|
آنتون وبرن (۱۹۴۵ - ۱۸۸۳) که در دوران حیات شهرتی نیافت، آن قدر زنده نماند تا شاهد تأثیر موسیقیاش بر آهنگسازان سراسر جهان در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ باشد.
|
|
|
|
|
او فرزند یک مهندس معدن بود و در وین زاده شد. در جوانی بیوقفه به آهنگسازی، آموختن پیانو، ویولونسل و تئوری موسیقی میپرداخت. هجده ساله بود که وارد دانشگاه وین شد و چند سال بعد از آنجا دکترای تاریخ موسیقی گرفت. در دوران دانشگاه، بهطور خصوصی نزد آرنولد شونبرگ به تحصیل آهنگسازی پرداخت.
|
|
پس از پایان تحصیل نزد شونبرگ، با رهبری ارکسترها و گروههای کُر گوناگون زندگی متوسطی فراهم آورد. منش هنری او استوار و عاری از جلوهفروشی بود. مهمترین منصبش سرپرستی کنسرتهای سنفونیک کارگران در وین بود، کنسرتهائی که در آنها آثار قدیمی و معاصر برای شنوندگانی از طبقه کارگر اجراء میشد. معدود اجراهای آثار خود او اغلب تمسخر شنوندگان را برمیانگیخت.
|
|
ویرن مردی خجول و وقف همسر و فرزندانش بود. صوفی مسلکی مسیحی بود که به راز دل گفتن با طبیعت هنگام کوهنوردی در کوههای آلپ اتریش عشق میورزید. به دوستش آلبان برگ نوشته است: 'فقط زیبائی چشمانداز، زیبائی گلها در یک چشمانداز رمانتیک متعارف نیست که مرا به شور میآورد. مقصودم، معنای ژرف، بیحد و حصر و زوالناپذیر همهٔ اینها است. عاشق تمام طبیعت هستم اما بیش از همه به کوهستان عشق میورزم' .
|
|
در ۱۹۳۴ با ظهور نازیسم در اتریش، ارکستر و گروه همسرایانی که وبرن سرپرست آن بود - و از سوی حزب سوسیال دموکرات تأمین میشد - از هم پاشید. در ۱۹۳۸ هنگامیکه آلمان نازی اتریش را ضمیمهٔ خود ساخت، وبرن شغلش را در رادیوی دولتی از دست داد، موسیقیاش تحریم شد و او ناگزیر با تصحیح نمونههای چاپی برای ناشر وینیاش گذران زندگی میکرد.
|
|
گرچه زندگی وبرن متعارف مینماید اما مرگش تراژدی غریبی بود. در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم او از بمباران وین به شهر کوچک میترسیل (Mittersill) پناه برده بود. دخترش با همسر و سه فرزند خود در آنجا زندگی میکردند. در ۱۹۴۵، سربازان آمریکائی شهر را به اشغال خود درآوردند؛ در شب پانزدهم سپتامبر، نظامیان داماد وبرن را که مظنون به فعالیت در بازار سیاه بود بازداشت کردند. هنگام بازجوئی، وبرن و همسرش - بیخبر از فعالیت داماشان - به اتاقی رفتند که نوههاشان در آن خوابیده بودند. کمی بعد، وبرن برای آنکه مزاحم خواب بچهها نشود برای کشیدن سیگار از ساختمان خارج شد. چند دقیقه پس از آن ، یک سرباز آمریکائی از خانه بیرون آمد و وبرن را در تاریکی هدف قرار داد. این سرباز مضطرب در خاک دشمن، به خطا خیال کرده بود که کسی قصد حمله به او را دارد. سرباز سه گلوله شلیک کرد، و وبرن مُرد.
|
|
|
تغزل شاعرانه در موسیقی وبرن، که در ایجاز و آرامش و فشردهگوئی بهگونهای حیرتآور بدیع است، رسوخ کرده است. وبرن جوهرهٔ جهانی موسیقائی را در مینیاتورهائی که فقط دو یا سه دقیقه به درازا میکشند گنجانده است؛ در موسیقیاش هر تکصدا نقشی حیاتی دارد، بهگونهای که شنونده گذر زمان را با شور و شدتی تازه تجربه میکند. شونبرگ به درستی گفته است که وبرن 'داستانی را با یک اشاره، لذتی را در یک دَم بیان میکند' .
|
|
بهندرت آهنگسازی توانسته است با آثاری چنین معدود به چنین تأثیرگذاری گستردهای دست یابد؛ تمام آثار متعالی وبرن را میتوان در مدتی کمتر از ۵/۳ ساعت اجراء کرد. آثار کُرال و آوازها، حدود نیمی از ساختههای او را تشکیل میدهند. بقیهٔ آثار او برای ارکستر مجلسی یا گروههای کوچکی از نوازندگان (مانند کوارتت برای کلارینت، ساکسوفون تنور، ویولون و پیانو، اپوس ۲۲، ۱۹۳۰) ساخته شدهاند. نخستین ساختههای آتونال وبرن در ۱۹۰۸ تا ۱۹۰۹ آفریده شدند که کموبیش همان تاریخ آفرینش نخستین آثار آتونال شونبرگ است. او در دههٔ ۱۹۲۰، اندک زمانی پس از استادش، نظام دوازده صوتی را پیش گرفت و آن را تکامل و توسعه بخشید.
|
|
وبرن، ایدهٔ شونبرگ برای 'ملودئی ساخته و پرداخته از رنگهای صوتی' را بهکار بست. خطهای ملودیک او به پارههائی دو یا سهنتی 'خُرد' شدهاند. که با رنگها و در محدودههای صوتی پیوسته دگرگونشوندهای ارائه میشوند. او شنونده را وا میدارد تا ذهن و گوشش را بر رنگ صوتی، دینامیک و زیر و بم هر نت متمرکز سازد. موسیقی او در آغاز شاید مانند تکهپارههای نامربوط صوتی بهنظر آید اما شنیدن مکرر آن آشکار میکند که این تکهها کلیت منسجمی را میسازند.
|
|
بافت موسیقی وبرن لطیف و شفاف است؛ بهطور معمول، در هر لحظه بیش از چند ساز سولو به همنوازی نمیپردازند. در آثار دوازده صوتی او اغلب میتواند تقلید آشکار و صریح پُلیفونیک را میان خطهای مختلف ملودیک شنید. این تکنیک شاید بازتابی از دانش عظیم وبرن نسبت به موسیقی کُرال رنسانس باشد که در آن تقلید پُلیفونیک اهمیت فراوان داشت. در موسیقی وبرن، بافت، رنگ صوتی و دینامیک نقشی حیاتی در خلق فرم دارند.
|
|
آهگسازان دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، شیوهٔ وبرن را در بهکارگیری ردیف صوتی مبنای کار خود قرار دادند. آنها که مجذوب شیوهٔ او در کاربرد بافت، رنگ، دینامیک و گسترههای زیر و بم بهعنوان عناصری وحدتبخش بودند. اغلب کیفیت به ظاهر 'سرد' واپسین آثار او را تقلید کردند. آثاری که در دوران حیات وبرن شنوندگانی بسیار اندک داشتند، پس از مرگ او به سرچشمهای الهامبخش بدل شدند.
|
|
- پنج قطعه برای ارکستر، اپوس ۱۰ (۱۹۱۳ - ۱۹۱۱):
|
سبک بیهمتای وبرن، بهگونهای کامل در پنج قطعه برای ارکستر، اپوس ۱۰ نمایان شده است؛ قطعههائی که از نخستین آثار آتونال آهنگساز هستند. و پیش از رو آوردن او به نظام دوازدهصوتی آفریده شدهاند. این پنج قطعه که وبرن آنها را 'بیان تغزل موسیقائی' نام داده است، از کوتاهترین آثار موسیقی جهان هستند. چهارمین قطعهٔ این مجموعه، شش/ یکسوم میزان و مدت اجراء آن کمتر از سی ثانیه است. ارکستر مجلسی ویرن در این قطعه از هجده ساز سولو تشکیل شده و دارای سازهائی نامعمول مانند ماندولین، گیتار، زنگ شتر و هارمونیوم (نوعی ارگ کوچک یا زبانههای فلزی) است. هر قطعه در این مجموعه (که سومین قطعهٔ آن را بررسی خواهیم کرد) از نظر تعداد و ترکیب سازها با دیگری متفاوت است.
|
|
پارههای ملودیک بهوسیلهٔ سازهائی پیوسته متغیر زمزمه و با سکوتهائی شاعرانه قاب گرفته میشوند. در این موسیقی، ملودی رنگها جایگزین 'نغمهها' شده است و نتهای انگشتشمار آن هر کدام نقشی بسیار مهم دارند. تمپو پیوسته در اُفتوخیز است و بادیهای برنجی و زهیها اغلب سوردیندار هستند.
|