|
| مشارکت مردم در فرآيند سياستگذارى و برنامهريزى جهانگردى
|
|
مشارکت عمومي، مؤلفهاى اساسى در سياستگذارى و برنامهريزى جهانگردى بهشمار مىرود (مورفى ۱۹۸۵؛ اينسکيپ- Inskeep در سال ۱۹۹۱؛ گان ۱۹۹۴). مشارکت عمومى عبارت است از: تصميمگيرى توسط گروه هدف - Target group، مردم، گروههاى ذينفع علاقهمند يا تصميمگيرى توسط افراد و گروههائى که از رويههاى دمکراتيک استفاده کرده و در راستاى منافع عمومى حرکت مىکنند (ناجل - Nagel در سال ۱۹۹۰:۱۰۵۶). منظور ما از عموم مردم چيست؟
|
|
آگاهى از ابعاد سياسى جهانگردى و بهويژه توزيع نابرابر قدرت در سطح جامعه يا در يک گروه، بايد ما را متوجه و مراقب عواقب و نتايج اجراء سياستهاى جهانگردى کند. تعدادى از گروههاى ذينفع به دليل در اختيار داشتن قدرت بيشتر و همچنين توانائى بسيار در اعمال نفوذ در فرآيند سياستگذارى جهانگردي، راحتتر به اهدف خود دست مىيابند.
|
|
نابرابرى در دسترسى به افراد و ساز و کارهائى که قدرت را در اختيار دارند و بنابراين نابرابرى در اعمال نفوذ، نه اتفاقى است و نه حاصل خصومتهاى تعمدى عدهاى خودخواه و پليد؛ بلکه در يک جامعهٔ پيچيده و با وجود قشرى فعال از نيروى کار که همه به منافع خود و گروه خود فکر مىکنند، بروز چنين پديدهاى اجتنابناپذير است. ممکن است شکل و نوع اين نابرابرىها در نقاط مختلف جهان تفاوت کند، اما جائى را نمىتوان يافت که از اين نابرابرىها در امان باشد. (مودى - Moodie و استودرت- کندى -Studdert-Kennedy در سال ۱۹۷۰:۳۴۷)
|
|
البته گاهى از مشارکت عمومى در برنامهريزى جهانگردى بهعنوان ابزارى براى خاموش کردن يا کاستن خشم آن دسته از افراد و گروههائى استفاده مىشود که منافع آنها در سياستها و تصميمهاى اتخاذ شده، ناديده گرفته شده است (هىوود ۱۹۸۸). نبايد هميشه تصور کرد که مشارکت عمومى بر نتايج برنامهريزىها تأثير مىگذارد زيرا ممکن است سياستگذاران و برنامهريزان، قبل از مراجعه به آراء مردم، راهحلهائى را پيشنهاد کرده باشند. بنابراين بايد بررسى کرد که آيا مشارکت مردم واقعاً عملى شده است يا تنها شعارى بيش نيست (دولئون ۱۹۹۴).
|
|
فيشر معتقد است که مشارکت سياسى مردم به معناى واقعى نيازمند : نظامى سياسى است ... که در آن، هر يک از شهروندان بتوانند با اعتماد به نفش و اطمينان در فرآيندهاى سياستگذارى و تصميمگيرى مشارکت کرده و اظهار نظر کنند. سخنراني، مذاکره و بحث و تبادلنظر ابزار اصلى چنين فرآيندهائى هستند؛ بنابر اين هر شهروند بايد از يک حق رأى موثر در فرآيندهاى سياستگذارى و تصميمگيرى برخوردار باشد. (فيشر ۱۹۹۰:۳۴۷)
|
|
فيشکين (۱۹۹۱)، براى دمکراسى سه مشخصه را معرفى مىکند:
|
|
- مشورت
|
|
- عدم اعمال زور
|
|
- تساوى و برابرى سياسى
|
|
از اين سه مشخصه مىتوان بهعنوان معيارى براى ارزيابى ميزان مشارکت عمومى استفاده کرد. براى تحقق اين سه مشخصه، برنامهريزان و طراحان سياستهاى جهانگردى بايد آيندهنگر بوده و ساختار سياسى را که در آن فعاليت مىکنند بهخوبى بشناسند. برنامهريزان چنين نظامى را 'نظام مشارکتي' يا برنامهريزى حمايتگر مىنامند (فورستر ۱۹۸۸). برنامهريزى حمايتگر بهمعناى دفاع از افرادى است که نتايج برنامهريزى بر آنها موثر بوده، براى آنها بسيار مهم است و در واقع به آنها کمک مىکند براى خود برنامهريزى کنند. اين ديدگاه، بسيارى از نظرات مربوط به نقش حکومت در برنامهريزى و سياستگذارى جهانگردى را (بهويژه با توجه به نقش گروههاى ذينفع) مورد چالش قرار مىدهد.
|
|
| قدرت، محل و جهانگردى شهرى - Urban tourism
|
|
محل - Place و هر چه که يک محل را تعريف مىکند، موضوعى اجتماعى است.
|
|
جهانگردى شهرى نيز با نظريهها و فعاليتهاى مربوط به محل، پيوندى نزديک دارد.
|
|
حفظ ميراث شهري، نظير طرحهاى ساخت و بازسازى آبکنارها - Water fronts در شهرهائى چون لندن، ليورپول و نيويورک، متأثر از روابط قدرت درون و بيرون يک جامعه است. ميراث آنها که در اين روابط قدرت، جايگاهى ندارند، مورد بىمهرى يا حداقل مورد کممهرى قرار مىگيرد. گذشته و آثار تاريخى شهر به شاهکارهاى هنرى تبديل مىشوند، زيرا همه فراموش مىکنند که چه رابطهاى ميان وضعيت فعلى و قبلى شهر وجود دارد.
|
|
ميراث با توجه به محلى که در آن واقع شده، سازهاى است اجتماعي. اما متأسفانه بسيارى از پژوهشگران از مطالعه و بررسى آن دسته از فرآيندهاى اجتماعى که محل و ميراث آن محل را ساختهاند، غفلت مىورزند. ميراث، مؤلفهاى اساسى در پيشبرد و تبليغ يک محل محسوب مىشود (بوير ۱۹۹۸، هاروى ۱۹۹۳).
|
|
همانطور که هاروى (۱۹۹۳:۸) گفته است 'اين سؤال به ذهن خطور مىکند که چرا مردم به فرآيندهاى اجتماعى مؤثر بر محل زندگى خود پاسخ مثبت دادهاند، در حالى که آنها معمولاً با توسعه مخالفت مىکنند' . (کلى و مک کانويل ۱۹۹۳).
|
|
اينگونه مخالفتهاى موقتى نمىتواند مانع تخريب بافت سنتى بسيارى از شهرها شود. بافت اجتماعى شهرها نيز به دنبال افزايش سطح زندگى مردم و همچنين گسترش فعاليتهاى جهانگردى تغيير مىکند و تنها هالهاى از آداب و رسوم سنتى باقى مىماند.
|
|
هاروى معتقد است که مخالفتها نمىتواند مانع رقابت افراد و گروهها بر سر کسب و دستيابى به يک محل شود.
|
|
با توجه به مطالب مذکور، موضوع ايجاد، توسعه و عرضه محلهاى جهانگردى را بايد با دقت و تأمل بيشترى مورد توجه و بررسى قرار داد. استفاده از مدلهاى مشارکت گروهها در برنامهريزى جهانگردي، ممکن است ناخواسته موجب تقويت ساختارهاى قدرت موجود و پارهاى از نمودهاى تاريخى (به قيمت ناديده گرفتن ساير گروهها) شود.
|
|
بسيارى از اقشار ضعيف جامعه و اقليتهاى نژادى که شاهد بىتوجهى حکومت و ديگران به تاريخ و ميراث خود هستند، از جامعه کنارهگيرى کرده و عميقاً احساس منزوى شدن و بىهويتى مىکنند (نورکوناس ۱۹۹۳:۹۹).
|
|
بنابراين تحقيقات جهانگردى بايد ساختارهاى قدرت و روشها و نقش آنها در تبليغ و ترويج يکطرفهٔ ميراث مورد نظر خود و ناديده گرفتن تاريخ و گذشته ساير گروهها را مورد توجه قرار دهد. دانشجويان جهانگردى نيز مىتوانند با برجسته نمودن نقش محل و ساختارهاى قدرت در معرفى ميراث آن محل، اهميت و پيچيدگى موضوع 'محل' را به مردم معرفى کنند.
|