سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

قصد سرم داری خنجر به مشت


قصد سرم داری خنجر به مشت    خوشتر از این نیز توانیم کشت
برگ گل از لطف تو نرمی بیافت    بر مثل خار چرایی درشت
تیغ زدی بر سرم ای آفتاب    تا شدم از تیغ تو من گرم پشت
تیغ حجابست رها کن حجاب    بر رخ من گرم بزن یک دو مشت
وصف طلاق زن همسایه کرد    گفت به خاری زن خود هشت هشت
گفت چرا هشت جوابش بداد    در عوض زشت بدان قحبه رشت
بهر طلاقست امل کو چو مار    حبس حطامست و کند خشت خشت
آتش در مال زن و در حطام    تا برهی ز آتش وز زاردشت
بس کن و کم گوی سخن کم نویس    بس بودت دفتر جان سر نوشت


همچنین مشاهده کنید