پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
کوبا و سینمای نوین آمریکای لاتین (۲)
در دههٔ ۱۹۸۰ اومبرتوسُلاس، که حماسهٔ سینمائیاش، کانتاتای شیلی (۱۹۷۵)، از جانب منتقدان شکست در بلندپروازی قلمداد شده بود، بار دیگر پای در میدان گذاشت. آثار بعدی او عبارتند از محصول مشترک کوبا - شیلی بهنام سیلیا (۱۹۸۱؛ بر اساس رمان سیریلیو ویاورده) که استعارهای است از دسیسههای سیاسی بردهداران هاوانا در سدهٔ نوزدهم؛ آماد (۱۹۸۳)، ملودرامی شیوهپردازانه دربارهٔ همسری بورژوا که در سال ۱۹۱۴ به یک آنارشیست دل میبندد؛ و فیلم یک مرد موفق (۱۹۸۶) که تاریخچهٔ زندگی کاملاً متفاوت دو برادر اهل هاوانا را از ۱۹۳۲ تا انقلاب کوبا سال به سال دنبال میکند. دههٔ هشتاد همچنین شاهد ظهور تعددی فیلم قابل ذکر دیگر بود، از جمله نخستین فیلم دراماتیک سانتیاگو آلوارز، فراریان از غار یک مُرده (۱۹۸۳)، که بازسازی تاریخی یک حملهٔ چریکی به ارتش مونکادا در ۱۹۵۳ است، و پاتاکان!/افسانهبافی! (مانوئل اکتاویو گومِز، ۱۹۸۴)، موزیکالی شوخ به شیوهٔ هالیوود دربارهٔ زندگی معاصر بهشت کارگردان. |
فیلمهای قابل ملاحظهای یگر کوبائی در دههٔ ۱۹۸۰ عبارتند تا یک نقطهٔ مشخص (۱۹۸۳) از آلهآ، کوششی در جهت احیای گفتگوئی که ساراگومز در فیلم یکی از راههای ممکن در سطح یک هنرمند حرفهای آغاز کرده بود؛ هابانهرا (۱۹۸۴) از پاستور وِگا، یک کهن - الگو به سبک اروپائی دربارهٔ بحران میانسالی میان روشنفکران حرفهای کوبا؛ سِه پرموتا (۱۹۸۵) از خوان کارلُس تابلو (متولد ۱۹۴۳)، اقتباس از نمایشنامهٔ خودش دربارهٔ کمبودد مسکن در کوبا؛ خونآشامان در هاوانا (۱۹۸۵) از خوان پادرُن (متولد ۱۹۴۷)، نقاشی متحرکی مستهجن؛ و دو فیلم از کارگردان نوخاسته، خِسوس دیاز (متولد ۱۹۴۱) بهنام غبار سرخ (۱۹۸۱)، حماسهای دربارهٔ بازسازی پس از انقلاب و فاصله (۱۹۸۵)، در باب اختلافهای غیرقابل حل میان جامعهٔ کوبا و آمریکا. جالب اینکه برادر جوانتر دیاز، رُلاندو (متولد ۱۹۴۷)، با فیلمهائی چون پرندگان پرواز خواهند کرد (۱۹۸۴) و حسابرسی کامل (۱۹۸۵) در مسیر کمدیهای تجاری به سبک آمریکا افتاد. سینمای دههٔ ۱۹۸۰ کوبا با فیلمهای گلچینشدهای از رمانسهای تاریخی و ادبی به پایان آمد، از آن جملهاند، نامههائی از پارک (۱۹۸۸)، روایتی تحریکآمیز از تروریسم پیش از انقلاب از آلهآ؛ زندگی پرمخاطره (۱۹۸۸) از فرناندو پِرز (متولد ۱۹۴۴)؛ اقتباس پرزرق و برق داستان مرد کهنسالی با بالهای عظیم (۱۹۸۸) از گابریل گارسیا مارکز توسط فرناندو بیری؛ و طنز ناخوشایند معاصری بهنام پلاف! (۱۹۸۹) از خوان کارلُس تابلو، که هر چیز مربوط به کوبا، از دیوانسالاری سوسیالیستی تا قدیسان را به هجو گرفته است. |
مؤسسهٔ ICAIC بهصورت تعاونی عمل میکند و در آن - با کمال تعجب - هیچ نظارتی از جانب دولت اعمال نمیشود و کارگردانها در انتخاب موضوع و نوشتن فیلمنامه آزاد هستند. در اواسط دههٔ ۱۹۹۰ سینمای کوبا همچنان راه خود را ادامه داد اما تحریم تجاری آمریکا و فقر اقتصادی کشور موجب شده تا صنعت فیلم نتواند برنامهریزی دقیقی در تولید داشته باشد. از جملهٔ نارسائیهائی صنعت فیلم کوبا میتوان از کمبود همیشگی مواد خام نام برد؛ بهعلاوه، مانعتراشی آمریکا تأثیرات مخربی بر فروش جهانی فیلم کوبا داشته و بسیاری از پخشکنندگان از ترس تحریم تهیهکنندگان آمریکائی از خرید فیلمهای کوبائی پرهیز میکنند. |
مهمتر آن که ایالاتمتحد آمریکا کلبهٔ منافع واردات فیلم کوبائی را در مرزهای خود بهعنوان مالیات از واردکننده میگیرد، لذا تماشاگران آمریکائی تنها معدودی از فیلمهای کوبائی را میشناسند، و این فشارها موجب ورشکستگی یونیفیلم، پخشکنندهٔ اصلی فیلمهای ICAIC، در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ شد. (در اوایل دههٔ ۱۹۹۰، البته تحریم تجاری کمی سستتر شد و برای تبادل 'محصولات فرهنگی' میان دو کشور دستمزد محدودی در نظر گرفته شد). با این حال باید دانست که سینمای کوبا و تماشاگرانش در یک دورهٔ کوتاه راه درازی پیمودند، و جدا از همکاری در تولید فیلمهای مبارز با کلیهٔ کشورهای منطقه، سینمای کوبا در عین حال بسیار الهامبخش بوده است. جشنوارهٔ سینمای نوین آمریکای لاتین، که همه ساله در هاوانا برگزار میشود، از آغاز فعالیت خود در ۱۹۷۹ بهعنوان مهمترین جشنوارهٔ اسپانیائی زبان در جهان شناخته میشود و در این راه از نظر تعداد شرکتکننده و سهم بازار از جشنوارههای بارسلونا و مادریدگوی سبقت را ربوده است. |
فیدل کاسترو در مراسم اختتامیهٔ جشنوارهٔ هاوانا در ۱۹۸۶ آغاز کار بنیاد سینمای نوین آمریکای لاتین در هاوانا را ااعلام کرد و مدیریت آن را به گابریل گارسیا مارکز، نویسندهٔ برندهٔ جایزهٔ نوبل سپرد. او همچنین اعلام کرد که مدرسهٔ سینما و تلویزیون جهانی، که معمولاً 'مدرسهٔ سه جهان' خوانده میشود، در خارج از شهر هاوانا در سانآنتونیو دِلاس بانیوس (جائیکه آلهآفیلم لُس سوبره ویوینتس را ساخت) تأسیس خواهد شد. مدیریت این درسه به مستندساز آرژانتینی، فرنادو بیری، پیشاهنگ نهضت سینمای نوین آمریکای لاتین سپرده شد. از جمله اهداف اصلی این بنیاد ایجاد یک 'بانگ اطلاعاتی' از سینمای آمریکای لاتین و آمریکای مرکزی، و همچنین ایجاد فضائی برای دولتهای محلی بود تا در جهت اهداف این نهضت سرمایه جذب کنند. مدرسهٔ سه جهان در واقع جایگزینی برای سیستم کارآموزی موجود، و همچنین بنا بر اساسنامهاش مکانی برای فعالیت فیلمسازان و ویدئوسازان کشورهای آفریقای، آسیائی و دیگر کشورهای آمریکای لاتین بود. از جمله مفاد اسناسنامهٔ آن 'اتحاد رشیدیابنده و مؤثر فیلمسازان آمریکای لاتین در چهارچوب شأن، عدالت اجتماعی، و حفظ میراث فرهنگی مردم آمریکای لاتین' است. |
همهٔ آنچه در بالا ذکر شد با فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ تغییر کرد، و این واقعهٔ تاریخی کوبا را به یک انزوای فرهنگی و اقتصادی عظیم غلتاند، و متحدی بهجز چین و کرهٔشمالی برای آن باقی نگذاشت. از آن پس سینمای کوبا گام در یک دورهٔ سقوط نهاده: تولید فیلم از اوج هشت تا ده فیلم بلند سینمائی و چهل و پنج فیلم کوتاه در سال به تولید دو تا سه فیلم از اوج هشت تا ده فیلم بلند سینمائی و چهل و پنج فیلم کوتاه در سال به تولید دو تا سه فیلم سقوط کرده است. مدرسهٔ جهانی فیلم و جشنوارهٔ سینمای نوین آمریکای لاتین هر دو دچار بحران مالی شدند، و ICAIC برای بقاء خود در سال ۱۹۹۲ در نیروهای مسلح ادغام شد. |
در سالهای ۹۳ - ۱۹۹۱ تنها معدودی ف۶یلم انقلابی تولید شدند - از جمله فیلم اندوهبار سرجیوگیرال در باب اسطورهٔ آفریقائی - کوبائی بهنام ماریا آنتونیا (۱۹۹۱) و محصول مشترک فراسنه - کوبا - اسپانیا - روسیهٔ اومبرتوسُلاس بهنام انفجار در کلیسای جامع (۱۹۹۳) - و غالب فیلمهائی که در این دوره در کوبا به نمایش درآمدند گونههای محلی بیسود و زیان یا شعارهای ایدئولوژیک کرهٔ شمالی بودند. با افزایش بحران اقتصادی اختناق سیاسی نیز افزایش یافت - در ۱۹۹۲ فیلم آلیس در سرزمین عجایب از دانیل دیاز تورِس (متولد ۱۹۴۸)، طنزی نیمبند بر زندگی معاصر کوبا، پس از چهار روز نمایش، با وجود تماشاگرهای بسیار در هاوانا، توقیف شد و توتفرنگی با شکلات (۱۹۹۳) از آلهآ، که آشکارا نسبت به همجنسبازی همدلی نشان میداد، بهصورت محدود پخش شد. تعدادی فیلم دیگر در آن سال اصلاً پخش نشد و معدودی از فیلمسازان کوبائی (خِسوس دیاز، سرجیو گیرال، و غیره) به کشورهای دیگر آمریکای لاتین مهاجرت کردند. فیدل کاسترو از روی ناامیدی و یا عقبنشینی اعلام کرد که کوبا، با ۷/۱۰ میلیون نفر جمعیت 'آخرین دژ نفوذناپذیر مارکسیست - لنینیست ناب' در کرهٔزمین است. اما پس از کمبود نفت و پائین آمدن فتیلههای ICAIC، و در نتیجه بسته شدن سالنهای سینمای کوبا، بر همگان روشن شد که سینمای انقلابی کوبا، اگر نگوئیم انقلاب کوبا، پس از پیمودن یک دایرهٔ کامل بهجای اول خود بازگشته است، چرا که دیگر سینمائی نداشت. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست