتوانست به دنبال متهم بدود، او را بگيرد و با زور بازو بر او مسلط شود؟ يا حتيٰ، پيش از آنکه به متهم امکان فرار بدهد، مىتوانست از همکاران خود تقاضاى کمک کند؟ اگر پاسخ اين دو سؤال مثبت باشد، در آن صورت اين سؤال مطرح خواهد شد که آيا تيراندازى براى پليس نتايجى به بار مىآورد که دو مورد ديگر به بار نمىآورد؟ حال مىتوان به اين فکر افتاد که آيا پليس به دنبال بهانه مىگردد تا متهم را به قتل برساند؟ اما پليس بارها اظهار مىدارد که قصد کشتن متهم را نداشت. |
شيوهٔ پردازش اطلاعات مربوط به ديگران، در اکثر مواقع، به زمانى که در اختيار داريم وابسته است. هر اندازه بيشتر وقت داشته باشيم، به همان اندازه بيشتر به منابع شناختى خود مراجعه خواهيم کرد و در نتيجه اطلاعات را عميقتر مورد بررسى قرار خواهيم داد. براى استنتاج توانائىهاى شخص از روى رفتار او، سه مرحله لازم است. در مرحلهٔ اول، رفتار مورد مشاهده را شناسائى مىکنيم، يعنى آن را طبقهبندى مىکنيم. بهعنوان مثال، خود به آبانداختن را - براى نجات کسى که در حال غرق شدن است - رفتار جسورانه تفسير مىکنيم. در درجهٔ دوم، هدف را مشخص مىکنيم، يعنى نتيجه مىگيريم که نجاتدهنده آدم شجاعى است. اين دو مرحله خيلى سريع طى مىشود. مرحلهٔ سوم، زمان زيادترى ايجاب مىکند. زيرا، در اين مرحله بايد اطلاعاتى را در نظر بگيريم که مىتوانند ما را در جهت تصحيح نتيجهگيرىهاى حاصل از مرحلهٔ دوم سوق دهند. بنابراين، کسى که خود را به آب مىاندازد، اگر شنا بلد نباشد، در نظر ما آدم شجاعى نخواهد بود بلکه فردى بىفکر خواهد بود. |
خوب، وقتى مىتوانيم، تنها با مشاهدهٔ يک رفتار، دربارهٔ ديگران نتيجهگيرى کنيم، به هنگام مشاهدهٔ رفتارهاى متعدد او چگونه عمل خواهيم کرد؟ |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست