|
| چگونه به بهداشت روانی خود کمک کنیم
|
|
مشکلاتی که گریبانگیر آدمیان میشود بسیار گونهگون است و واقعاً نمیتوان هیچ رهنمود همگانی برای حفظ سلامت روانی ارائه کرد. با این حال، تجارب درمانگران چند پیشنهاد همگانی بهدست میدهد.
|
|
- احساسات خود را بپذیرید:
|
هیجانهای شدید ممکن است ایجاد اضطراب کنند. خشم، اندوه، ترس، احساس دست نیافتن به آرمانها یا هدفها همگی هیجانهای ناخوشایندی هستند که ممکن بخواهیم با انکار آنها از اضطراب در امان باشیم. گاهی برای اجتناب از احساس اضطراب ممکن است سعی کنیم در برابر موقعیتها برخوردی عاری از هیجان داشته باشیم. چنین برخوردی به یک نوع گسلش یا 'خونسردی' تصنعی میانجامد که خود میتواند چیز ویرانگری باشد. گاه نیز ممکن است بکوشیم هیجانها و عواطف خود را فرو بنشانیم که این خود سبب میشود که دیگر نتوانیم شادیها و غمهائی را که بخشی از ارتباطهای ما با آدمیان است چیزهائی طبیعی و بههنجار بدانیم.
|
|
در بسیاری از موقعیتها، بروز هیجانهای ناخوشایند را باید یک واکنش بههنجار به حساب آورد. هیچ علتی برای شرمگین شدن از احساس غربت با احساس ترس بههنگام یادگیری اسکی، یا احساس خشم نسبت به کسیکه به عهد خود وفا نکرده، وجود ندارد. این هیجانها طبیعی هستند و اذعان بهوجود آنها بهتر از انکار آنها است. هنگامیکه نتوان هیجانی را مستقیماً ابراز داشت (مثلاً شاید عاقلانه نباشد که سر رئیستان داد بزنید) برای رهائی از فشار روانی حاصل بهتر است راهی برای برونریزی آن هیجان پیدا کرد. پیادهروی طولانی، کوبیدن بر توپ تنیس، یا در میان گذاردن مسئله با یک دوست همدل میتواند خشم شما را فرو بنشاند. اگر فقط قبول کنید که احساس هیجان حق طبیعی شما است، در آنصورت وقتی راه بر ابراز مستقیم هیجانها بسته باشد حتماً میتوانید راههای غیرمستقیم برای ابراز آنها پیدا کنید.
|
|
- ببینید در چه زمینههائی آسیبپذیر هستید:
|
شناختن انواع موقعیتهائی که شما را خشمگین میکنند یا واکنش در شما برمیانگیزند میتواند شما را در برابر فشار روانی محافظت کند. شاید آدمهای معینی شما را خشمگین میکنند. میتوانید از آنان اجتناب کنید یا بکوشید به روشنی بفهمید که در آنان چه چیزی هست که شما را ناراحت میکند؛ شاید این اشخاص بسیار متعادل بهنظر میرسند و به خود اعتماد دارند، و همین در شما احساس ناایمنی ایجاد میکند وقتی میکوشید علت ناراحتی خود را به روشنی بشناسید ممکن است بتوانید موقعیت یاد شده را بهصورت تازهای ببینید. شاید در مواقعیکه مجبور هستید در برابر همدرسان خود سخن بگوئید یا مقالهای ارائه کنید به شدت مضطرب میشوید. در این حال نیز، یا میتوانید از اینگونه، موقعیتها اجتناب کنید یا اینکه در یک کلاس تمرین سخنرانی شرکت کنید و از این راه بر اعتماد به نفس خود بیفزائید (در بسیاری از دانشکدهها درسهائی داده میشود که هدف ویژه آنها آموزش کنترل اضطراب ناشی از سخنرانی است). بهجز اینها، میتوانید با دید دیگری به موقعیت نگاه کنید: بهجای این فکر که 'همه منتظر هستند دهان باز کنم تا از من ایراد بگیرند' میتوان به خود گفت 'همدرسانم به موضوع صحبت من علاقهمند هستند و نباید نگران باشم که ممکن است چند اشتباه از من سر بزند' .
|
|
بسیاری از مردم بهویژه وقتی احساس اضطراب میکنند که با فشار کار روبهرو باشند. با برنامهریزی و فاصلهگذاری دقیق بین کار و کوششهای خود میتوانید از احساس درماندگی در دقایق آخر کار جلوگیری کنید. هرگاه برای رسیدن به کلاسها یا سرقرارها عمداً وقت بیشتری اختصاص دهید - بیشتر از آنچه لازم میدانید - در اینصورت یکی از علل فشار روانی خود را از بین بردهاید.
|
|
- استعدادها و رغبتهای خود را بپرورانید:
|
کسانیکه بیحوصله و ناخشنود هستند بهندرت رغبتهای فراوانی دارند. امروزه در برنامههای دانشگاهها و جوامع محلی برای مردمانی از هر سن و سال فرصتهای تقریباً نامحدودی فراهم آمده تا استعدادهای خود را در بسیاری از زمینهها مانند ورزش و مهارتهای جسمانی، علایق تحصیلی، موسیقی، هنر، نمایش و انواع پیشهها بیازمایند. غالباً هر چه درباره یک موضوع بیشتر چیز بدانید آن موضوع و همراه با آن زندگی گیرائی بیشتری برای شما پیدا میکند. علاوه بر این، احساس شایستگی ناشی از دست یافتن به مهارتها نقش بسیار عمدهای در بالا بردن عزتنفس دارد. چنانکه پیش از این گفتیم افسردگی غالباً بر اثر کاهش فعالیتهای پاداشبخش بهوجود میآید.
|
|
- با دیگران روابط صمیمانه برقرار کنید:
|
هسته اصلی بیشتر اختلالهای عاطفی احساس انزوا و تنهائی است. ما آدمیان 'موجودات اجتماعی' هستیم و به پشتیبانی، آرامش و اطمینانخاطری که از جانب دیگران فراهم میشود نیاز داریم. هرگاه همه توجه خود را فقط به مشکلات خودتان معطوف کنید در اینصورت ممکن است گرفتار یک دلمشغولی ناسالم درباره خود شوید. از راه در میان نهادن نگرانیهای خود با دیگران غالباً میتوانید مشکلات خود را روشنتر ببینید. علاوه بر این، توجه و علاقه به رفاه و خشنودی مردمان دیگری که تنها و درگیر مشکلات هستند، میتوانید بر احساس ارزشمندی شما بیفزاید.
|
|
- به موقع از دیگران کمک بخواهید:
|
گرچه ممکن است این پیشنهادها بر سلامت عاطفی شما بیفزاید، اما توجه داشته باشید که در راه خودشناسی و خودیاری محدودیتهائی هم وجود دارد. برخی مشکلات را به تنهائی نمیتوان حل کرد. بهجز این، گرایش به خودفریبی نیز ممکن است سبب شود که ما نتوانیم مشکل خود را بهصورت عینی ببینیم و چهبسا که ما با همه راهحلهای احتمالی یک مشکل آشنا نباشیم.
|
|
وقتی احساس میکنید که در کار حل و فصل یک مشکل پیشرفتی ندارید، موقع آن فرا رسیده که درصدد یاریخواهی از متخصصانی مانند روانشناس مشاوره یا بالینی، روانپزشک یا درمانگران آموزشدیده دیگری برآئید. میل به کمک خواستن از دیگران خود نمودار پختگی عاطفی شخص است نه نشانه ضعف او. نباید چندان دست نگه داست تا احساس درماندگی دست دهد. معمولاً آنقدر صبر نمیکنید تا دندانهایتان لق شود و بعد به دندانپزشک مراجعه کنید. همینطور هم بهرهگیری از خدمات روانشناختی باید مانند مراجعه به دندانپزشک بهصورت یک عادت درآید.
|