سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل


چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل    یار من و شمع جمع و شاه قبایل
جلوه کنان می‌روی و باز می‌آیی    سرو ندیدم بدین صفت متمایل
هر صفتی را دلیل معرفتی هست    روی تو بر قدرت خدای دلایل
قصه لیلی مخوان و غصه مجنون    عهد تو منسوخ کرد ذکر اوایل
نام تو می‌رفت و عارفان بشنیدند    هر دو به رقص آمدند سامع و قایل
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق    سد سکندر نه مانعست و نه حائل
گو همه شهرم نگه کنند و ببینند    دست در آغوش یار کرده حمایل
دور به آخر رسید و عمر به پایان    شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل
گر تو برانی کسم شفیع نباشد    ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل
با که نگفتم حکایت غم عشقت    این همه گفتیم و حل نگشت مسائل
سعدی از این پس نه عاقلست نه هشیار    عشق بچربید بر فنون فضایل


همچنین مشاهده کنید