|
|
مىتوان گفت که رابطهٔ رضايتبخش فقط سوددهى دارد. در سه ماه اول رابطهٔ عاشقانه طرفين قطعاً اينطور فکر مىکنند. در شيدائى و سرمستى اولين ملاقاتها، بهنظر مىرسد که رابطهٔ عاشقانه فقط محبت به همراه دارد و طرفين دوست دارند، به همان اندازه که تقديم مىکنند به همان اندازه نيز دريافت کنند. شما فقط به نامزد خود فکر مىکنيد و دوست داريد هر روز او را ببينيد. اما، بعد از اين دوره اغلب هزينههاى رابطه خودنمائى مىکند. متوجه مىشويد که نامزد شما، هر چند که ويژگىهاى زيادى دارد، کامل نيست. رابطهٔ عاشقانهٔ بسيار قوى و محکم نيز به سازشهائى نياز دارد.
|
|
لازم است. تکرار کنيم که انسان اساساً ذهنگرا است و قضاوتهاى او بدون نقص نيست. به همين دليل هزينهها و سودها يک رابطه را به شيوهٔ يکسان ارزيابى نمىکنيم. بهعنوان مثال، احتمال دارد که ارزيابى شما از تلاشهائى که براى همسرتان انجام مىدهيد، با ارزيابى او از همين تلاشها مطابقت نکند. بارها مىشنويم که يکى از طرفين به ديگرى مىگويد: 'تو حتى يک قدم مثبت براى من برنداشتهاي' چيزى که اصطلاحاً سوگيرى خودمدارى ناميده مىشود. زوجها معمولاً در مورد سهمى که مثلاً در کارهاى خانهدارى دارند به توافق نمىرسند. هر يک خيال مىکند که بيشتر از ديگرى کار مىکند!
|
|
آيا مىتوان گفت که رضايت در روابط، با تفاوت سودها و هزينهها معادل است؟ بهنظر تيبو و کلى Thibuat and Kelley (۱۹۵۹)، براى ارزيابى رضايت فرد در ازدواج، بايد انتظارها و تجربههاى گذشتهٔ او را نيز در نظر گرفت: چيزى که سطح مقايسه ناميده مىشود. سطح مقايسه عبارت از معيارى است که شخص براساس آن دربارهٔ سودها و هزينهها رابطه قضاوت مىکند. شخصى که انتظارهاى بالا دارد و در گذشته نيز روابط بسيار رضايتبخش داشته است، سطح مقايسهٔ بسيار بالائى خواهد داشت: او براى اينکه راضى باشد، رابطهاى لازم خواهد داشت که در آن سطح سود از سطح هزينه بالاتر باشد. همينطور، شخصى که از رابطه خيلى انتظار ندارد و هرگز با عشقى شديد مواجه نبوده است، سطح مقايسهٔ بسيار پائينى خواهد داشت: او از رابطهٔ خود، حتى اگر هزينه در سطح سود باشد، راضى خواهد شد (ظريفى مىگفت، حتى اگر سود يک صدم هزينه باشد، اکثر ما از رابطهٔ عاشقانه رضايت خواهيم داشت!).
|
|
تيبو و کلى (۱۹۵۹)، به مفهوم سطح مقايسه، مفهوم ديگرى به نام سطح مقايسهٔ ساير انتخابها اضافه مىکنند. همانطور که ما شغل خود را حفظ مىکنيم، چون مىدانيم که پيدا کردن شغل ديگر بسيار دشوار است، رابطه را نيز، به علت نداشتن امکان جالبتر ديگر حفظ مىکنيم. ممکن است هزينهٔ يک رابطه بر سود آن بچرخد، اما هزينهٔ قطع رابطه، به احتمال خيلى زياد بالاتر از هزينهٔ رابطه باشد. اگر مقطع رابطه به معناى تنهائي، از دست دادن پول يا وسايل مهم زندگي، جدائى از فرزندان و ساير هزينههاى مشابه باشد، احتمالاً منتظر خواهيد ماند تا رابطه غيرقابل تحمل شود تا به آن پايان دهيد. برعکس، اگر از نظر اقتصادى مستقل باشيد، اگر بچه نداشته باشيد و مضافاً اينکه چند نفر هم در زير سر داشته باشيد، قطع رابطه براى شما آسانتر خواهد بود.
|
|
بالاخره، انتخاب بين ادامهٔ رابطه يا قطع آن، مىتواند به ميزان سرمايه وابسته باشد. در واقع، هزينهاى که براى ايجاد رابطه صرف مىشود، در صورت قطع رابطه، قابل جبران نخواهد بود. وقتى رابطه رضايتبخش است، احساس مىکنيم که سرمايهگذارى سوددهى داشته است و اين سرمايهگذارى تعهد ما را تقويت مىکند. اگر براى رابطهاى که نارضايتى به همراه دارد، زياد سرمايهگذارى کرده باشيم، خود را در حالت ناهماهنگى شناختى خواهيم يافت. براى کاهش ناهماهنگى شناختي، مىتوانيم ارزيابى از سرمايهگذارى خود را تغيير دهيم، يعنى بگوئيم که اين رابطه براى ما گران تمام نشده است. همچنين، مىتوانيم رضايت حاصل از رابطه را دوباره ارزيابى کنيم و در نهايت به اين نتيجه برسيم که از آن بهرههاى بسيار جالبى بردهايم. بنابراين، نگرش خود را نسبت به رابطه تغيير مىدهيم تا آنچه را که هزينه کردهايم توجيه کنيم. احتمالاً مثل قمار بازى که مىبازد، اما پيش خود مىگويد که دست کم، تجربه کسب کرده است.
|
|
خلاصه اينکه، طبق نظريهٔ تبادل اجتماعى تعهد در رابطهٔ عاشقانه، به عوامى زير وابسته است:
|
|
ارزيابى سودهائى که بهدست مىآوريم، هزينههائى که صرف مىکنيم، سطح مقايسه با ساير انتخابهائى که در پيش رو داريم و سرمايهگذارى براى ايجاد رابطه. روابط اين عناصر، با سه عامل رياضى ارائه شده در شکل محاسبهٔ رياضى روابط طبق نظريهٔ تبادل اجتماعى نشان داده مىشود.
|
|
|
|