یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را


باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را    باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان    آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را    در میان بحر حیرت لولو فریاد را
خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند    هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را
هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد    ما به جان پذرفته‌ایم از زلف تو بیداد را
گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم    چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را
زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا    کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را
قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم    همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را
خوش کن از یک بوسه‌ی شیرین‌تر از آب حیات    چو دل و جان سنایی طبع فرخ‌زاد را


همچنین مشاهده کنید