|
|
- از ترانههاى فراخوان بازى (فسا):
|
شبهنگام بچهها دور هم جمع مىشوند و مىخوانند:
|
|
هو بچه گل هو، هو
|
بيا به در هو، هو
|
بازى کنيم هو، هو
|
آرد جو نيريزى، غلبان بيار بويزيم
|
غلبال خونه رئيسه
|
رئيس کاسهليسه
|
خودش تهش مىليسه
|
|
|
(بازىهاى محلى فارس)
|
|
-
از ترانههاى يارگيرى (تهران):
|
|
|
- 'آى تو به باغ رفته بودى' (نمايشى) :
|
خواننده:
|
آى تو به باغ رفته بودى؟
|
همسرايان:
|
بله بله بله رفته بودم
|
يار منو ديده بودى؟
|
بله بله بله ديده بودم
|
اونو پسنديده بودى؟
|
بله بله پسنديده بودم
|
کجاى يارم درد مىکرد؟
|
سر يارت درد مىکرد
|
آخ سر يار سرور مىخواد
|
سايهٔ بالا سر مىخواد
|
بگيريم و پرتابش کنم
|
تو رختخواب خوابش کنم
|
خواننده:
|
آى تو به باغ رفته بودى؟
|
همسرايان:
|
بله بله بله رفته بودم
|
يار منو ديده بودى؟
|
بله بله بله ديده بودم
|
اونو پسنديده بودى
|
بله بله پسنديده بودم
|
کجاى يارم درد مىکرد؟
|
ابروى يارت درد مىکرد
|
آخ: ابروى يار وسمه مىخواد
|
سر يار سرور مىخواد
|
سايهٔ بالا ى سر مىخواد
|
بگيرم و پرتابش کنم
|
تو رختخواب خوابش کنم
|
|
کجاى يارم درد مىکرد؟
|
چشم يارت درد مىکرد
|
آخ: چشم يار سرمه مىخواد
|
ابروى يار وسمه مىخواد
|
سر يار سرور مىخواد
|
|
لب يارت درد مىکرد
|
آخ لب يار سرخاب مىخواد
|
چشم يار . . .
|
ابروى يار . . .
|
سر يار . . .
|
|
|
(کتاب کوچه)
|
|
|
- چيستان انار:
|
صندوق ملکمعصوم
|
آورده به نخلستون
|
لابهلاش طلاکارى
|
دونههاش چو مروارى
|
(نوشتههاى پراکنده) |
|
|
- چيستان موى سر:
|
بافتم و بافتم
|
پشتِ کوه انداختم
|
(نوشتههاى پراکنده) |
|
|
- چيستان لاکپشت:
|
سنگه سنگه، نه که سنگه
|
تختهسنگه، نه که سنگه
|
چارپايه، نه که گاوه
|
تخم ريزه، نه که مرغه
|
کوچه گرده، نه که مَرده
|
(نوشتههاى پراکنده) |
|
|
- چيستان زعفران
: |
زرد است نه زردآلو
|
سرخ است نه شفتالو
|
در گوشهٔ باغان است
|
در پيش بزرگان است
|
(عقايد و رسوم مردم خراسان) |
|
|
- چيستان نامه
: |
نه دست داره، نه پا
|
خبر مىبره همه جا
|
(ترانه و ترانهسرائى در ايران) |
|
|
- چيستان قليان
: |
ماه بىمهتاب هرگز ديدهاى؟
|
آتش اندر آب هرگز ديدهاى؟
|
اين بلندىها که دارد چين چين
|
پسته در عتاب هرگز ديدهاى؟
|
(ترانه و ترانهسرائى در ايران) |
|
|
- چيستان شمشير و غلاف
: |
دالون دراز و تنگ و باريک
|
آقا خوابيده دراز و باريک
|
(ترانه و ترانهسرائى در ايران)
|
|
|
- چيستان پلو
: |
اين چيست که در باديه مسکن دارد
|
سيصد سر و دويست گردن دارد
|
آبش بدهى به کوزهٔ مرواريد
|
نانش بدهى طبق طبق زنگارى
|
دسمال سرش باد هوا مىپيچه
|
بوى خوش آن توى محل مىپيچه
|
(فرهنگ مردم سروستان ـ ش ۳۰ ـ ۳۹)
|
(ترانه و ترانهسرائى در ايران) |
|
|
- چيستان خيار چنبر:
|
يخ منم، يخچال منم
|
درخت پيچ بىحال منم
|
آنجا که يخ تراشيدن
|
نمک به من نپاشيدن
|
(ترانه و ترانهسرائى در ايران) |
|
|
- چيستان ابر:
|
چيست آن لعبتى که جانش نيست
|
خندهها مىکند دهانش نيست
|
گريهها مىکند، ندارد چشم
|
سيرها مىکند، دو پايش نيست
|
(جارهاى خيابانى و آواى طوفان، چيستا، ش ۸۸) |
|
|
- چيستان آسياب:
|
اين چيست که استخوان ندارد
|
در پوست نفس و جان ندارد
|
چون گُشنه شود ملول گردد
|
چون سير شود فغان ندارد
|
(جارهاى خيابانى و آواى طوفان، چيستا، ش ۸۸) |
|
|
- چيستان خشخاش:
|
چيست آن گنبد مدورگون
|
که به لولوى تر بود مشحون
|
تن او گه به نيزه در بازار
|
سر او گه بدار در هامون
|
هم دلش چاکچاک چون ليلى
|
هم سرش تيغ تيغ چون مجنون
|
ترانههاى ملى ايران |
|
|
- چيستان خيار
: |
قبا سبزى ازين کوچه گذر کرد
|
جمال مهوشش، ما را خبر کرد
|
به دل گفتم عرقچينش بدوزم
|
لبش خنديد و عالم را خبر کرد
|
(از مجموعهٔ 'لغز' . محمدجواد بهروزى)
|
(ترانههاى ملى ايران)
|
|