انديکاسيونهاى برداشتن قسمتهائى از کبد عبارتند از: تومورهاى بدخيم اوليه و ثانويه، تومورهاى خوشخيم، پارگىهاى تروماتيک، کيستها، و آبسهها. برداشتن حتى ۸۵-۸۰% از کبد طبيعى مغايرتى با ادامهٔ حيات ندارد. ممکن است پس از برداشتن قسمت وسيعى از کبد، عملکرد کبد براى چند هفته کاهش پيدا کند، ولى بهدليل ظرفيت ترميمى فوقالعادهٔ کبد، هپاتوسيتهاى فعال جديد، خيلى سريع ساخته مىشوند. طى ۲۴ ساعت پس از هپاتکتومى نسبي، تزايد سلولى فعال مىشود و تا زمان رسيدن به وزن اوليهٔ عضو ادامه پيدا مىکند. بخش مهمى از رژنراسيون طى ۱۰ روز انجام مىشود، و کل فرآيند طى ۴ تا ۵ هفته کامل مىشود. لوبهاى برداشتهشده به شکل قبلى ساخته نمىشوند، بلکه کبد با تشکيل لوبهاى جديد و بزرگشدن لبولهاى قبلى رشد مىکند.
ارزيابى قبل از عمل
از آنجائى که فعاليت کبد پس از برداشتهشدن قسمتهاى عمدهٔ آن کاهش مىيابد، بايد قبل از انجام چنين عملى وضعيت عملکرد کبد ارزيابى شود. سيروز يک کنتراانديکاسيون نسبى براى هپاتکتومى محسوب مىشود.
وسعت رزکسيون کبدى
برحسب آناتومى لوبها، رزکسيونهاى کبد به دو گروه قطعهاى و غيرقطعهاى تقسيم مىشود. رزکسيونهاى گوهاى و دبريدمان بافتهاى مرده مثالهائى از گروه دوم هستند. رزکسيونهاى لوبى عمده بايد براساس آناتومى عروقى قطعات برنامهريزى شوند.
سير بالينى پس از عمل
اگر ۵۰% يا بخش بيشترى از کبد برداشته شده باشد، بيمار طى يک يا دو هفته اول پس از عمل به مراقبت دقيق نياز دارد.
غلظت گلوکز بايد در دو روز اول، روزى دو بار اندازهگيرى شود و براى پيشگيرى از هيپوگليسمي، گلوکز ۵% يا ۱۰% بهصورت داخل وريدى تجويز شود. ممکن است غلظت آلبومين سرم افت کند. اگر سطح پرترومبين پائين بيايد، بايد ويتامين K داده شود. غلظتهاى پائين فيبرينوژن و فاکتور ۹ معمولاً خودبهخود بهبود مىيابند و به درمان خاصى نياز ندارند.
گاهى از اوقات چندين روز پس از برداشتن کبد، بيلىروبين سرم افزايش پيدا مىکند ولى معمولاً طى ۱ يا ۲ هفته به حد طبيعى باز مىگردد. آلکالن فسفاتاز معمولاً طبيعى باقى مىماند. AST و LDH سرم براى چند روز افزايش مىيابند و سپس به سطوح طبيعى باز مىگردند.
عوارض
تب بعد از عمل جراحى ممکن است از عوارض ريوى يا آبسهٔ اطراف کبد ناشى شده باشد، ولى در بسيارى از موارد علتى براى آن يافت نمىشود و اين دسته از بيماران بدون آنکه با مشکل ديگرى مواجه باشند بهبود مىيابند.
از آنجا که ميزان بروز زخمهاى ناشى از استرس در هپاتکتومى نسبى خيلى بالا است، بايد پس از عمل بهصورت روتين آنتاگونيستهاى رسپتور H2 براى پيشگيرى تجويز شوند. اگر بافت کبدى باقىمانده بيمار شده باشد و يا در حين عمل دچار ايسکمى طولانىمدت شده باشد، ممکن است به نارسائى کبد منتهى شود.
پيشآگهى
امروزه ميزان مرگ و مير هپاتکتومى انتخابى کمتر از ۵% است که آن هم عمدتاً به نارسائى کبدى پس از عمل، عفونت و يا بيمارىهاى همراه مربوط مىشود.