پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را


نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را    چراغی کش تو باشی نور با مردن چه کار او را؟
اگر نه دامن از گوهر بریزد چون فلک شاید    که هر صبحی تو برخیزی چو خورشید از کنار او را
دلم لعل لبت بر دست، اگر پوشیده می‌داری    من اینک فاش می‌گویم! به نزدیک من آر او را
مجو آزار آن بیدل، که از سودای وصل تو    دلش پیوسته در بندست و جان در زیر بار او را
سر زلفت پریشانی بسی کرد، از به چنک آید    بده تا بی و بر بند و به دست من سپار او را
بحال اوحدی هرگز نکری التفات اکنون    چو می‌گویی، غلام ماست، یاری نیک دار او را
نگاهی کن درو یک بار و او را بنده خود خوان    گذاری کن برو یک روز و خاک خود شمار او را


همچنین مشاهده کنید