|
|
|
به انحرافى گفته مىشود که فرد هنجارشکن هنوز 'برچسب' نخورده و خود را منحرف نمىداند. اينگونه کجروى گاه و بيگاه پيش مىآيد، موقتى است، هميشه تکرار نمىشود و مردم هنوز به فرد خاطى برچسب انحراف ندادهاند و براى او احترام قائل هستند.
|
|
مثال:
|
فردى که گاه از مغازهاى دزدى مىکند يا با اتومبيل از چراغ قرمز عبور مىکند، در واقع به نخستين صورت انحراف دچار است.
|
|
|
به رفتار انحرافآميزى گفته مىشود که فرد متجاوز 'برچسب' خورده باشد و او نيز خود را 'کجرو' بداند. در واقع، اولياى امور بر او برچسب انحرافزده باشند و فرد نيز 'پايگاه منحرف بودن' را پذيرفته باشد.
|
|
مثال:
|
آدمکشان، دزدان حرفهاي، معتادان، الکليستها و ... که پيوسته رفتار ناسازگار با هنجارهاى جامعه دارند. منحرف بهصورت دومين بهشمار مىآيند و جامعه نمىتواند رفتار آنها را تحمل کند سعى مىکند آنها را با مجازاتهاى گوناگون مانند نگهدارى در زندان يا بيمارستانهاى ترک اعتياد وادار کند تا خود را با هنجارهاى جامعه انطباق دهند.
|
|
|
شخصى که به تنهائى از هنجارهاى اجتماعى منحرف مىشود و آنها را نپذيرد و اجراء نکند، کجروى فردى ناميده مىشود. يک منحرف فردي، تنها از معيارها و مقررات مطلوب خودش پيروى مىکند و به تنهائى دست به رفتار انحرافآميز مىزند.
|
|
مثال:
|
دزدى که به تنهائى دست به سرقت مىزند و حتى ممکن است در حين دزدي، کسى را نيز به قتل برساند.
|
|
|
گروهى از افراد که بهصورت دستهجمعي، برخلاف هنجارهاى پذيرفته شدهٔ فرهنگى جامعه عمل مىکنند. 'کجروى گروهي' را مرتکب مىشوند. کجروى گروهى معمولاً در داخل 'خردهفرهنگ کجرو' جامعه انجام مىگيرد.
|
|
خردهفرهنگ منحرف، گروهى از کجروان را در بر مىگيرد که شيوهٔ زندگى يکسانى دارند و پيوسته با يکديگر در تماس هستند. ياريگر هم هستند، و ضمن شرکت در فعاليتى که جامعهٔ بزرگتر آن را انحرافآميز مىخواند به خرده فرهنگ آن وفادار هستند، آنان در مواقع ضرورى پشتيبان و حامى يکديگر هستند و براى ارتکاب رفتارهاى خلاف، تسهيلاتى را براى هم فراهم مىآورند.
|
|
مثال:
|
روسپيان، همجنسبازان، معتادان، دستههاى تبهکار، جيببرهاى حرفهاى نمونهاى از اين خردهفرهنگها را تشکيل مىدهند. خردهفرهنگهاى کجرو با حمايت از اعضاء گروه خود در برابر جامعه بزرگتر و تائيد رفتار و حرمت قائل شدن و نيز با آموزش دادن به آنان که چگونه بدون دستگيرى مرتکب رفتارهاى خلاف شوند، اعضاء را يارى مىرسانند و تا حد توان در حل مسائل آنان در امر انطباق با شيوههاى زندگى متفاوت گروه به اعضاء آنها کمک مىکنند.
|
|
کجروى فقط به رفتار فردى اشاره نمىکند؛ بلکه به فعاليتهاى گروهها نير مربوط مىشود. يک نمونهٔ برجسته در اين زمينه، فرقهٔ 'هاراکريشنا' است؛ گروهى مذهبى که اعتقادات و شيوهٔ زندگى او با عقايد و شيوهٔ زندگى اکثريت مردمى که در بريتانيا زندگى مىکنند، کاملاً متفاوت است. اين فرقه در سال ۱۹۶۵ يعنى زمانى که 'سريل پرابهوپادا' از هند آمد تا پيام هشيارى کريشنا را در غرب رواج دهد، دائر گرديد. پرابهوپادا پيام خود را بهويژه متوجه جوانانى ساخت که مواد مخدر استعمال مىکردند و اعلام کرد که شخص مىتواند با پيروى از تعليمات او همواره نشئه بماند، و سعادت ابدى را کشف کند.
|
|
هاراکريشناها با رقصيدن و آواز خواندن در خيابانها براى بسيارى بهصورت منظرهاى آشنا درآمده بودند. بيشتر مردم آنها را تحمل مىکردند، اگرچه عقايد آنها عجيب و غريب به نظر مىرسيد.
|
|
فرقه هاراکريشنا نمونهاى از يک خردهفرهنگ کجرو را نشان مىدهد، اگرچه تعداد آنها امروز کاهش يافته است، اما توانستهاند نسبتاً به آسانى در جامعهٔ بزرگتر باقى بمانند. سازمان آنها ثروتمند است، و منابع مالى آن از هدايائى تأمين مىگردد که توسط اعضا و هواداران داده مىشود. (گيدينگز، ۱۳۱:۱۳۷۴)
|