|
به زبان ساده، تعامل احساسي يعنى بروز يک رفتار با حالت خاص توسط يک فرد يا منبع و تکرار آن توسط فرد يا منبع ديگر. شايد نمايش سادهٔ تعامل احساسى زمانى رخ مىدهد که شما به کودکى لبخند مىزنيد و او نيز شما را با لبخند پاسخ مىدهد. نمونهٔ ديگر زمانى است که فردى در يک جمع خميازه مىکشد، سرفه مىزند و يا استشمام مىکند و بقيه رفتار او را تکرار مىکنند.
|
|
روزى عدهاى از دانشجويان ارتباط در دانشکدهٔ خود تصميم به ايجاد تعامل احساسى درميان دانشجويان ديگر گرفتند. بدين منظور آنان درهنگام ظهر که دوستانشان براى صرف نهار از محوطهٔ دانشکده عبور مىکردند، درآنجا ايستادند و به بالاى برجى که در يکى از ساختمانها بود خيره شدند. رفتهرفته دانشجويان ديگر بهآنان پيوستند و به بررسى برج مذکور و آسمان حول و حوش آن پرداختند. دراين ميان تصورات بکار افتاد و زبانها شروع به گفتار نمود و در نتيجه عدهٔ زيادى از نهال آن روز بازماندند.
|
|
تعامل احساسى از طرق مختلف قسمتى از زندگى روزانهٔ ما را تشکيل مىدهد. بهعنوان مثال، آيا تا به حال براى شما اتفاق افتاده است که دراثناى تماشاى فيلم لبخند هنرپيشهاى را به بازيگر ديگر با لبخند پاسخ دهيد؟
|
|
گاهى اوقات ما از فردى خوشمان مىآيد صرفاً بهدليل اينکه رفتار او سبب مىشود ما کارى را که دوست داريم انجام دهيم. گاهى ظاهر شخصى افراد چنين نقشى را ايفا مىکند. يک شخص باشخصيت باعث مىشود که دوستان و يا کسانى که با او در تماس هستند احساس قدرت و شخصيت کرده و از وجود او احساس افتخار نمايند.
|
|
| تعامل احساسى در پاسخ گيرندهٔ پيام نسبت به خود
|
|
اگر فرستندهٔ پيام نسبت به خود تعاملگونه پاسخ مىدهد، گيرنده نيز مىتواند نسبت به خود تعاملگونه پاسخ دهد. اگرچه ماهيت اين دونوع تعامل يکسان و مشابه است ولى عدم تذکر اين نوع از تعامل براى گيرنده پيام مىتواند سؤالانگيز باشد. از اين نظر آن را نيز به گروه تعاملات اضافه مىکنيم.
|
|
| تعامل احساسى در پاسخ فرستندهٔ پيام نسبت به خود
|
|
فرستندهٔ پيام به خود نيز پاسخ تعاملگونه مىدهد و اين زمانى است که او بخواهد و البته آگاه باشد که حالت و يا احساسى خاص را در خود تشديد کرده و يا تخفيف دهد. شخصى که تحت تأثير حادثهاى دچار ترس شديد شده است مىتواند با استفاده از تلقين به خود اين احساس نامطلوب را در خود تخفيف داده و يا به حداقل برساند. چنين حالتى هنگام شادي، غم، عصبانيت، تشويش و نااميدى بيش از حد و موارد مشابه کاملاً صادق است.
|
|
مسلماً، کاربرد تربيتى اين نوع از تعامل زمانى است که معلم تحت تأثير شرايط خاصى دچار حالتى نامطلوب شود و از طريق اين نوع تعامل احساس موردنظر را در خود تخفيف داده و يا از ميان ببرد. يک معلم که در کلاس دچار عصبانيت شديد شده است، چنانچه از اين نوع تعامل آگاه باشد مىتواند سريعاً موقعيت خود را به حالت تعادل نزديک کند.
|
|
| تعامل احساسى در پاسخ فرستنده پيام نسبت به گيرندهٔ پيام
|
|
همچنان که گيرندگان پيام نسبت به فرستنده پيام از خود پاسخهاى تعاملگونه نشان مىدهند، فرستنده پيام نيز نسبت به گيرندگان پيام خود پاسخ تعاملىگونه نشان مىدهد. اين تقريباً غيرممکن است که ما بهعنوان فرستندهٔ پيام واکنشهاى رفتارى و احساسى اشخاص ديگر را ناديده بگيريم.
|
|
مثال بارزى از اين نوع تعامل در امر آموزش و تدريس زمانى مشاهده مىشود که يک معلم جدى در برخورد با فراگيران بىتفاوت نوعى بىتفاوتى در کار را از خود بروز دهد و يا برعکس معلمى بىتفاوت نسبت به جديت و رغبت فراگيران پاسخ تعاملگونه بدهد.
|
|
| تعامل احساسى در پاسخ گيرنده پيام نسبت به فرستندهٔ پيام (برقرارکنندهٔ ارتباط)
|
|
چنان که قبلاً بحث شد، گيرندگان پيام غالباً تمايل به تقليد رفتارها، حالات و احساسات فرستنده پيام از خود نشان مىدهند. بنابراين چنانچه يک فرستندهٔ پيام بخواهد گيرندگان پيام را بهنوعى حالت آرامش بکشاند، بايستى خودش چنين حالتى را از خود بروز دهد و برعکس چنانچه ايجاد حالت تعارض موردنظر باشد، ابتدا خود فرستنده بايستى دچار چنين حالتى بشود و بالاخره اگر فرستنده پيام بخواهد حالتى گشاده را در چهره گيرندگان پيام ايجاد کند خودش بايستى تبسم را در چهره و لبان خود نشان دهد.
|
|
مثال بارزى از اين نوع تعامل احساسي، سکوت سخنرانان در ابتدا و يا اثناى سخنرانى و متعاقباً سکوت حضار در اماکن پرسروصدا است.
|
|
اين نوع از تعامل کاربرد قابل توجهى را در تعليم و تربيت و تدريس دارا است. معلمان مىتوانند با بروز رفتارها و حالاتى که خواهان ايجاد آن در فراگيران خود هستند آنان را بهجهت موردنظر هدايت نمايند.
|
|
| تعامل احساسى در پاسخ فرستنده پيام نسبت به محتواى پيام
|
|
نوعى از تعامل احساسى در پاسخ برقرارکنندهٔ ارتباط با محتوايى که مورد استفاده قرار مىدهد بروز مىکند. در اين نوع از تعامل احساسي، همانطور که برقرارکنندهٔ ارتباط (فرستندهٔ پيام) تحت تأثير محتواى پيام قرارمىگيرد، اين حالات در چهره، دستها و درحقيقت در کل پاسخهاى بدنى او مشاهده مىشود. در اينجا يک نويسنده و يا سخنران کاملاً غرق در حالات ناشى از محتواى پيام است.
|
|
بهرهگيرى از اين نوع از تعامل احساسى مىتواند موفقيت فرستنده پيام را در امر برقرارى ارتباط تضمين نمايد. طبيعى است که مثلاً گيرندگان پيام نسبت به شنيدن قطعه شهرى که با احساس قرائت مىشود تمايل بيشترى از خود نشان مىدهند.
|
|
کاربرد اين نوع از تعامل احساسى در تعليم و تربيت و تدريس، توجه معلمان دروس مختلف را به اين واقعيت جلب مىکند که محتواى دروس مختلف را نمىتوان بهگونهاى يکسان ارائه داد. يک معلم ادبيات که شعرى از حافظ يا سعدى را قرائت مىکند نمىتواند حالاتى يکسان با معلم رياضى را دراثناى ارائه محتوا از خود بروز دهد. بهطور کلي، اين امر درمورد محتواهاى مربوط به اهداف حيطه عاطفى محسوستر از دو حيطهٔ ديگر است.
|