حالت غيرالتهابي، دوطرفه، خوشخيم و منتشر ملتحمه است که با هيپرتروفى فوليکرلر (بهويژه در ملتحمه پلک تحتاني) مشخص مىشود. در کودکان شايعتر است. علائم جزئى مىباشد. التهاب يا هيپرتروفى پاپيلر وجود ندارد. درمان ندارد و ضايعات طى يک دورهٔ ۳-۲ ساله خود بهخود از بين مىرود. علت آن نامعلوم است؛ ولى شايد تظاهرى از هيپرتروفى عمومى آدنوئيد باشد.
بيمارى دو طرفه و قابل سرايت کودکان است و با تعداد زيادى فوليکول در ملتحمه پلکى مشخص مىشود. اگزودا و التهاب خفيفى وجود دارد. بيمارى در عرض ۲ سال بدون عارضه محدود مىشود.
روزاسهٔ چشمى
عارضه شايع آکنهٔ روزاسه مىباشد. در افراد با پوست روشن شايعتر است. بيمارى معمولاً بهصورت بلفاروکنژونکتيويت است؛ ولى گاهى قرنيه نيز تحت تأثير قرار مىگيرد. اغلب بلفاريت استافيلوکوکى نيز همراه بيمارى است. قسمت محيطى قرنيه ممکن است زخمى و واسکولاريزه شود. درمان شامل پرهيز از غذاهاى گرم و ادويهدار و مشروبات الکلى است. اين مواد موجب اتساع عروق صورت مىشوند. يک دورهٔ درمان با تتراسيکلين خوراکى اغلب مفيد است. بيمارى حالت مزمن و عودکننده دارد و پاسخ به درمان معمولاً خوب نيست اگر قرنيه گرفتار نشود، پيشآگهى بينائى خوب است.
پسوريازيس
معمولاً مناطقى از پوست که در معرض نور آفتاب نيستند، گرفتار مىسازد؛ ولى در ۱۰% موارد پوست پلکها درگير مىشوند. در مواردى کنژونکتيويت مزمن غيراختصاصى و بهندرت زخم و واسکولاريزاسيون قرنيه رخ مىدهد.
اريتم مولتى فورم ماژور (سندرم استونس - جانسون)
اريتم مولتى فورم ماژور بيمارى غشاهاى مخاطى و پوستى است و بهطور مشخص افراد جوان را درگير مىکند. کنژونکتيويت دوطرفه که اغلب همراه با غشاء است، تظاهر شايع بيمارى مىباشد. قرنيه بهطور ثانوى گرفتار مىشود و واسکولاريزاسيون و اسکار آن ممکن است بهطور جدى بينائى را کاهش دهد. حملهٔ حاد بيمارى حدود ۶ هفته طول مىکشد؛ ولى اسکار ملتحمه، کاهش اشک، انتروپيون و تريکيازيس ممکن است منجر به ناتوانى دراز مدت و اسکار پيشرونده قرنيه شوند. بهنظر مىرسد کورتيکو استروئيدهاى سيستميک سير بيمارى سيستميک را کوتاهتر کنند، ولى تأثيرى بر ضايعات چشمى نداشته باشند. احتمالاً استروئيدهاى موضعى مفيد نمىباشند عود بيمارى نادر است.
کراتوکنژونکتيويت ليمبوس فوقانى
کراتوکنژونکتيويت ليمبوس فوقانى که معمولاً دوطرفه و محدود به پلک فوقانى و قسمت فوقانى ليمبوس مىباشد. شکايت اصلى بيمار، سوزش و پرخونى چشم مىباشد. نشانهها عبارتند از: هيپرتروفى پلک فوقاني، کراتينيزاسيون ليمبوس فوقاني، کراتيت اپىتليال و ميکروپانوس فوقاني. رنگ آميزى رزبنگال تست تشخيصى مفيدى است. سلولهاى اپىتليال کراتينيزه و دبرىهاى موکوسي، رنگ را بهخود مىگيرند. در ۵۰% موارد، اين بيمارى همراه با عملکرد غيرطبيعى غده تيروئيد مىباشد. استفاده از نيترات نقره ۵/۰ يا ۱% بر روى ملتحمه پلک فوقانى و قرار گرفتن پلک بر روى قسمت فوقانى ليمبوس، موجب ريزش سلولهاى کراتينيزه و تسکين علائم به مدت ۶-۴ هفته مىشود. اين روش درمانى را مىتوان تکرار نمود. بيمارى عارضهاى ندارد و معمولاً سير ۴-۲ ساله دارد.
سندرم رايتر
ترياد تظاهرات آن عبارتند از: اورتريت غيراختصاصي، آرتريت و کنژونکتيويت يا ايريت. بيمارى در مردان شايعتر است. کنژونکتيويت از نوع پاپيلرى و دو طرفه است.
سندرم موکوکوتانئوس لنفنود (بيمارى کاوازاکى)
کنژونکتيويت يکى از ويژگىهاى تشخيصى بيمارى کاوازاکى است، که معمولاً شديد نمىباشد و تاکنون درگيرى قرنيه گزارش نشده است. بيمارى تقريباً بهطور انحصارى در کودکان قبل از سنين بلوغ روى مىدهد.