تحقیقات طولی دربارهٔ افراد نشان میدهد که خصوصیات شخصیت از همسانی قابل توجهی برخوردار هستند. در پژوهش گستردهای بیش از ۱۰۰ آزمودنی طی ۳۵ سال پیگیری شدند. این آزمونیها را وقتی دانشآموز دورهٔ راهنمائی بودند روانشناسان به کمک یک روش درجهبندی میزان شده از لحاظ چند ویژگی شخصیتی ارزیابی کردند. سپس همان آزمودنیها در دورهٔ دبیرستان و بعد در سالهای میانهٔ سی سالگی و در سالهای میانهٔ چهل سالگی نیز درجهبندی شدند، به این ترتیب که هر بار یک دسته آزمایشگر تازه درجهبندی را انجام دادند. در فاصله سه سالهٔ دورهٔ راهنمائی تا دورهٔ دبیرستان ۵۸ درصد از متغیرهای شخصیت همبستگی آماری مثبت و معنیداری داشتند. طی سیسال، بین دورهٔ راهنمائی تا اواسط چهل سالگی آزمودنیها، ۳۱ درصد ویژگیها همبستگی معنیداری با یکدیگر داشتند. در جدول همسانی شخصیت آن دسته از ویژگیهای شخصیت دیده میشود که طی فاصلههای مزبور بیشترین همسانی را داشتند (بلاک - Block ،۱۹۷۱،۱۹۸۱).
این تحقیق نشان میدهد که مشاهدهگران ورزیدهای که فردی را مورد مطالعه قرار میدهند در درازمدت در وی همسانی شخصیت مییابند. مردم نیز وقتی به خودشان نگاه میکنند و لااقل وقتی به بزرگسالی میرسند میبینند که در درازمدت دارای همسانی شخصیت هستند. نمرههائی از پرسشنامهٔ روانشناختی کالیفرنیا که در دو نوبت به فاصلهٔ ده سال بهدست آمد (در مورد یک گروه ۳۰ ـ ۴۰ ساله و یک گروه ۴۰ ـ ۵۰ ساله) نشانگر وجود همسانی در مورد بسیاری از صفات شخصیتی بود (بلاک، ۱۹۷۷).
ثبات (stability) و تغییر
گرچه برخی افراد در سراسر زندگی ویژگیهای شخصیتی استواری نشان میدهند با این حال شخصیت عدهٔ دیگری نیز دستخوش تغییرات چشمگیری میشود. در زمانهٔ حاضر با تغییرات سریع اجتماعی و فنی بسیاری از مردم با تعارض بین حفظ هویت خود (همسان ماندن) و تحقق کامل استعدادها (وارسی نقشها و رفتارهای جدید) درگیر میشوند. رشد شخصیت، هم مستلزم ثبات و هم مستلزم تغییر است.
گرچه تغییرات شخصیت در سراسر زندگی میتواند روی دهد لیکن احتمال این تغییرات در نوجوانی و اوایل بزرگسالی بیشتر است. مطالعات طولی که بلاک انجام داد نشان میدهد که طی دورههای سنی مورد مطالعه تفاوتهای فردی چشمگیری در درجهٔٔ همسانی شخصیت دیده میشود. بعضیها در سنین بسیار پائین به ثبات شخصیت دست یافتند و در برخی دیگر در فاصلهٔ دورهٔ دبیرستان تا میانه بزرگسالی تغییرات چشمگیری صورت گرفت. بهطور کلی 'تغییرکنندگان' کسانی بودند که در دوران نوجوانی با خود و با ارزشهای اجتماعی احساس تعارض و تنش میکردند. برای مثال، مردهائی که شخصیتشان تغییر کرده بود در دورهٔ دبیرستان افرادی ناایمن، آسیبپذیر، بیهدف، رشدنایافته، و معطوف به فرهنگ همسالان خویش توصیف شده بودند. زنانی که تغییر کرده بودند در دورهٔ دبیرستان افرادی بودند عصیانگر که برای استقلال خود ارزش فراوانی قائل بودند و والدین خود را افرادی قدیمی میانگاشتند.
اما آنهائی که تغییر نکردند افرادی آرام و کارآمد بودند که بهراحتی هدفهائی را دنبال میکردند که در فرهنگ آنان ارزشمند شمرده میشد. این قبیل افراد خود را قبول داشتند و قادر بودند که نقشهای سنتی و ارزشهای فرهنگ خود را درونی سازند. مردهائی که تغییر نکرده بودند در دورههای قبل افرادی برخوردار از اعتمادبهنفس، رشدیافته، سازگار و سازنده وصف شده بودند. زنانی که تغییر نکرده بودند در گذشته پیوندهای مثبتی با والدین خود و بزرگسالان دیگر داشتند و بهعنوان افرادی سلطهپذیر، سازنده و پذیرای نقشهای جنسی سنتی توصیف شده بودند. بنابراین گرچه بیشک افراد به دلایل فردی و فراوانی تغییر میکنند، با این حال در مجموع میتوان چنین نتیجه گرفتن که برای زن با مرد تغییر کننده، زندگی چیزی جز تلاش و تقلا نبوده و او خود را مجبور به تغییر دیده است. در نظر کسانی که تغییر نکردند زندگی فرایند آرامتری بود.
جدول همسانی شخصیت
در این جدول برخی صفات شخصیت که طی سالهای بین دورهٔ راهنمائی تا بزرگسالی بیشترین همبستگی را داشتند آورده شده است. بر اساس این مقادیر همبستگی میتوان خصوصیات شخصیتی بزرگسالی را بر پایه درجهبندیهای سالهای قبل از آن پیشبینی نمود.
صفات مورد ارزیابی
مردها
میزان همبستگی ازدورهٔ راهنمائی تا دورهٔ دبیرستان
میزان همبستگی از دبیرستان تا بزرگسالی
بسیار قابل اعتماد و مسئولیتپذیر است.
۰/۵۸
۰/۵۳
کنترل کمتری بر نیازها و تکانههای خود دارد و نمیتواند ارضاء آنها را به تأخیز بیندازد.
۰/۵۷
۰/۸۹
در جهت شکست خود گام برمیدارد.
۰/۵۰
۰/۴۲
از ارزیابیها لذت میبرد؛ واکنشها هنرگرایانه دارد.
۰/۳۵
۰/۵۸
صفات مورد ارزیابی
زنها
میزان همبستگی ازدورهٔ راهنمائی تا دورهٔ دبیرستان
میزان همبستگی از دبیرستان تا بزرگسالی
اصولاً آدم سلطهپذیری است.
۰/۵۰
۰/۴۶
بر بودن با دیگران تأکید دارد؛ مردمآمیز است.
۰/۳۹
۰/۴۳
به عصیانگری و ناهمنوائی متمایل
است.
۰/۴۸
۰/۴۹
به مسائل فلسفی علاقهمند است (مانند مذهب، ارزشها، مفهوم زندگی).
۰/۴۵
۰/۴۲
تفاوتهای فردی در زمینهٔ همسانی
در اکثر تحقیقات مربوط به صفات شخصیت چنین فرض میشود که هر کسی را میتوان در قالب هر صفتی توصیف نمود. یعنی افراد فقط از لحاظ مقدار بهرهمندی از یک صفت با یکدیگر فرق دارند. باید توجه داشت که هر چند برخی افراد از لحاظ بعضی صفات همسانی دارند بهندرت میتوان فردی را یافت که در همهٔ صفات همسانی نشان دهد. وقتی از ما خواسته میشود شخصیت یکی از دوستان خود را توصیف کنیم ما چند صفتی را که در ذهنمان بارزترین است برمیگزینیم.
در مورد توصیف یک دوست دیگر مجموعه صفات دیگری را انتخاب میکنیم. احتمال دارد که در مورد هر فرد معین فقط در صفاتی که محور شخصیت او محسوب میشوند همسانی دیده شود.
در یک تحقیق از دانشجویان دانشگاه خواسته شد که تغییرات بین ـ موقعیتی خود را در یک سلسله صفات ارزیابی کنند (بم ـBem و آلن ـ Allen، ۱۹۷۴). دانشجویانی که خود را از لحاظ صفت معینی همسان میدانستند در موقعیتهای مختلف از همسانی بیشتری برخوردار بودند تا دانشجویانی که خود را در آن صفت متغیر میدانستند. برای مثال، دانشجویانی که گفته بودند از لحاظ رفتار دوستانه، همسانی دارند طبق شاخصهای مختلفی مانند درجهبندی والدین و همسالانشان و مشاهدات مستقیم در موقعیتهای مختلف روی هم رفته سطح همسانی از رفتار دوستانه نشان دادند (همبستگی بین ـ موقعیتی برابر با ۵۷/۰ بود). دانشجویانی که از لحاظ رفتار دوستانه خود را متغیر میدانستند، همسانی کمتری نشان دادند (همبستگی بین موقعیتی برابر با ۲۷/۰ بود).
اگر همانطور که این تحقیق نشان میدهد بین افراد از لحاظ همسانی در صفات مختلف تفاوتهائی وجود داشته باشد، در آن صورت در یک گروه تصادفی از آنان عدهای از لحاظ صفت معنی، مثلاً درستکاری، همسانی نشان خواهند داد و عدهای دیگر متغیر خواهند بود. در چنین معینی، مثلاً درستکاری، همسانی نشان خواهند داد و عدهای دیگر متغیر خواهند بود. در چنین گروه مخلوطی از افراد، کوشش برای اثبات وجود همسانی در موقعیتهای مختلف نتایج ناچیزی بهدست خواهد داد.
پژوهشهای بعدی نشان میدهد افرادی که همسانی رفتاری دارند در دو گرو قرار میگیرند: عدهای که در بسیاری از ابعاد رفتاری همسانی نشان میدهند (و در واقع ممکن است در آنان همسانی خود یک صفت باشد) و آنهائیکه فقط در یک یا دو صفت همسانی دارند (مثلاً در پرخاشگری و یا اجتماعی بودن). شواهد دیگری نیز حاکی از آن است که هر دو گروهی که رفتار همسان نشان میدهند به احساسات درونی خود توجه و آگاهی بیشتری دارند تا کسانیکه در رفتارشان همسانی ناچیزی وجود دارد (آندروود ـ Underwood و مور ـ Moore، ۱۹۸۱).
صفاتی با تعاریف بسیار گسترده. در اکثر پرسشنامههای شخصیت و مقیاسهای درجهبندی، صفات بهصورت بسیار کلی تعریف میشود. اما اگر بخواهیم رفتارها را به درستی پیشبینی نماییم بایستی تعاریف اختصاصیتری اختیار کنیم. مثلاً در تحقیق بم و آلن، پژوهشگران بر این فرض بودند که پاکیزگی شخصی یکی از عناصر صفت وظیفهشناسی است. لیکن نتایج نشان داد که در مورد اغلب دانشجویان نظافت اتاقهایشان با جنبههای دیگر وظیفهشناسی مانند انجام به موقع تکالیف درسی و یا به موقع حاضر شدن در کلاس و سر وعده آمدن ارتباطی ندارد. مثال دیگر اینکه اگر پرخاشگری را یک صفت منظور کنیم ممکن است بخواهیم بین پرخاشگری کلامی و پرخاشگری بدنی فرق قائل شویم. شواهدی نشان میدهد که این دو رفتار همبستگی زیادی با هم ندارند. جوانانی که با معلمان خود درشتی میکنند و یا به همسالان خود توهین روا میدارند اغلب همان کسانی نیستند که دعوا راه میاندازند (الویوس، ۱۹۷۹).