|
|
شهر فسا که در گذشته به آن پسه يا پسا مىگفتند ، از شهرهاى قديمى خطهٔ پارس است. اين شهر ، به گفتهٔ برخى از مورخان ، در قديم «پارساگرد» نام داشت و در الواحِ گلى تختجمشيد به نام پشى يا باشىها نوشته شده است. نام پسه به تدريج به پسا تبديل شد و اعراب آن را فسا ناميدند.
شهر فسا در قرن چهارم هجرى دومين شهر مهم ولايت دارابگرد بوده و از حيث بزرگى با شيراز برابرى مىکرد.
|
|
|
فيروزآباد کنونى را در عهد باستان «اردشير کوره» و «شهر گور» مىناميدند. که معرب آن «جور» است. اين شهر در عهد شاهنشاهى ساسانى و در سدههاى نخستين اسلام ، مرکز کورهٔ اردشير و يکى از پنج ناحيهٔ معروف پارس بود. بناى اين شهر را ، به عهد اردشير ، بنيادگذار شاهنشاهى ساسانى نيز نسبت دادهاند. گفته مىشود نام کنونى اين شهر از نام «فيروز» نياى انوشيروان گرفته شده است. وى در زمان خود بناهايى در فيروزآباد احداث کرده بود. در گذشته ، راه شيراز به بندر باستانى سيراف از همين شهر مىگذشت.
فيروزآباد پس از جلگه مرودشت ، استخر و بيشاپور کازرون ، از نقاط باستانى فارس و کشور ايران است که آثار و نقوش بر جاى مانده از دوران گذشته در آن ، از آثار گرانبهاى ادوار باستانى ايران محسوب مىشوند.
آثار تاريخى بسيار مهمى از اردشير بابکان و فرزندش شاپور اول در نزديکى اين شهر وجود دارد که برخى از آنها همطراز با آثار تختجمشيد ارزيابى شدهاند.
|
|
|
کازرون از توابع شهر شاپور بود و در ابتداى آن قرار داشت. شهر شاپور در بيست کيلومترى شمال غربى کازرون فعلى واقع شده بود. بعد از خرابى شهر شاپور ، فيروز پسر بهرام ساسانى ، آن را مجدداً آباد کرد و بر اهميت آن افزود. اين شهر ، در زمان قباد ، آبادتر و بزرگتر شد. کازرون در ابتدا از سه قريهٔ نورد ، راهيان و دريس تشکيل مىشد و روى هم به بلدالعتيق معروف بود. اما در اواخر قرن چهارم هجرى ، آن را کازرون ناميدند ، نام اين شهر از لغت گازر و گازرون گرفته شده است ، زيرا شغل مردم آن اين بود که پس از شستن کتان ، پارچهاى به نام توز مىبافتند.
|
|
|
سرزمين لار از زمان ساسانيان با احداث آتشکدهاى مورد توجه بود. از اواخر قرن هشتم ، لار مرکز ضرب سکه بود و سکه آن به لاربن در سواحل خليجفارس و هند رواج داشت.
در سال ۷۹۹ هـ.ق سربازان محمد سلطان نوهٔ اميرتيمور ، لار ، جهرم و نواحى شرقى فارس را تاراج کردند. آخرين شاهزادهٔ لار به نام ميرزا اعلاءالملک مشهور به شاه ابراهيم خان که دعوى استقلال داشت ، در سال ۱۰۱۰ هـ.ق توسط اللّهوردىخان حاکم فارس سرکوب شد. اللّهوردىخان او را نزد شاهعباس اول که در اين زمان در بلخ اقامت داشت فرستاد و در همان محل درگذشت. برخىها ، وجه تسميهٔ اين شهر را به «لار» که اسب پسر گرگين بود ، منسوب مىکنند.
|
|
|
کاوشهاى علمى و گمانهزنىهايى که در تپههاى مختلف جلگهٔ مرودشت انجام گرفته است نشان مىدهد که هزاران سال پيش از آنکه داريوش کبير ، تپهٔ سنگى را بر دامان کوه رحمت براى احداث کاخهاى بزرگ خود انتخاب کند ، اقوامى متمدن در دشت وسيع آن مىزيستهاند. آثار بر جاى مانده از قبيل ظروف سفالى منقوش يا ساده و اسباب و وسائل زندگى آن دوره مؤيد اين نکتهاند.
ويرانههاى استخر و تختجمشيد در مرودشت ، بخشى از تاريخ اين شهر را به نمايش مىگذارند. آثار تاريخى باقىمانده از اين شهرستان ، علاوه بر آثارى از دوران هخامنشى ، دورههاى اسلامى را هم در بر مىگيرد.
|
|
|
ممسنى را «شولستان» نيز خواندهاند که به معناى سرزمين شولهاست. شولها يکى از طوايف سابق لرستان بودند که بعد از استقرار در اين ناحيه ، به اين نام مشهور شدند.
مرکز ولايتى که ممسنى در آن قرار داشت ، شهر شاهپور در چند کيلومترى کازرون بود که نوشتهاند در زمان تزلزل حکومت ساسانيان ، به وسيلهٔ ابوسعيد کازرونى شبانکاره با خاک يکسان شد. ولى در زمان حکومت سلجوقيان دوباره تعمير و بازسازى شد و رونق گذشته خود را بازيافت.
|
|
|
آثار به دست آمده از غارهاى حوالى درياچهٔ بختگان نشانگر قدمت تمدن در اين ناحيه است. نىريز در زمان هخامنشيان يکى از مراکز مهم سلاحسازى بود و نام نىريز احتمالاً از نيزهريز گرفته شده است. در الواح گِلى تختجمشيد ، نام ناريزى را منطبق با نىريز دانستهاند. در اين شهر يکى از قديمىترين و مهمترين بناهاى قرن چهارم هـ.ق يعنى مسجد جامع قرار گرفته که گفته مىشود آتشکدهاى بود که پس از ظهور اسلام به مسجد تبديل شده است.
اما تاريخ قديمى مسجد ۳۶۳ هجرى قمرى است و به گفته مقدسى ، بناى اصلى آن متعلق به سال ۳۴۰ هـ.ق است که از آثار دورهٔ سلسلهٔ آلبويه به شمار مىرود. اين منطقه در زمان داريوش اول از شهرهاى آباد و پرجمعيت فارس بود. ناريزى به معناى کارگاه اسلحهسازى است. در آن زمان بيش از ۷۰۰ کارگاه نيزه ، شمشير و زرهسازى در آن وجود داشت و در واقع مرکز توليد سلاح و اسلحه خانهٔ داريوش بوده است.
شهر نىريز از زمان هخامنشيان تا به حال ، سه بار دستخوش تهاجم ، سيل و عوامل طبيعى قرار گرفته و براى بار چهارم در محل فعلى بنا شده است.
|