|
يقيناً مواقعى وجود دارد که کودک شما بهطور عمد اطلاعات را از شما پنهان مىکند. دروغ گفتن در ميان کودکان کوچک امرى معمول است، به ياد داشته باشيد، به هر حال بين دروغ گفتن بچهها و بزرگسالان تفاوت وجود دارد. بزرگسالى که دروغ مىگويد تمامى دلالتها و معانى اخلاقى و عملى چنين رفتارى را مىداند، در حالىکه در مورد بچهها هميشه نمىتوان چنين چيزى گفت. بنابراين وقتى فرزند شما را در حال دروغ گفتن مىبينيد، از خود واکنش تند نشان ندهيد. قبل از تنبيه وى دربارهٔ اينکه چرا او سعى کرده حقيقت را پنهان کند، فکر کنيد.
|
|
بيشتر دروغهاى دوران کودکى ناشى از ترس از برملاشدن مىباشد. اين احتمال نيز وجود دارد که فرزند شما بهطور عمد چنين کار اشتباهى را انجام ندهد، اما وقتى بفهمد که عمل او غيرقابل قبول بوده، غريزهٔ طبيعى او پنهان ساختن حقيقت مىباشد و اگر وحشت از تنبيه در او خيلى زياد باشد، بهسختى تلاش خواهد کرد تا دروغ خود را در مقابل بازجوئى شما حفظ کند. يک کودک کوچک توانائى مبهوتکنندهاى در پافشارى بر درست و دقيق خواندن گفتههاى خود از روىداد را دارد، حتى اگر شواهد موجود عليه وى باشد. مثلاً ممکن است متوجه شويد که اطراف دهان او آغشته به شکلات است، اما با اصرار فراوان هرگونه مسئوليت در مورد دستبرد به شيرينىها را انکار مىکند. حتى احتمال دارد هرچه بيشتر به او فشار بياوريد تا حقيقت را بگويد، او بيشتر به داستان اول خود بچسبد و آنقدر شما را گيج و آشفته کند که ندانيد به چه چيزى فکر مىکرديد. شيوهٔ ارتباط غيرکلامى او بهترين نشانه براى اين است که بدانيم آيا او حقيقت را مىگويد يا نه.
|
|
| نسبت به دروغگوئى چگونه واکنش نشان دهيم؟
|
|
اين از وظايف شما است که بدانيد در برابر دروغگوئى فرزند شما چگونه واکنش نشان دهيد، اما بهخاطر داشته باشيد که اگر واکنش شما افراطى باشد، در آينده از اينکه چيزى را پيش شما فاش سازد، بيشتر خواهد ترسيد و تلاش خواهد کرد تا بيشتر واقعيتهاى يک روى داد را از شما مخفى سازد.
|
|
البته ممکن است اين احساس به شما دست دهد که مجبور هستيد به طريقى او را تنبيه کنيد، و البته بايد به او بفهمانيد که چنين رفتارى بهسادگى قابل قبول نمىباشد. همچنين بايد بهخاطر داشته باشيد کودک کوچک شما آنگونه که شما دنيا را مىبينيد، نمىبيند. مثلاً مىدانيد کودکى که دائماً دروغ مىگويد، حتماً توسط همسالان و ديگر بزرگسالان طرد مىشود، چرا که هيچکس به يک دروغگو اعتماد نمىکند و احتمالاً از اينکه چنين اتفاقى براى فرزند شما بيفتد وحشت زده خواهيد شد. با تمام اين اوصاف، احتمال کمى وجود دارد که او چنين فکر کند. هرچه کودک شما بيشتر نگران گردد، دروغ گفتن بهعنوان يکى از روشهاى فورى خلاصى از مشکل بيشتر به کار برده خواهد شد.
|
|
به کودک خود بگوئيد که قادر به فهميدن دروغگوئى او هستيد، چرا که در چهرهٔ او پيدا است (حتى اگر قادر به چنين کارى نيستند، او باور خواهد کرد و اين عمل در آينده بهعنوان يک بازدارنده بهکار خواهد آمد). براى او کاملاً شرح دهيد که چرا دروغ گفتن عملى ناپسند است (بهطور مثال اينکه نمىدانيد چه وقت به او اعتماد کنيد و چه وقت نکنيد، اينکه دوستان او ديگر نمىخواهند با وى بازى کنند و غيره). او را تشويق کنيد هميشه حقيقت را بگويد، اگرچه ممکن است آنچه را مىگويد تأييد نکنيد. سعى کنيد از ايجاد فضاى رُعب و ترس خوددارى کنيد زيراکه وحشت از راستگوئى نسبت به وحشت از دروغگوئى وزن بيشترى دارد. بهعبارت ديگر دروغ گفتن هميشه اولين انتخاب کودک شما خواهد بود. اين پيام را بارها تکرار کنيد، مثلاً مىتوانيد بگوئيد 'هميشه از تو مىخواهم حقيقت را بگوئى حتى اگر اين احتمال وجود داشته باشد که من از تو عصبانى شوم. من هميشه اينرا به دروغگوئى ترجيح مىدهم' . دروغگوئى او را قاطعانه و معقول تنبيه کنيد، در حالىکه خود را مطمئن مىسازيد که هنوز مراقب او هستيد (و دوستش داريد.م). دامنهٔ تنبيه ممکن است از يک توبيخ کلامى سفت و سخت تا اجبار به خوابيدن زودتر از حد معمول باشد که بستگى دارد به شما و کودک شما. آنچه در ارتباط بين والد و فرزند يک خانواده مناسب است، ممکن است براى يک خانواده ديگر مناسب نباشد، لذا اجازه دهيد کودک شما بفهمد که حادثهٔ تمام شده، واقعاً تمام شده، مگر اينکه در آينده دوباره دروغگوئى را آغاز کند. بار ديگر که در يک موقعيت سخت و دشوار راستگوئى را حفظ کند، بيشترين محبت را در حق وى روا داريد، که بهترين روش تشويق و تقويت راستگوئى در آينده خواهد بود.
|
|
| زبان بدن و پنهانسازى عمدى
|
|
|
| در برقرارى تماس چشمى ناتوان است
|
|
ترس او از برملاشدن با اين حقيقت همراه است که چون غالباً دوست ندارد به شما دروغ بگويد، در توانائى او براى نگاه مستقيم به چشمان شما اثر مىگذارد. از او بخواهيد وقتى با او گفتوگو مىکنيد به شما نگاه کند؛ اگر در حال دروغ گفتن باشد، خواهيد ديد که به شکلى عصبى نگاه خود را از شما مىدزدد.
|
|
|
در جستوجوى علائمى باشيد که نشان دهد او بىقرار و ناراحت است. مثلاً ممکن است وقتى دارد ماجرا را براى شما شرح مىدهد، خيلى بىقرار باشد و مرتباً وول بخورد يا همانطور که با او در حال صحبت هستيد، دو دست خود را محکم بگيرد. هرگونه حرکت بدنى که اضطراب و تنش را به ذهن متبادر کند، مىتواند نشان دهد که از دروغى که به شما مىگويد آگاه است.
|
|
| گونههاى او سرخ و برافروخته مىگردد
|
|
از سنين دو يا سهسالگى به بعد مىداند که دروغ گفتن کار اشتباهى است و اگر چنين کند احساس گناه خواهد کرد. اين باعث برافروخته شدن گونههاى او مىگردد. او نمىتواند اين واکنش هيجانى را کنترل کند؛ وقتى از او سؤالى مىپرسيد، هجوم خون به صورت بهخوبى نشان مىدهد که درحال دروغ گفتن است.
|
|
|
حتى کودکى که معمولاً آرام است، هنگام دروغ نگفتن غالباً وضعيت بدنى متفاوتى را بهخود مىگيرد. اطوارهائى که بايد به دنبال آن باشيد از اين قرار است: لمس کردن پىدرپى نرمهٔ گوش، ماليدن چشمها با حالتى ملتهب و عصبي، پرش مختصر در صورت مثل گرهانداختن در ابرو يا لرزيدن لبها.
|
|
| بر اعمال خود سرپوش مىگذارد
|
|
کودکى که دروغ گفتن را دوست ندارد و اغلب بچهها را از اين کار بدشان مىآيد ممکن است وقت دروغ گفتن سعى کند آن را مخفى کند. مثلاً ممکن است آنقدر ناجور مِن و مِن کند که کلمات او بهخوبى شنيده نشود يا سهواً همانطور که صحبت مىکند، با دستان خود دهان خود را بپوشاند. معانى اين اعمال را مىتوانيد بدون اشتباه درک کنيد.
|