پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
انسانشناسی و زبانشناسی
انسان بهعلت وضع حلقوم و عضلات زبان و ساير اعضاء خود نظير حيوانات ديگر مىتواند صداهائى را از حلق خارج سازد که اصطلاحاً آن را 'اصوات مبين و روشن' گويند. رشد مغز بشر سبب شده است که انسان بتواند براى اصواب معانى و مفاهيم خاصى را وضع کند و کلمات و الفاظ را بسازد تا راهنماى مناسبى براى فعاليتهاى انسانى محسوب گردد. فرض تعيين جايگاه و محلى در مغر انسان براى تکلم سبب انجام دادن تحقيقات و مطالعات فيزيکى براى کشف چنين مرکزى شده است و دانسته شد که در جمجمه افراد بشر، حتى قديمىترين آنها، برآمدگى مخصوص در مغز وجود دارد لذا بهنظر مىرسد که سخن گفتن مانند ابزارسازى از قديمىترين خصوصيات انسان بوده است. بهنظر پيروان مکتب تکامل قائم بودن انسان براساس قوانين فيزيکى و طبيعى از جمله 'کشش متقابل اجسام' اين برترى را داشته که صورت کوتاهتر و استخوان فک پائين از لحاظ حجم و شکل ماهيچه ظريفتر گردد و در نتيجه شکل ماهيچهبندى اندامهائى چون لبها، زبان، سقف دهان، حلق و حنجره براى آواها و تلفظ واجها و تکواژها متناسب گردد. به اين ترتيب توانائى بالقوه در انسانها سبب شده است که آنها اصوات گوناگونى ايجاد کنند که براى خود آنها قابل درک خواهد بود. |
آواز پرندگان و صداى گوسفندان ممکن است براى آنها معنىدار باشند همين صداها و نشانهها هستند که با شنيدن آنها پرندگان يا ديگر حيوانات تغيير و وضعيت مىدهند. الفاظ و کلمات و اصوات در انسان همين نقش را ايفاء مىکنند. با اين تفاوت که در انسان از دقت و تفسير بيشترى برخوردار هستند ميمونهاى آدمنما بهراحتى مىتوانند رابطهٔ بين کلمات و مفاهيم آن را درک کنند و به سخن ديگر اشياء و اسامى را بشناسند، و دستورهاى مربيان خود را انجام دهند. ولى از هيچ راه نمىتوان آنها را به تقليد اصوات وادار کرد (رالف لينتون، سير تمدن). |
با استفاده از کلمه و لفظ انسان مىتواند درباره هر يک شيء مانند: |
نوع کلى و عمومى اشياء فکر کند و سخن بگويد در صورتىکه هرگز ميمونى نخواهد توانست از تجسم شکل ميوه معينى در حالت خاص تجاوز کند به همين دليل است که مىگويند 'زبان موجب آزادى انسان از قيد ذاتى بوده است' (گوردون چايلد، سير تاريخ). |
ويل دورانت مىنويسد: |
'انسانيت انسان با کلام و کلمه آغاز شده است اگر اين صداهاى عجيب و غريب که به آنها اسم عام مىگوئيم نبود فکر انسان منحصر به اشياء و آزمايشهاى جزئى مىگرديد. انسان مىتواند آنها را بهخاطر بسپارد يا از راه حواس و بهخصوص از راه ديدن، آنها را درک کند. اگر الفاظ نمايندهٔ کليات نبود ما مىتوانستيم اين مرد يا آن مرد را مورد تفکر قرار دهيم ولى هرگز نمىتوانستيم مفهوم انسان کلى را درک کنيم زيرا چشم ما افراد انسانى را مىبيند و نه انسان کلى را' . |
فقط انسان است که از اين توانائى برخوردار است که مىتواند افکار مجرد و مفاهيم کلى را به ديگران انتقال دهد. |
علائمى که انسان، براى اين منظور بهکار مىبرد نشانهها و علائم لفظى هستند که با آن سخن مىگويد و منشاء اصلى آن قوه ناطقه انسان است. اما اين بدان معنا نيست که تنها از طريق لفظ و سخن است که مىتوان با ديگران ارتباط برقرار کرد. بلکه علائم و نشانههاى غيرلفظى نيز اين ارتباط را برقرار مىکند. اما بايد اين علائم مورد استفاده براى طرفين هم ارزش باشد. |
زبانهاى ابتدائى بيشتر به لغات حسى و جزئى مربوط مىشوند، و از واژگان و مفاهيمى که کليات و مجردات را نشان مىدهند کمتر اثرى وجود دارد. بوميان استراليائى براى دم سگ يک واژه و دم اسب واژهٔ ديگرى دارند و واژهاى ندارند که مفهوم کلى دم را شامل شود. مردم تاسمانى براى هر درخت اسم خاصى دارند. عربها براى شتر الفاظ مختلف دارند که هر لفظ معرف يک نوع خاص از اين حيوان است. |
مطالعه در زبان جوامع ابتدائى نمىتواند مبنا و منشاء زبان را براى ما کاملاً روشن سازد زيار بيشتر آنها، از لحاظ قواعد و دستورهائى که ما به آن صرف و نحو مىگوئيم، حتى از زبانهاى برخى از جوامع متمدن امروزى پيچيدهتر هستند، از اينرو چنين بهنظر مىرسد که بيشتر زبانها در جريان سير تکامل و نمو خود از قواعد پيچيدهاى برخوردار شدهاند که بعضى از مردم از بهکارگيرى درست آن درماندند و نتوانستند قواعد آن را رعايت کنند. در ميان جوامع ابتدائى زبان به يک مقوله ماوراءالطبيعى و هديهاى آسمانى و مقدس تلقى مىشود. به همين دليل است که آنها با استفاده از کلمات به ساختن فرمولهاى جادوئى پرداختند. جالب است بدانيم که هراندازه کلمات مورد استفاده در اين نسخههاى جادوئى پيچيدهتر و بىمعنىتر بودهاند از قدسيت و اهميت بيشترى برخوردار بودهاند. |
بهطور کلى اساس قوه گويائى انسان بر پايه الفاظ گذاشته شده است و از راه تقليد حاصل مىشود و مهمتر اينکه در ميان انواع مختلف پستانداران، فقط انسان از اين توانائى برخوردار است. بدين ترتيب انسان از حيث توانائى تقليد کردن اصوات در ميان همه موجودات زنده يگانه است. به گمان ويل دورانت شايد نخستين کلماتى که انسان به آنها پى برده فريادهائى مانند صداهاى حيوانات بوده است. پس از آن نوبت به کلماتى رسيده که همواره با اشاره براى نشان دادن جهت به کار برده مىشده است. سپس اصوات تقليدى جاى آن را گرفته است؛ مانند خرخر کردن، خشخش کردن، تقتق کردن و غيره. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست