بعضى از عوامل مستعد کننده باعث مىشوند خطر اينکه آلودگى با سل تبديل به بيمارى شود، افزايش يابد. اين عوامل ميزان خطر را به درجههاى مختلف (از ۳برابر در مورد ديابت تا ۱۰برابر در مورد عفونت HIV) افزايش مىدهد.
بعضى از اين عوامل عبارتند از:
- عفونت HIV
- استفاده از مواد مخدر (بخصوص تزريق مواد)
- عفونت اخير با مايکوباکتريوم توبرکولوزيس (در طول ۲ سال گذشته)
- علايم راديوگرافى قفسه سينه که دال بر سل قبلى باشد. (در فردى که درمان ناکافى دريافت کرده يا هيچ درمانى دريافت نکرده)
- ديابت مليتوس
- سيليکوز
- درمانى بلندمدت با کورتيکواستروئيد
- درمانهاى سرکوبگر ايمنى ديگر
- سرطان سر و گردن
- بيمارىهاى هماتولوژى يا رتيکولوآندوتليال (مانند لوسمى و هوچکين)
- بيمارى کليوى پيشرفته
- Bypass روده يا گاسترکتومي
- سندرمهاى سوءتغذيه مزمن
- وزن بدن پائين (۱۰% يا کمتر از ۱۰% وزن مطلوب)
آلودگى با HIV يکى از عوامل عمده مؤثر در افزايش بروز سل در سالهاى اخير بوده است. در سال ۱۹۹۵ درحدود يکسوم از ۱۷ ميليون نفرى که آلودگى با HIV داشتند، همراه آن آلودگى با مايکوباکتريوم توبرکولوزيس نيز داشتند. در افرادى که آلودگى با HIV ندارند، خطر ابتلاء به سل در طول زندگى ۵ تا ۱۰% و در افرادى که آلودگى با HIV دارند، اين خطر ۵۰% است. درحقيقت HIV قوىترين عامل شناختهشده براى افزايش خطر ابتلاء به سل است.
در مورد تأثير نژاد بر روى سل مطالعههاى متعددى انجام شده است، اما به دليل ارتباط نژاد با عوامل عمدهٔ ديگر از جمله فقر نمىتوان اظهارنظر دقيقى انجام داد. با اين وجود، اين
موضوع به اثبات رسيده است که جمعيتهاى مجزا مانند اسکيموها و سرخپوستان آمريکا هنگامى که براى اولينبار با بيمارى مواجه مىشوند، دفاع ضعيفى در مقابل آن دارند و بيمارى در
اين جمعيتها بسرعت گسترش مىيابد.
نحوهٔ انتقال بيمارى
عفونت توسط انتشار قطرهها و آئروسلهاى حاوى باسيل در هوا، در شير آلوده، محصولات شير، يا با تلقيح مستقيم انتقال مىيابد. مهمترين منبع عفونت، بيمار با سل ريوى خلط مثبت است که سرفه مىکند. سرفه قطرههاى عفونى کوچکى توليد مىکند. يک سرفه مىتواند ۳۰۰۰ قطرهٔ عفونى توليد کند. اين ريزقطرهها بسرعت خشک مىشوند و بصورت ذرات ريز حاوى ميکروب درمىآيند که مىتوانند تا چند ساعت در هوا معلق بمانند. ذرات کوچکتر مىتوانند تا آلوئولهاى ريوى شخص سالمى که هواى آلوده را استنشاق مىکند، راهيابند و در صورت استقرار و تکثير ايجاد عفونت کنند.
افرادى که در تماس مستقيم با فرد مبتلا قرار دارند به عنوان مثال افراد خانواده و همکاران فرد مبتلا، شانس بالاترى براى ابتلا نسبت به ديگر افراد جامعه دارند.
يک فرد آلوده به طور متوسط مىتواند ۱۰ تا ۱۵ نفر را در سال با سل آلوده کند.
ميکروب سل پس از ورود به ريه و ايجاد ضايعهٔ اوليه، از آنجا از طريق جريان خون به عروق لنفاوي، راههاى برونش يا به طور مستقيم در اثر مجاورت به ديگر قسمتهاى بدن منتشر مىشود. لازم به يادآورى است که افراد در تماس با بيماران مسلول بهاستثناى مجاوران نزديک در داخل خانه يا محوطهٔ کوچک، تعداد به نسبت کمى (۵%) در طول عمر خود مبتلا به بيمارى سل مىگردند. از اين تعداد نيمى در خلال پنج سال بعد از عفونت و نيمى ديگر در طول بقيه عمر خود دچار بيمارى مىشوند.
اشکال خارج ريوى سل بندرت آلوده کننده هستند. مگر در مواردى که در حين اقدام به نمونهبردارى بافتي، شستشوى زخم يا اتوپسى در فرد مبتلا، ذرات حاوى باسيل از ضايعههاى سلى در
هوا منتشر شود.
وضعيت بيمارى سل در ايران
اولين گزارش مستند از وضعيت سل در ايران در سال ۱۳۳۳ توسط دکتر احمد دانشور ارائه شده است. بررسى وضعيت سل در ايران در سال ۱۳۳۱ با همکارى انستيتو پاستور و سازمان جهانى بهداشت آغاز شد و در همين سال در يکصد و بيست شهرستان و بخش و يکهزار و هفتاد و يک قريه براى ۸۶۵،۰۶۱ نفر آزمون تربوکولين انجام شد و ميزان شيوع عفونت سل ۴% براورد گرديد.
اطلاعات مربوط به موارد بيمارى در سالهاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ نشان مىدهد که تا حدى بهبود نسبى در ثبت و گزارش اطلاعات حاصل شده و شاخصهاى دقيقترى در ثبت و گزارشدهى مورد استفاده قرار گرفته است. بويژه تفکيک موارد سل ريوى اسمير مثبت (موارد تشخيص قطعي) از اسمير منفى و خارج ريوى و نيز گزارش توزيع سنى و جنسى بيماران مسلول بتدريج، حتى از سطح شهرستان ميزان اعتبار اطلاعات بدست آمده را افزايش داده است.
پراکندگى بروز و شيوع بيمارى سل در کشور: ميزان بروز و شيوع بيمارى سل در همهٔ نقاط کشور يکسان نيست. مناطق حاشيهاى کشور از قبيل سيستان و بلوچستان، خراسان، مازندران، گيلان،
آذربايجان غربي، آذربايجان شرقي، اردبيل، کردستان، خوزستان و سواحل جنوبى داراى ميزان بروز و شيوع بالا و برعکس قسمتهاى مرکزى کشور ميزان بروز پائينى دارند.
شيوع عفونت سلى
شيوع عفونت سلى عبارت است از نسبت افراد عفونت يافته در يک جمعيت معين و در سن مشخص. اين رقم به درصد بيان مىشود. نشانهٔ عفونت سلي، واکنش مثبت داخل جلدى پس از تزريق تربوکولين
است (واکنش حساسيت تأخيري). بررسى توبرکولين وسيله تعيين ميزان شيوع عفونت است و بيشترين موارد پراکندگى بيمارى در آسيا و جنوب و مرکز آفريقا مشاهده مىشود.
چگونگى اندازهگيرى خطر عفونت سالانه
خطر عفونت سالانه، نسبت اشخاصى است که در مدت يکسال با باسيل سل عفونت (يا عفونت مجدد) مىيابند که به صورت درصد بيان مىشود.
تخمين خطر عفونت سالانه
برآورد مستقيم خطر عفونت سالانه را مىتوان با آزمايش توبرکولين يک گروه معين در دو فاصله زمانى (نزد همان گروه) انجام داد. خطر عفونت سالانه با محاسبهٔ درصد افرادى که در فاصلهٔ آن مدت توبرکولين مثبت شدهاند، اندازهگيرى مىشود. اشکال اين روش در آن است که بايد تعداد زيادى را در بررسى وارد نمود و همان عده را در بررسى مجدد پيدا کرد.
به منظور برآورد قابل اعتماد خطر عفونت سالانه و سير آن در يک دورهٔ معين، لازم است بررسىهاى توبرکولينى متعددى در فاصلهٔ چند سال نزد نمونههاى معرف يک سن معين (که به آنها BCG
تلقيح نشده است) و با يک تکنيک واحد انجام پذيرد.
رابطهٔ خطر عفونت سالانه يا بروز سل ريوى خلط مثبت
رابطهٔ بين خطر عفونت سالانه و بروز سل ريوى يکى از وسايل براى تخمين فراوانى سل ريوى (ميکروسکوپى مثبت) است.
اين روش که ابتدا توسط 'استيبلو' ابداع گرديد، بتازگى بر اساس بررسىهاى سازمان جهانى بهداشت در کشورهاى در حال پيشرفت و نيز دادههاى به دست آمده از کشور هلند (قبل از دوران
شيمى درماني) مورد محاسبه مجدد قرار گرفته است. نتيجه از اين قرار است که: هر ۱% خطر عفونت سالانه مطابقت دارد با ۴۹ مورد سل ريوى ميکروسکوپى خلط مثبت نزد هر يکصدهزار نفر جمعيت.