|
عمدهترین صنایع دستی در استان گلستان، فرش بافی است که بیشتر در بین زنان ترکمن رایج است. هر چند که نمیتوان مشخص کرد که فرش اولین بار در کجا و در چه شکلی و در چه سالی بافته شده اما تردیدی نیست که قالیبافی در میان مردم گلهدار پیدا شده و رشد کرده است. این هنر که فعالیتی خانگی بوده هنوز هم برقرار است و کم و بیش به همان صورت در مناطق روستائی و عشایری مشاهده میشود. هدف اینگونه فعالیت هنری خانگی، گاهی برای ابراز هنرمندی و لیاقت و استعداد شخصی است که دختران، فرش زیر پای خود و همسر آینده خویش را خود ببافند و به عنوان هنر دستی با خود به خانه شوهر ببرند، اما بیشتر اوقات هنر قالیبافی خانگی، تولید کالائی برای مصرف شخصی و یا در صورت لزوم ایجاد درآمد تکمیلی است. |
|
در حال حاضر استان گلستان یکی از قطبهای مهم تولیدکننده فرش ترکمنی، قالیچه، قارچین، گلیم، نمد بافی، گلدوزی، سوزن دوزی، ابریشم دوزی بر پارچه، زیورآلات ترکمنی، ساختن آلات موسیقی، سبد بافی، ریسندگی و بافندگی الیاف، پارچه بافی و تولید وسایل چوبی است. |
|
فرش قدیمیترین سمبل هویت فرهنگی ترکمنهاست و ترکمن مهد هنر فرش بافی میباشد. راه زندگی ترکمن با اسب هموار شده است و هنر قالیبافی کتاب تاریخ و حدیث عشق و تلاش آنان است. کهنترین فرش بهدست آمده از دره پازیریک (حدود مرزی مغولستان، سیبری و چین) تا چند سال قبل از میلاد قدمت دارد و در متن آن ۲۴ گؤل وجود دارد و به تعبیری میتواند نمادی از ۲۴ فرزند اغوز یعنی ترکمنان اولیه باشد. لیکن صنعت فرش ترکمن در دوره حکومت ترکمنان سلجوقی (۵۲۲-۴۲۸ ه.ق) به جهان معرفی شد. فرش ترکمن زاده ذهن خلاق و اندیشه جستجوگر و دستهای آفریننده مادر میباشد. |
|
او با دستهای هنرمندش فرش را زمینهساز و جلوهگر اندیشهاش نمود. او در هر گره تمامی احساس و عواطف و عشق مادرانهاش را به دخترش و مردم ترکمن به ودیعه نهاد و در پایان اثری از انگشتان خسته و خونبارش برای زینت بخشیدن به قالی و اثبات حضور خود در میان جلوههای گوناگون یافتهاش نمادی به نام فرش از سرانگشت خونبارش به یادگار باقی گذاشت. در بررسی شکل و قالب فرش ترکمن شاهد وجوه مشترکی بین آن و سایر دستبافتهای شرقی مانند افغانها، ازبکها و سایرین خواهیم بود. قابل ذکر است که پیگیری ردپای آزینههای اقوام آسیای میانه و ویژگیهای هنری عشایری ترکمن میتواند شواهد و مدارکی مستدل برای شناخت ارتباط و شاید اشتراک میان قبایل مختلف و همین طور ترکمنها با سایر قبایل و عشایر کوچنده به دست دهد. |
|
عناصر سازنده قالی ترکمن عبارتند از گلهای بزرگ و کوچک در صفحه مرکزی و حاشیههای موازی که در ردیفهای منظم قرار گرفتهاند، طرحهائی از اشکالی گیاهی و عناصری از تمفاها، نمادی از پرندگان شکاری محافظ قبیله که پرستیده میشدند (توتم) و گل نشان علامت خاص هر طایفه، نقش و نگار بافتههای سالورها، ساریقها، ارساریها، یموت و تکه ریشه مشترک اقوام ترکمن و شباهت آن و تفاوتهای این نقش و نگارها ویژگیهای هر طایفه را نشان میدهد. هر کدام از طوایف ترکمن اشکال را ابداع کردند منجمله: |
|
ـ طوایف تکه، ماری گؤل |
ـ طایفه یموت، قاپسه گؤل، درناق گؤل، آینه گؤل |
ـ طوایف ارساری، گلی گؤل |
ـ طوایف ساریق، ساریق گؤل |
ـ طوایف سالر اونگقرقه گؤل |
|
که بر روی هم ۸۱۱ نقش فرش ترکمن با نام موجود میباشد. هر چند گفته شده که در اصل ۱۱۳۳ نقش وجود دارد. |
|
پر آوازه ترین قالیهای ترکمن که در بازار جهانی خواستار زیادی دارد قالیهای دارای نقش و نگار تکه، قالیهای سالوری گؤل است. قالیهای یموتی هر چند از نگاه زیبائی دست کمی ندارند ولی کمتر شهرت دارند و نقش و نگار و رنگهای آنها با آنچه که در بالا آمد تفاوت دارند. چنانکه و.گ موشکوا قالیشناس نوشته است نقش و نگار ترکمنی به رغم تفاوتهای محلی و قبیلهای، دارای سبک یگانهای است. همسانی نقش و نگارها همواره اقتباسی ساده نیست. اینها اغلب نشانههای پیدایش مشترک گروههائی هستند که امروز قبیلهای مستقل هستند و یا نشانههای اتحاد چندین گروه هستند. |
|
این هماهنگیها را میتوانیم در نقش و نگار تکهها، یموتها، ارساریها، ساریقها بیابیم که بنابر شواهد تاریخی دارای پیدایش مشترکی هستند، اما پا به پای ویژگیهای مشترک در نقش و نگارهای قالیها، تفاوتهای قبیلهای نیز به خوبی نمایان است. باید گفت که گؤل روزگاری توتم یا نشانه قبیله بوده است که گذر ایام و تأثیر عوامل مختلف باعث تغییر آن شده است. فرش ترکمن را زنان و دختران هنرمند ترکمن بدون آنکه در برابر چشمان آنها نقش و نگاری باشد بر روی قالی منتقل میکنند که باعث شگفت میباشد. تقاضا در مورد قالیهای ترکمن هم در داخل کشور و هم خارج همواره بسیار بوده است ولی امروزه بنا به دلایل گوناگون از ارزش و اهمیت فرشهای دستباف کم شده است و عدم حمایت از قالیبافان موجب گردیده کم کم این هنر نیز در گذر زمان در مسیر تندباد فراموشی و نسیان افتد. |
|
|
ـ نقش قفسه گؤل: |
این نقش نمادی از لانه پرندهای است. این کلمه در اصل قفسماق بوده یعنی حصار کشیدن به دور چیزی، زیرا پرنده با کمک خار و خاشاک اطراف لانه خود را محصور میکند و این نقش لوزی مانند در حقیقت نماد آشیانهای است که پرنده در آن تخم گذاشته و جوجههایش نیز در اطراف، سر از زیر بال مادر بیرون آوردهاند و در دو طرف لوزی، سر پرنده مادر نشان داده شده که اطراف را میپاید. حال چگونه این پرنده نقشی شده بر قالی، به احتمال زیاد با مشاهده زنان در طبیعت این نماد خلق گردیده است. |
|
ـ نقش مارگل: |
مار در زبان ترکمنی به معنی مرو بوده و سالیان درازی است که این نقش بافته میشود. |
|
پس از ظهور اسلام و گسترش آن در آسیای میانه، مذهب بر اندیشه ابداع کننده اثر گذاشت، از آنجا که اسلام به تصویر در آوردن بودنیهای زنده را نهی میکرد، به این فکر افتادند که از نقش قوچ فقط به نشان دادن شاخهایش اکتفا کنند. یا از نقش شتر، تنها اثر پنجهاش را بر خاک دشت نشان دهند. به همین دلیل مارگل، کوشک دوانی یا اثر پای بچه شتر خوانده میشود. پرندگان و نقوشی از پوزه خوک و ستاره هشت پر نیز که مربوط به قبل از اسلام است در فرشهای ترکمن دیده شده است. بافندگان فرش با تلفیق هنرمندانه چند موضوع و قرار دادن نمادهائی از آنها در کنار یکدیگر نقشی را ابداع میکنند که اندیشه هنری آنها را ارضا کند. |
|
فرش ترکمنی چنان که در قبل نیز گفته شد از یک حاشیه بزرگ و چند حاشیه کوچکتر تشکیل میشود. حاشیه بزرگ را اعلم میگویند. اعلم به زبان ترکمنی یعنی رنگین کمان. همان طور که این پدیده زیبای طبیعی بعد از به وجود آمدن دیری نمیپاید، اعلم نیز تنها در دو سمت میآید و بعد قطع میشود و تمام قالی را مثل حاشیههای دیگر دور میشود. یعنی قلاب و در میان درنق له اعلم نقشی نیز از داغداغان دیده میشود. این درخت در فرهنگ ترکمن، مقدس و محترم است و آن درختی است که چوب آن را به شکل خاص تراشیده و به گردن کودک میآویزند تا از نظرهائی که به کودک میافتد، صدمه و آسیبی به او نرسد. |
|
داغداغان در حقیقت به همین هدف در فرش ترکمنی بافته میشود. در مورد حاشیه دیگر باید گفت حاشیه کوچکی که به تقریب بین انواع نقوش ترکمنی به چشم میخورد گلین بارماق است یعنی اثر انگشت که به آن چویچه برون نیز میگویند. در نقش مارگل حاشیه کوچک دیگری نیز وجود دارد به نام آق لو به معنی کانال آبی و بالاخره حاشیه دیگری نیز هست به نام پترانگ، قری به معنی پهن شده و پراکنده شده که شبیه عقربی است که دستها و پاهایش را باز کرده باشد و زنان ترکمن از هر چه در اطرافشان بوده سود جسته و از سر هوشیاری آنها را در بافتههایشان آوردهاند. |