|
|
اگر رفتارى ندانسته و از روى ناآگاهى و احتمالاً نينديشيده از فردى سرزند که با هنجارهاى جامعه منافات داشته باشد، اين نوع کجروى را 'ناآگاهانه' مىگويند. چنانچه کودکان و ديوانگان مرتکب خلافى شوند، جامعه از آن چشمپوشى مىکند و آنان را مورد مجازات قرار نمىدهد؛ زيرا چنين استنباط مىکند که کجروى آنان از روى ناآگاهي، ندانسته و ناخواسته صورت گرفته است.
|
|
بهطور کلي، يکى از هدفهاى عمدهٔ هر نظام آموزشى اجتماعى کردن (جامعهپذيري) افراد جامعه است. جامعهپذيري، يعنى همسازى و همنوائى با ارزشها و هنجارها و نگرشهاى اجتماعي. در مواردي، در قوانين اسلامى 'تکليف شدن' معادل با جامعهپذيرى است و پيش از اين دوره را بايد حد غيراجتماعى ناميد؛ زيرا اگر کودکى که هنوز به سن تکليف نرسيده است، مرتکب رفتار خلافى شود جامعه کجروى او را ناآگاهانه دانسته و با او مدارا مىشود و از مجازات او خوددارى مىگردد. اين امر نه تنها در مورد کودکان صادق است؛ بلکه ديوانگان و بيماران روانى نيز تابع چنين حکمى هستند.
|
|
|
هرگاه فردى يا افرادى دانسته و از روى آگاهى و براساس نظام ارزشى ويژهٔ خود به اعمالى برخلاف ارزشها و هنجارهاى جامعه دست بزنند. چنين کجروى را آگاهانه نامند. يکى از ملاکهاى آگاهانه يا غيرآگاهانه بودن کجروى اجتماعى 'عاملين' آن مىباشند. هر چند ممکن است انحرافى واقعاً ناآگاهانه بوده باشد، اما وقتى استنباط جامعه از آن 'آگاهانه' باشد و به فرد 'برچسبي' داده شود که پيش از اين نداشته است؛ اينگونه کجروى را آگاهانه مىنامند و نسبت به مجازات او اقدام مىکنند.
|
|
در سال ۱۹۹۵ در آمريکا، دختر ۱۷ سالهاى همکلاس خود را با چاقو کشت و قاضى او را به حبس ابد بدون استفاده از عفو مشروط محکوم کرد. قاضى در تائيد قضاوت خود، اظهار عقيده کرد که قتل با تصميمگيرى قبلى و همراه با قساوت انجام شده و اين يک عمل بزرگسالانه و آگاهانه است و نمىتوان کمى سن را ملاک تخفيف مجازات قرار داد.
|
|
در انگلستان هيئت منصفه دو کودک ۹ و ۱۰ ساله را که يکى از رفقاى خود را کشته بودند به اعدام محکوم کرد؛ زيرا هيئت مزبور قانع شده بود که چون اين دو کودک بعد از کشتن بىرحمانه دوست خود، جسد را مخفى کرده و بهعلاوه براى فرار از مجازات، خود را از انظار عموم مخفى نمودهاند و بهعبارت ديگر به قوه تمييز و از روى آگاهي، خيانت خود را انجام دادهاند. بنابراين سزاوار مجازات اعدام مىباشند (شامبياتي، ۲۸:۱۳۷۱).
|
|
|
هنجارهاى اجتماعى و فرهنگى هيچگاه بهطور کامل و مو به مو مراعات نمىشوند و همواره مقدارى انحراف از الگوى ايدهآل فرهنگى وجود دارد که چنين انحرافى را 'کجروى طبيعي' مىگويند.
|
|
بهطور کلي، رفتارهاى ما در جامعه در برابر دو دسته عوامل متضاد هم قرار دارد: اول طبيعت فردى و دوم فرهنگ جامعه. اين دو نه هيچگاه صد در صد يکى مىشود و نه هيچگاه صد در صد مقابل هم قرار مىگيرند. در نتيجه، رفتار ما در جامعه مطابق هيچ کدام از آنها نيست. بهعبارت ديگر، فرد بهعنوان عضو جامعه، در حالىکه هميشه يک مقدار محروميت و سرکوبى تمايلات شخصى را مىپذيرد، همانطور هم همواره مقدارى از هنجارها و الگوهاى فرهنگى جامعه خود فاصله مىگيرد که همين حالت دوم را 'انحراف طبيعي' مىنامند.
|
|
|
چناچه فرد يا گروهى با اطلاع و آگاهى کامل از ارزشها و هنجارهاى جامعهٔ خودي، ارزشها و هنجارهاى نوئى بيافريند که برتر از قبلى باشد و جامعه را به سوى پيشرفت و تعالى سوق دهد، چنين انحرافى را 'کجروى سازنده' مىگويند زيرا اگر جامعهاى همواره الگوهاى فرهنگى خود را موبهمو اجراء مىکرد، فرهنگ و تمدن بشرى ايستا مىماند.
|
|
کجروىهاى سازنده يا مثبت ممکن است در تمام جنبههاى زندگى اجتماعى اعم از سياسي، نظامي، فرهنگي، ديني، اقتصادى و ... پديد آيد. چنانکه در شرح حال پيامبران و مردان بزرگ تاريخ آمده است که همهٔ آنها از بزرگترين 'کجروان' جامعهٔ زمان بودهاند. مثلاً مقدسان در نظام ارزشهاى ديني، قهرمانان در نظام جنگي، رهبران در نظام سياسي، هنرمندان در نظام هنري، مديران و رئيسان کارخانهها در نظام توليدى در پى نوآورىهائى بر مىآيند و با کارهاى خارقالعاده خود نظام ارزشى نوئى را به جامعه ارزانى مىدارند. انقلابها، جنبشها، نهضتها و نوآورىهاى بزرگ همه نمونههائى از انحراف سازنده هستند.
|
|
در شرح حال پيامبران و مردان بزرگ آمده است که آنان با ارائه نوآورىهاى خود، مرارتها و ناراحتىهاى بسيارى را به جان خريدهاند. چنانکه عيسى (ع) را به صليب کشيدند، گاليله را به زندان محکوم کردند؛ زيرا هريک از آنها بهنوعى از هنجارهاى جامعهٔ خود منحرف شده بودند. به قول احمد سروش شاعر متوفى معاصر:
|
|
|
خوانده باشى شرح حال انبياء |
|
خوب مىدانى ملال انبياء |
|
|
قصهاى از آتش سوزان شنو |
|
از صليب و قتل و از زندان شنو
|
|
|
آن يکى را ره بر پيکر زنند |
|
ديگرى در کام شير نرنهند |
|
|
غيررنج و زحمت و خونين دلى |
|
کو نبى را از رسالت حاصلي؟ |
|
|
|