|
|
|
خود سبب عدم توانائى در کار و حرکت مىشود. برخى از کودکان از لحاظ جسمانى توانائى و آمادگى کافى براى انجام کارهاى مدرسه را ندارند. انگشتان آنها هنوز آمادگى ندارند که قلم را در دست نگهدارند و اين خود عامل عقبماندگى مىشود.
|
|
|
بگونهاى که امکان تحرک و جابجائى و يا سرعت انتقال فرد دچار صدمه و مخاطره شود و کودک آن جهش و حرکت لازم را براى انجام دادن کارهاى درسى نداشته باشد. و يا در کوک مشکلات حرکتي، تأخيرهاى حرکتى و يا اختلالات حرکتى باشد.
|
|
|
نارسائىهاى عضوى مثل ضعف در بينائى يا شنوائى کودک. برخى از کودکان در بينائى نقص دارند مثلاً دچار دوربيني، نزديکبيني، کورىرنگ و ... هستند. برخى ديگر نقص در شنوائى دارند. خوب نمىشنوند و يا نسبت به حروف خاصى کرند مثلاً لغت اسب را است مىشنوند و يا لغت راه را ماه مىشنوند. همچنين ممکن است نقص در تکلٌم و گفتار، اشکال در هجىکردن و بدنبال آن نوشتن بعلت تحول در زبان، تأخير درآن، اشکال در جنبههاى حسي، حرکتي، لمسى و نيز اختلال در حواس داشته باشند.
|
|
|
ناشى از بيمارىهاى سخت و شديد و کار و تلاش مستمر خود از عوامل ديگر عقبماندگى است. کودکى که پرتلاش و بيقرار است، خواه بعلت شيطنت و خواه بعلت بيماري، توان کافى براى درس و کار و تحصيل ندارد. البته عدمتعادل در تغذيه و کار هم در اين مورد مؤثر است بدين معنى که ميزان غذا با ميزان کار بدن تناسب ندارد.
|
|
|
ناشى از طرزکار و ترشح نامتعادل غدٌههائى چون تيروئيد و هيپوفيز در اين زمينه مؤثرند و نمىگذارند که فرد وضعى عادى در کار و تلاش داشته باشد و اين خود سبب کندىکار و تحصيل مىشود. يا اختلال در خواب و استراحت که حال درسخواندن را از او مىگيرد و سخت بىقرارش مىکند و نيز اختلال در وضع بلوغ بويژه بروز بلوغ زودرس.
|
|
|
بويژه خونريزىهاى داخلى جمجمه، کبودشدن بدن، تشنج در اين زمينه، ضربات وارده به جمجمه، و يا تکانهاى شديد سر و مغز خود عاملى براى عقبماندگى درسى است، نه بصورت مستقيم بلکه بصورت غيرمستقيم بدينمعنى که توان کار و حرکت کافى و حتى فعاليتهاى مناسب مغزى را از آدمى سلب مىکند. آسيبهاى مغزى و ضايعات آن همه گاه مسأله آفرينند.
|
|
|
که خود حال و توان کار و فعاليت را از آدمى سلب مىکند و در رفتار و عمل مؤثر است. بويژه که اين حالت با خستگىهاى مفرط و يا جنبههاى فيزيولوژيک مثل بلوغ زودرس آميخته و با آن همراه باشد. و نيز ضعف اعصاب که خود سبب بىحوصلگىها، خشمها، زودرنجىها و رها کردن هدف است.
|
|
|
و بالاخره اگر بخواهيم فهرستى از علل عقبماندگى درسى تنها در بعد زيستى جسمانى تهيه کنيم ناگزير بايد از عواملى ديگر هم نام ببريم چون نقص در بهداشت عمومى بدن، عدمکنترل بدن بعلت تشنجات، وجود نقايصى دربدن، تشنج اعضاء که در پارهاى موارد بعلت مصرف تاليدوميدها در دوران باردارى است، وجود بيمارىهائى چون صرع به صورت خفيف يا شديد که هم گرفتار کنندهاند و هم مايه احساس خجلت و شرمساري، بىنظمىهاى عصبى در افراد، ضعف استعدادهاى حسى در کودکان، عدم کنترل چشمي، عدم درک اشکال، عدم تعادل بين توانائىهاى بينائى و حرکتي، حتى کمى سنٌ و عجله والدين در فرستادن کودک به مدرسه، وضع نشستن افراد و استقرار آنها در کلاس و ... که هريک از اينها به نحوى در عقبماندگىها مؤثرند و طفل گرفتار مستحق سرزنش و توبيخ براى آن نيست. والدين و مربيان بيش از اينکه به سرزنش و تنبيه کودک براى رفع عقبماندگى بپردازند بايد به درمان ورفع عيب او توجه کنند.
|